فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

حقایقی درباره خلیفه دوم

متأسفانه اهل تسنن بخاطر اینکه شیعیان حقایقی را در مورد خلیفه دوم بیان می کنند، به مقابله برخاسته اند و سعی می کنند که عمر را بلند مرتبه نشان دهند. اما مراجعه به برخی از کتب اهل تسنن، بسیار عجیب نشان می دهد.
اینان حقایقی را پنهان می کنند که بزرگان آنان، تمام و کمال آن حقایق را بیان می کنند. نگاهی به کتب اهل تسنن می کنیم. ((هر چند که می دانیم، برادران اهل تسنن، به جای تحقیق، همانند برخی دیگر از مطالب این سایت، لقب دروغگو را برای شیعیان بیان می کنند!!!))
امام ذهبی در تاریخ الاسلام (الخلفاء) صفحه 494 در مورد اسلام عمر می نویسد: «حضرت عمر از حذیفة بن الیمان عاجزانه مى خواست که به او بگوید: آیا جزء منافقان هستم یا نه؟» بسیار جالب است که در البدایه النهایه جلد 5 صفحه 25 نیز این موضوع را تأیید نموده است.
بسیار جالب است که امام ذهبی در همان کتاب تاریخ الاسلام (الخلفاء) صفحه 267 عمر را شخصی کند ذهن و دیر فهم معرفی می کند. به گونه ای که عنوان می کند که عمر طی 12 سال سوره بقره را یاد گرفت و به شکرانه آن یک شتر قربانی کرد. «قال ابن عمر: تعلّم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة، فلمّا تعلّمها نحر جزوراً.» جالبتر اینکه در کتب کنزالعمال جلد11 صفحه 79، الدرالمنثور جلد2 صفحه249، احکام القران، جصاص حنفى جلد 2 صفحه 110 نیز بیان شده است: «عن سعید بن المسیب أن عمر سأل رسول الله: کیف یورث الکلالة؟ قال: اولیس قد بیّن الله ذلک ثم قرآ: و ان کان رجل یورث کلالة او امراة، الى آخر الایة، فکان عمر لم یفهم، فانزل الله... یستفتونک قل الله یفتیکم فى الکلالة» الى اخر الایه، فکان عمر لم یفهم، فقال لحفصة: اذا ارایت من رسول الله طیب نفس. فاسألیه عنها! فقال: أبوک ذکر لک هذا ما آرى اباک یعلمها ابداً! فکان یقول: ما أرانى اعلمها ابداً و قد قال رسول الله، ما قال.» منظور آن است که آیه کلالة را درک نمی کرد.
از نکات جالب توجه این است که عمر، حکم تیمم را نمی دانست. اگر کسى از او مى پرسید در صورت جنابت و نبودن آب تکلیف چیست؟ در جواب مى گفت: نماز را ترک کن تا آب پیدا شود! و اگر تا دو ماه هم آب نمى یافت حضرت خلیفه نماز نمى خواند!!!!! امام نسائى در سنن نسائی جلد1 صفحه 168 چنین روایت مى کند: «کنا عند عمر فأتاه رجل، فقال: یا أمیر المؤمنین رُبّما نمکُثُ الشهر والشهرین ولا نجد الماء؟ فقال عمر: أمّا أنا فاذا لم أجد الماء لم أکن لأُصلی حتى أجدَ الماء..» امام بخارى همین حدیث را در صحیح بخارى جلد1صفحه 70 باب المتیمم هل ینفخ فیهما آورده ولى آنجا که عمر مى گوید: «اگر جنب باشم و آب یافت نشود نماز نمى خوانم» را به احترام آبروى عمر(رضی الله عنه)، حذف مى کند. تا مبادا متهم به ناآگاهى از احکام اسلام. و سبک شمردن نماز و ترک آن بشود.
عمر و فرزندش حتی از مسائل ساده اسلامی هم آگاهی نداشتند. به گونه ای که امام مالک در کتاب الموطا جلد1صفحه 60 بیان می کند که «عن عبداللّه بن دینار، قال: رأیت عبداللّه بن عمر یبول قائماً» یعنى عبداللّه بن عمر را دیدم که ایستاده بول مى کرد. امام ترمذى هم در سنن الترمذی جلد1صفحه18 مى گوید: عن عمر: رآنی النبی و أنا أبول قائماً فقال: یا عمر لا تبل قائماً...» یعنى هنگامى که پیامبر اکرمـ صلى الله علیه و سلّم ـ مرا دید که ایستاده بول مى کنم، فرمود: اى عمر، ایستاده بول نکن. و امام عسقلانى در توجیه کار عمر(رضی الله عنه) مى فرماید: البول قائماً أحفظ للدبر. یعنى ایستاده بول کردن براى حفظ نشیمن خوب است. و همو مى گوید: ثابت شده که عدّه اى از صحابه کرام پیامبرـ صلى الله علیه و سلّم ـ از جمله حضرت عمر بن الخطاب ایستاده بول مى کردند. فقط سؤال اینجاست: اهل تسنن طبق حدیث اقتدوا باللذین من بعدى که در سنن ترمذی جلد5 صفحه 63 آْمده، آیا از پیامبر که طبق اعترافات بالا آمده، تبعیت می کنند و نشسته بول می کنند یا از عمر که تقلید می نمایند و ایستاده بول می کنند؟
بسیار جالب است با این همه نادانی که از عمر دیدیم و شنیدیم و تمام آنها را کتب اهل سنت بیان نمودند، اهل تسنن ادعای فراتر از پیامبری برای عمر دارند و در این میان خودآگاه یا ناخودآگاه به ساحت مقدس پیامبر(ص) نیز توهین می کنند.
در صحیح بخارى کتاب التعبیرصفحه 2982 کتاب الانبیاء 3392 کتاب التفسیر 4953. الامام البخارى 142 بیان شده است که پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و سلّم ـ هر زمان که آمدن وحى برایشان به تأخیر مى افتاد; یا قصد خودکشى مى کرد، و کراراً مى خواست خود را از فراز قلّه پرت کند و یا در نبوت خود به شک افتاده و گمان مى کرد که وحى به خانه عمر بن الخطاب(رضی الله عنه)انتقال یافته و ایشان از این پس پیامبر شده است!!!
امام بخارى مى گوید: «وفَتَر الوحی فترة، حتى حزن النبی فیما بلغنا حزناً غدا منه مراراً، کی یتردّى من رؤوس شواهق الجبال، فکلما اوفى بذروة جبل، لکی یلقی منه نفسه، تبدّى له جبرئیل فقال: یا محمد انک رسول اللّه حقاً. فیسکن لذلک جأشه، وتقَر نفسه، فیرجع فاِذا طالت علیه فترة الوحی غدا لمثل ذلک...» و نیز الارشاد: 319 ـ شرح نهج البلاغه جلد12صفحه 178 ـ ما أبطأ عنی جبرئیل إلاّ ظننتُ أنه بعث الى عمر بیان شده: به پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ نسبت داده شد که فرمود: ما احتبس عنی الوحی قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب!!!!
آیا به راستی کسی که این همه خطا و اشتباه داشته است، می توانسته پیامبری نماید؟؟؟ یعنی واقعاً اهل سنت، عمر را برتر از خاتم الانبیا می دانند؟ آیا این خود شک به رسالت پیامبر نیست که یک شخص پر اشتباه و خطاکار را بالاتر از پیامبر اسلام می دانند؟ آیا غیرمسلمانان چنین چیزی را بشنوند، به اسلام و پیامبرش با تعجب نگاه نخواهند کرد؟؟؟

سایت پخش آماده پذیرایی از دوستان شیعه و سنی جهت مناظرات می باشد.

به راستی چه کسی می داند: آیا علی(ع) سکوت کرد؟احتجاج حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در برابر اعضای شورای خلافت

دخالت شیطان در غصب خلافت حضرت امیر المونین علی علیه السلام

پایگاه خبری شیعه «پخش» با مقالات فوق و اخبار روز شیعیان و جهان به روز است.
جهت مناظرات شیعه و سنی و نیز می توانید از تالار گفتمان دیدن فرمایید و در صورت تمایل برای شرکت در مناظرات، با عضویت در سایت، به جمع ما بپیوندید.
برای ورود به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید.

برای ورود به تالار گفتمان پخش اینجا کلیک کنید

سایت پایگاه خبری شیعه «پخش» با مطالب خواندنی در خدمت شماست.

اخبار روز شیعیان

فضیلت تراشی به دروغ، برای ابوبکر

ابوبکر یار غار پیامبر نبود!

افسانه اجماع در خلافت ابی بکر
و .....

ابوبکر یار غار پیامبر نبود!

از بزرگترین مشکلات اساسی اهل سنت و وهابیون این است که هیچگاه نخواسته اند بپندارند که تحریفات واقعی و عظیمی در مکتبشان رخ داده است. یکی از این مشکلات و معضلات دروغی است که در مورد یار غار پیامبر به خورد اهل سنت داده اند، تا جاییکه اهل تشیع نیز آن را باور کرده اند.
اعتقاد اهل تسنن در این است که در زمان هجرت به همراه پیامبر(ص)، کسی نبود جز ابوبکر.
اما در کتب خود اهل سنت هم چنین چیزی بیان نشده و آن را رد کرده اند. به همین دلیل نگاهی می اندازیم به کتب اهل سنت در این باره:


درکتاب البدایه و النهایه جلد 3 صفحه 176 آمده است که ابن بکر یا بطور کاملتر عبدالله بن بکر بن اریقط راهنما و همراه پیامبر بوده که به همراه حضرت رسول(ص) به سمت مدینه در حرکت بودند. شاید برخی بگویند که نفر سوم ابوبکر بوده است. اما باید بدانند که قرآن همان دو نفر را اعلام نموده است. در آیه 40 سوره توبه اشاره شده است که دو تن در غار حاضر بوده اند و پیامبر به همراه خود گفته که نترس که خداوند با ماست. بنابراین نمی توانسته ابوبکر هم به همراه پیامبر باشد.
از سویی دیگر شما در هیچ کجا نخواهید دید که ابوبکر به این فضیلت اعتراف کند و بگوید که وی همراه پیامبر در غار قرار داشته است. کما اینکه وی در سقیفه به کمتر از این اشاره کرده است و گفته: «نحن عشیرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و لیست قبیلة من قبائل العرب الا و لقریش فیها ولادة». شما می توانید این مطلب را به وضوح در کتاب البدایه و النهایه جلد 6 صفحه 205 مشاهده کنید.
باز هم می توان مدارک و دلایل دیگری را نیز در کتب اهل سنت دید. مثلاً در کتاب لسان المیزان جلد 5 صفحه 115 عسقلانی گفته است که از تابعین کسانی بوده اند که منکر ارتباط داشتن آیه غار با ابوبکر بوده اند. مانند ابوجعفر مؤمن طاق.
از مهمترین مدارک که می توان به آن اشاره کرد، سخن عائشه دختر ابوبکر است که در کتب صحیح بخاری جلد 6 صفحه 42 و تاریخ ابن اثیر جلد 3 صفحه 199 و البدایه و النهایه جلد 8 صفحه 96 و همچنین در الاغانی جلد 16 صفحه 90 به آن اشاره کرد این است که عائشه گفته است که هیچ آیه ای در وصف ما نازل نشده است.
از سویی دیگر در صحیح بخاری جلد 1 صفحه 128 و کتاب الاذان جلد 4 صفحه 240 و کتاب الاحکام باب إستقضاء الموالی و استعمالهم، سنن البیهق جلد 3 صفحه 89 و فتح الباری جلد 13 صفحه 179 و جلد 7 صفحات 261 و 307 اشاره می کند که ابوبکر در هنگام رسیدن پیامبر از سفر مکه به مدینه ـ زمان هجرت ـ در مدینه از وی استقبال کرده و در نماز جماعت گروه اول مهاجرین هم شرکت کرده است. این یعنی اینکه وی نمی توانسته همزمان در دو جا، یعنی هم در سفر همراه پیامبر باشد و هم اینکه در مدینه در نماز جماعت شرکت کرده باشد.
البته موارد دیگری هم وجود دارد که می توان به این دو مورد نیز اشاره کرد: اول اینکه در کتاب البدایه و النهایه جلد 6 صفحه 205 اظهار شده است که اصلاً پیامبر در غار تنها بوده و نیز در کتاب فتوح البدان جلد 1 صفحه 64 آمده که قیافه شناسی که همراه مشرکین بوده است، فقط جای پای پیامبر را تشخیص داده که این موضوع از سوی یحیی بن معین در کتاب تهذییب الکمال جلد 29 صفحه 26 قابل قبول دانسته شده است.
با این تفاسیر متوجه می شویم که حقیقت این است که اصلاً ابوبکر در غار همراه پیامبر نبوده و این دروغی بیش نیست که ابوبکر را در غار گذارده اند و گفته اند که پایش را مار گزیده است و او بخاطر پیامبر فریاد نزده است. باید بدانیم که تمام این دروغها بخاطر این است که برای ابوبکر فضیلت بتراشند و او را با مولای متقیان علی(ع) برابر کنند. در حالیکه کتبشان اعتراف می کند که این فضیلت هم از آن ابوبکر نبوده است.
به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم و به هر دیدی نگاه کنیم، ابوبکر یار غار پیامبر نیست!

برای بحث و گفتگو در این مورد به سایت http://pakhsh-iran.com مراجعه فرمایید.

فضیلت تراشی به دروغ برای ابوبکر

در این پست می خواهیم چند مورد دیگر از شبهات و ایرادات را بررسی کنیم.

اول اینکه برخلاف اعتقاد عده ای از برادران اهل تسنن که فکر میکنند اولین کسی که به اسلام روی آورده است و مسلمان شده، ابوبکر بوده است، در خود کتب اهل تسنن این اعتقاد وجود ندارد و خلاف آن اثبات شده است.

در کتاب تاریخ طبری جلد 1 صفحه 540 آمده است: «محمد بن سعد، قلت لأبی، أکان ابوبکر اولکم اسلاماً؟ فقال: لا و لقد اسلم قبله اکثر من خمسین.» و نیز در کتاب فتح الباری جلد 7 صفحه 29 آمده است:«.... فقد کان حینئذ جماعة ممن أسلم لکنهم کانوا یخفونه من أقاربهم»

جعل اولین مسلمان برای ابوبکر به آن دلیل صورت گرفته است که برای ابوبکر فضیلت تراشیده شود. در حالیکه در کتب اهل سنت نیز این واقعیت آمده است که علی(ع) اولین ایمان آورنده به فرمان پیامبر بوده است. در نامه محمد بن ابوبکر که در شرح نهج البلاغه جلد 3 صفحه ی 188 آمده، چنین بیان می شود: «فکان اوّل من أجاب و أناب و آمن و صدّق و وافق فأسلم، وسلّم، اخوه و ابن عمه علی و هو السابق المبرز فی کلِّ خیر، اوّل الناس إسلاماً» و نیز ابولیقظان در کتاب المستدرک علی الصحیحین جلد 3 صفحه 278 آورده است: «اِنَّ خالد بن سعید بن العاص أسلم قبل أبی بکر الصدیق» و نیز در تاریخ طبری جلد 1 صفحه 540 آمده که: «محمد بن سعد، قلت لأبی: أکان ابوبکر اوّلکم اسلاما فقال: لا ولقد اسلم قبله أکثر من خمسین» یعنی: «ابوبکر اولین کسى نبود که مسلمان شد، بلکه قبل از او بیش از پنجاه نفر مسلمان شدند» بنابراین باید بدانیم که جماعتی قبل از ابوبکر به اسلام روی آوردند و او به هر نحوی که حساب کنیم، اولین مسلمان محسوب نمی شود.

از دیگر نکات جالب این است که اهل تسنن ادعا دارند که ابوبکر در جنگهای صدر اسلام رشادت ها به خرج داده است. در حالیکه ابوبکر در جنگها و جهاد هیچ نقشى نداشته، حتى یک بار دست به شمشیر نبرده است و یک تیر به طرف دشمن نیانداخته و قطره اى از خون کفار را به زمین نریخته است؛ چنانچه در شرح نهج البلاغه جلد 3 صفحه 293 از ابوجعفر اسکافى چنین نقل شده: «لم یرم ابوبکر بسهم قط و لاسلّ سیفاً و لا اراق دماً» و این در حالیست که با نبود سند تاریخی در مورد جنگهای ابوبکر، فخر رازی در تفسیر خود جلد 10 صفحه 173 مدعی است که: جهاد ابوبکر افضل تر از جهاد علی است!!!! جای تعجب است که جهاد نکرده ی ابوبکر را افضل تر از جهاد علی(ع) می دانند. وقتی که فضیلتی در ابوبکر نباشد، باید هم برای ابوبکر فضیلت بتراشند. معلوم نیست که کدام یک اشتباه کرده اند؟ اما هر کدام که اشتباه کرده باشند، پایه ای از اهل سنت سست خواهد شد.

برخی اعتقاد دارند که خلافت ابوبکر بر پایه اجماع بوده است. اما جالب است که بدانید در کتاب المحلی جلد 9 صفحه 345 از امام ابن حزم آمده است که: «لعنة اللّه على کل اجماع یخرج منه علی بن أبیطالب ومن بحضرته من الصحابة» و این نشاندهنده ی این است که اجماعی نبوده و علی(ع) و یارانش با این خلافت مخالفت داشته اند. به همین خاطر مشهور است که: «حضرت على(رضی الله عنه)و یاران ایشان ضمن آنان نبوده، و چنین اجماعى مورد لعنت خداوند است».

در کتب دیگری هم این مطلب عنوان شده است که خلافت ابوبکر نه با اجماع بوده و نه با شورا و فقط با رأی یک نفر یعنی عمر بن خطاب بوده. از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: ابویعلى حنبلى مى گوید: لا تنعقد الا بجمهور أهل العقد والحل من کل بلد، لیکون الرضا به عاماً، والتسلیم لإمامته اِجماعاً. وهذا مذهب مدفوع ببیعة أبی بکر على الخلافة بأختیار من حضرها ولم ینتظر ببیعته قدوم غائب عنها در الاحکام السلطانیة صفحه 33 و نیز قرطبى مى گوید: «فإن عقدها واحد من أهل الحلّ والعقد فذلک ثابت ویلزم الغیر فعله، خلافاً لبعض الناس حیث قال: لاینعقد الا بجماعة من أهل الحلِّ والعقد، ودلیلنا: أنَّ عمر عقد الببعة لأبی بکر» در کتاب جامع أحکام القرآن جلد 1 صفحه 272 و یا «غزالی امام الحرمین مى گوید: اعلموا أنه لا یشترط فی عقد الإمامة الاجماع بل تنعقد الامامة وإن لم تجمع الأمة على عقدها، والدلیل علیه أن الأمامة لما عقدت لأبی بکر ابتدر لإمضاء أحکام المسلمین ولم یتأن لانتشار الأخبار الى من نأی من الصحابة فی الأقطار ولم ینکر منکر، فاذا لم یشترط الاجماع فی عقد الإمامة، لم یثبت عدد معدود ولا حدّ محدود. فالوجه الحکم بأنَّ الأمامة تنعقد بعقد واحد من أهل الحلِّ والعقد.» در کتاب الارشاد فی الکلام صفحه 424 و همچنین عضد الدین ایحى: واذا ثبت حصول الإمامة بالأختیار والبیعة فاعلم أن ذلک لایفتقر الى الإجماع، اذ لم یقم علیه دلیل من العقل والسمع بل الواحد والإثنان من أهل الحلِّ والعقد کاف، لعلمنا أن الصحابة مع صلابتهم فی الدین اکتفوا بذلک، کعقد عمر لأبی بکر، وعقد عبد الرحمن بن عوف لعثمان ولم یشترطوا اجتماع من فی المدینة فضلا عن اجتماع الأُمة، هذا ولم ینکر علیه أحدُ، وعلیه انطوت الأعصار الى وقتنا هذا.» در المواقف فی الکلام جلد 8 صفحه 351 و نیز ابن العربی المالکی (543): قال: «لایلزم فی عقد البیعة للأمام أن تکون من جمیع الأنام بل یکفی لعقد ذلک إثنان أو واحد.» در شرح سنن الترمذی جلد 13صفحه 229 مراجعه کنید. با این تفاسیر چگونه می توان گفت که برای خلافت اجماعی بوده و یا مسلمین به این خلافت ابوبکر راضی بوده اند، در حالیکه کتب اهل سنت برخلاف این موضوع را نشان می دهد. این چگونه اجماع و شورایی است که در کتب اهل سنت رد شده است؟ خوب است که عقلانی به این موضوع نگاه کنیم.

برای بحث در مورد این موضوع به سایت پخش عضو شده و در تالار گفتمان به بحث و مناظره بپردازید.

ایکنا هم «پخش» را معرفی کرد

پایگاه خبری شیعه «پخش» به رفع شبهات کاربران اینترنتی می‌پردازد
گروه وبلاگ و IT: پایگاه اینترنتی خبری شیعه با عنوان «پخش» با هدف اطلاع‌رسانی در زمینه اخبار و رفع شبهاتی که توسط گروه‌ها و فرقه‌‌های مختلف بخصوص وهابیت راه‌اندازی شده‌است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، پایگاه اینترنتی خبری شیعه با عنوان «پخش» شامل نوشته‌های روزانه، گروه‌های کاربری، فرهنگ‌نامه، مقالات و سؤالات رایج است.

این پایگاه علاوه بر پاسخگویی، رفع شبهات و در کنار آن در تالار گفتمان زمینه‌ای ایجاد شده تا کاربران مطالب و نظرات خود را جهت انعکاس به دیگر دوستان و تبادل نظر با یکدیگر با مکتب واقعی رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) آشنا شوند.
علاقه‌مندان می‌توانند با عضویت در سایت یا تالار گفتگو به عنوان خبرنگار افتخاری این سایت مطالب و اخبار مذهبی خود را در اختیار کاربران قرار دهند.
از دیگر امکانات سایت می‌توان به لینکستان، نظر سنجی و تالار گفتمان اشاره کرد، سایت «پخش» در تلاش است که مطالب مذهبی خود را به دو زبان دیگر عربی و انگلیسی به‌روز رسانی کند.


برای اطلاع بیشتر اینجا کلیک کنید!


و اما پیام سایت پخش به خبرگزاری ایکنا و دیگر دوستان:
پس از آنکه سایت مؤسسه ولی عصر(عج) برای اولین بار سایت پخش را در همان ابتدای افتتاح پایگاه خبری شیعه به سایت خود لینک داد، هیچ گاه فکر نمی کردیم که به این سرعت در میان همکاران و سروران گرانقدر در سایتهای شیعی - اسلامی بتوانیم جا باز کنیم.
امروز صبح سایت فطرت این پایگاه خبری را لینک داده و در کمال ناباوری و پس از گذشت فقط سه هفته از عمر این سایت، آن را به علاقمندان معرفی نمود و امروز بعداز ظهر نیز خبرگزاری ایکنا در ساعت 17 این سایت را به دوستداران اهل بیت علیهم السلام معرفی کرد.
این امر نشاندهنده ی توجه فراوان سروران عزیز در سایت های مذهبی، به سایت و خادمین ائمه علیهم السلام در این سایت است و آنچه مدیران این سایت از آن برداشت می نمایند، این است که از این لحظه مسئولیت در امر اطلاع رسانی و نیز رفع شبهات وهابیت بیش از گذشته شده است.
کمال تشکر را از دوستان عزیز در سایتهای مؤسسه ولی عصر، فطرت و خبرگزاری ایکنا داریم و برای سروران گرامی در این سایتها آرزوی توفیق روزافزون از خداوند منان را می نماییم.
http://pakhsh-iran.com

با عرض پوزش از همه عزیزان

الحمدالله اکنون سایت پخش آغاز به کار نموده است و دارای تالار گفتمان است. لذا تا ساعاتی دیگر پس از این مطلب، کلیه نظرات این وبلاگ بسته می شود تا دوستان برای انجام مناظرات به سایت پخش تشریف بیاورند.
آدرس جدید ما:

http://pakhsh-iran.com

 منتظر شما هستیم.

موضوع جدید، راه اهل سنت راه شیطانی

تقیه چیست؟

اهل تسنن بر این اعتقادند که تقیه یعنی اینکه شیعه هر وقت و هر زمان که میل داشت برای فرار از هجوم زبانی و جنگی نیروی مقابلش می تواند از آن استفاده نماید. اما این مورد وارده کاملاً اشتباه است و نمی توان آن را صحیح دانست.

اما براستی تقیه چیست و شیعه چه زمانی می تواند از آن استفاده نماید؟ ادامه مطلب ...

مناظره با احسان ۵

برای مطالعه مناظره بعدی به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ...

مناظره با احسان ۴

این چهارمین قسمت از مناظرات من با احسان است. برای مطالعه به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ...

مناظره با احسان ۳

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ...

پاسخ به یاوه های محمد باقر سجودی:

در سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، تقدیم به شهید اول و دوم راه ولایت حضرت محسن بن علی(ع) و مادر پاکش حضرت زهرا(س)

محمدباقرسجودی را شاید خیلی ها نشناسند، اما چنان حب شهرت وی را گرفته که در برخی مطالب چنان اظهار وجود می کند که هر کس نداند فکر می کند که سخنان وی وحی منزل است. به همین دلیل بر آن شدم که به یکی از یاوه های او پاسخ بگویم و شبهه مضحکی که ایشان به راه انداختند را پاسخگو باشم. از این رو یاوه های او را چنین پاسخ خواهیم داد:

در اولین قسمت از یاوه های بی ارزششان چنین اظهار فضل می کنند: «دلایل زیادی داریم که عدم انتخاب جانشین توسط پیامبر را توضیح میدهد از آن جمله.

1- پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم قوم را بدون راهنما رها نکرد زیرا در بین آنها قرآن باقی ماند و این کتاب آسمانی دارای این خصوصیت بود و هست و خواهد بود که کتابی آسان و قابل فهم و استفاده برای همه است خداوندجل جلاله 4 بار در یک سوره این آیه را تکراراً آورده است.

(وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ

«و براستیکه آسان گردانیدیم قرآن را برای پند گیری پس آیا هست کسی که پند گیرد؟».

و این هم ویژگی خاص قرآن است که نه دستخوش تحریف شده و نه می شود و نه خواهد شد گمان نمی کنیم در این باره کسی جرات کند حرف دیگری بزند پس قرآن و عملکرد رسول خدا که در کتب حدیث جمع شده چراغی فروزان برای راهنمایی امت بودند و این سخن اساساً غلط است که بگوییم: امت چون رمه ای بی چوپان رها شده اند.»

قبل از همه باید توضیح دهم که ایشان در همین قسمت تلاش نموده اند که جلوی فکر و اندیشه دیگران را بگیرند ـ با رنگ آبی مشخص شده است ـ غافل از آنکه همین چندی پیش اهل تسنن در کویت فرقان را چاپ نمودند که قرآن تحریف شده بود!!!!!! هر چند شیعیان هم اعتقاد دارند که نمی توان قرآن را تحریف کرد، اما اهل تسنن کویت بخاطر وجود آیاتی که وجوب امامت را اثبات می کرد، اقدام به حذف این آیات نمودند و آن را تحریف کردند، ولی در آخر این کتاب تحریف شده به فروش خوبی دست نیافت. به هر حال می بینیم که ایشان با سفسطه ای که در پیش گرفتند سعی بر آن دارند که حرف خود را اثبات نمایند. این درست که قرآن برای پند گیرندگان آسان نازل شده است؛ اما در همین حال باید بدانیم که آیات قرآن به گفته امام حسین به سه قسمت تقسیم می شوند: الف- قسمتی که عوام آن را درک می کنند. ب- قسمتی که علما و بزرگان دینی آن را درک می کنند ج- قسمتی که فقط پیامبر و ائمه آن را درک می کنند. حال ما عنوان می کنیم طبق نظریه اهل سنت حالا که قرآن به این راحتی و آسانی برای پند گرفتن است و نیاز به جانشین برای پیامبر نیست، یکی از همین برادران اهل سنت این آیه قرآن را معنا کرده و توضیح دهد که چرا این آیه نازل شده است ـ یعنی در اصل شأن نزول آیه ـ : *الم* آیه اول سوره بقره

مشاهده می کنید که نمی توان این آیه را معنا کرد و نیاز به مفسر قهار است که با رموز الهی آشنا باشد و از سوی خداوند نیز انتخاب شده باشد. یعنی آنچه را که نیاز است خداوند به او آموخته باشد.

در قسمت دوم هم این چنین یاوه ها را ادامه می دهند: «دوماً در قرآن و سنت امر شده که مسلمانها در امور خویش با یکدیگر مشورت کنند....» و آیه شورا را عنوان می کنند. ایشان از این آیه می خواهند نتیجه بگیرند که خلیفه باید شورایی انتخاب می شد. ما در اینجا می خواهیم چند ایراد به این مبحث وارد کنیم:

1- صلاحیت شورای سقیفه را چه کس و یا کسانی تأیید نموده بود؟ مگر نه اینکه همه در مراسم کفن و دفن حضرت رسول بودند؟ پس این شش نفر چگونه برای شورای سقیفه انتخاب شدند که در مراسم حاضر نشدند؟ مگر اینان مسلمان و پیرو رسول خدا نبودند که مراسم کفن و دفن را رها کردند و به بحث خلافت پرداختند؟

2- اعضای شورای سقیفه چرا منتظر نماندند که همه مردم از تمام بلاد اسلامی بیایند و در این رأی گیری شرکت کنند؟ اگر حضور همه ی مردم مشکل به نظر می رسید چرا منتظر نماینده ای از هر قبیله نماندند؟ اصلاً چرا منتظر همان مردم مدینه نماندند؟

3- به نظر بنده طبق این آیه اصلاً نباید خلیفه انتخاب می شد!!!! زیرا انتخاب خلیفه، مسیر حکومتداری را به دیکتاتوری می کشاند و از شورا و مشورت دور می کند!!!!! یعنی شورای سقیفه با مشورت هم، یک دیکتاتور انتخاب کردند و این یعنی نقض آیه شورا. به طور واضحتر یعنی اینکه آیه شورا خود را نقض کرده و این از محالات قرآن است. پس خلافتی نباید ایجاد می شد و همه مردم در امور حکومتی و مملکتی با رأی گیری شرکت می کردند.

4- ملاک انتخاب خلیفه چیست؟ اگر به سن است که پدر ابوبکر که در آن زمان زنده بود چرا به خلافت نرسید و اگر ملاک چیز دیگر است، چه خوب است که اهل تسنن اعلام بفرمایند تا ما هم روشن شویم.

در ادامه همین بحث، برای تکمیل یاوه های خود این چنین مثال می آورند: هنگامیکه حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم در قید حیات بودند چند بار برای خود جانشین و نائب برگزیدند مثلاً وقتی برای غزوه ای تشریف میبردند کسی را به جانشینی در مدینه میگذاردند یا برعکس هنگامیکه خودشان با لشکر نمی رفتند کسی را از جانب خود امیر لشکر میکردند. دریکی از این جنگها خالد بن ولید فرمانده سپاه بود او به کفار حمله کرد یکی از کفارکه مرگ خود را نزدیک میدید داد زد: ( لااله الاالله محمد رسول الله )

اما حضرت خالد اعتنایی نکرد و او را کشت وقتی حضرت خالد برگشت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم واقعه را که شنیدند بشدت ناراحت شدند و چهره شان سرخ شد و بارها به خالد فرمودند ای خالد آیا قلبش را شکافته بودی و دیده بودی که دروغ می گوید! آنقدر این جمله را تکرار کردند تا حضرت خالد در دلش گفت: ای کاش بس میکردند.

بعد حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم دستور دادند که دیه خون آن فرد را به اهلش بدهند بعد فرمودند: خدایا من ذمه خون آن شخص را قبول نمی کنم.

چرا حضرت این حرف را زدند؟ از اول نیز ذمه خون آن شخص بگردن حضرت خالد بود از اول هم به حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم ربطی نداشت؟ نه, اینطور نیست بهرحال خالد امیر منتخب حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم بود و به زبان دیگر جانشین ایشان در بین لشکر بود پس دستور خالد مثل دستور پیامبر بود و عمل او عین عمل رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم. لذا حضرت خالد خطا کرد حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم عکس العمل نشان دادند و خطای خالد را اصلاح کردند حالا تصورکنید خالد جانشین آن حضرت پس از وفات نیز می بودند و فرض کنید که این واقعه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اتفاق می افتاد هیچکس نمی توانست به خالد این برگزیده پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اعتراض کند و این عمل حتی بصورت قانون درمیاید. و تصور کنید خالد نیز برای خود جانشینی برمیگزید و او هم فقط یک خطا میکرد و به همین ترتیب تا امروز این جانشینان رسمی بنظر شما چند خطا میکردند همه این خطاها قانون میشد؟!!!

1- نکته قابل توجه در این مبحث این است که ایشان نتوانسته اند از حضرت علی(ع) ایراد بگیرند و به همین دلیل برای فرار از این چاهی که برای خود درست کرده اند، به دنبال کسی می چرخیدند که از سوی شیعه مورد تنفر است! همه می دانند که خالد بعد از رحلت رسول خدا چه جنایت هایی را مرتکب شد که در آینده در مورد آنها سخن خواهیم گفت.

2- دقیقاً به همین دلیل است که می گوییم نباید خلیفه و جانشین پیامبر توسط انسان ها ـ حتی خود پیامبر(ص) ـ انتخاب شود. دقیقاً به همین دلیل است که می گوییم حق انتخاب خلیفه از آن خدا بوده و بعدها مردم در انتخاب خلیفه دستکاری کرده اند و این اشتباه فاحشی است. الان به دنیا نگاهی بیاندازید. چرا مسیحیان دنیا مسلمانان را تروریست می دانند و نظرشان در مورد اسلام این است که این دین با شمشیر به دنیا معرفی شده است؟ علت آن واضح است: حملات بیمورد و برای غنیمت عمر خلیفه دوم مسلمین به همراه سپاهیانش که به ایران و مصر و آندلس انجام شد، امروز از تاریخ اسلام جز بدنامی به جا نگذاشته است. شاید برای عده ای این سؤال پیش بیاید که اگر عمر لشکرکشی نمی کرد چگونه اسلام به دنیا صادر می شد؟ جواب آن بسیار ساده است: همانگونه که اسلام به حبشه رفت. مگر پیامبر(ص) برای مسلمان کردن مردم حبشه از شمشیر استفاده کرد؟ همه می دانید که رسول الله جعفربن ابیطالب را با همراهی تعدادی از مسلمانان به حبشه هجرت داد و آنان با این هجرت اسلام را به مردم معرفی نمودند. شما نگاهی به اسلام و احکام آن بیاندازید؛ کجای اسلام گفته که باید به مردم غیر مسلمان بی دلیل حمله کرد؟؟ هر جای اسلام و حتی تاریخ زندگانی پربرکت حضرت رسول اکرم را نگاه بیاندازید می بینید که فقط دفاع در کار بوده است و بس!

در ادامه همین یاوه ها باز هم برای اثبات حرفهای خود بدون آنکه معصومیت را از نگاه شیعه بداند چنین اظهار فضل می نماید: شیعه متوجه این نکته شده که سعی کرده جانشینان پیامبر را معصوم از خطا معرفی کند اما این نادرست است زیرا اولاً: عملاً خلاف این اتفاق افتاده و خالد رضی الله عنه برگزیدة رسمی پیامبر اشتباهی کرد که رسول خدا را به خشم آورد و ثانیاً: انسان درصورتی می تواند از خطا مصون بماند که بوحی مرتبط باشد و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هم اگر با وحی سر وکار نداشت دچار خطا می شدند!!!!

چقدر جالب!!!! تاکنون نمی دانستیم که خالدبن ولید لعنه الله علیه با آن همه فجایع انسانی و بی شرمانه در نزد اهل تشیع معصوم است!!!!! جالب است که برای تأیید یاوه های خود تلاش می کنند که شیعه را هم تحریف کنند!!!!

1- شیعه معتقد نیست که هر منتخبی از سوی پیامبر معصوم است. فقط پیامبر اعظم(ص) و ائمه علیهم السلام و دخت پیامبر اسلام از نظر شیعه معصوم هستند که به نظر شیعه برگزیده پیامبر نیستند، بلکه فقط و فقط برگزیده خدا هستند. حتی شیعه معتقد به معصومیت حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) ندارد.

2- از نظر شیعه معصومیت ارتباطی به وحی ندارد. زیرا شیعه معصومیت را آگاهی و دید باز نسبت به دنیا و عاقبت کار می داند که این آگاهی و دید باز نسبت به دنیا و عاقبت کار لطفی بوده است که از سوی خدا داده شده است. اگر بخواهیم معصومیت را با منبع وحی بشناسیم به معصومیت پیامبر هم ایراد وارد می شود. زیرا برای این موضوع دو راه بیشتر وجود ندارد: الف- خدا برای انجام هر کاری باید فرشته را نازل کند و قبل از انجام آن کار با توجه به علم غیب خداوندی به پیامبر خبر دهد ب- فرشته ای را برای این کار مأمور کند تا آن فرشته برای انجام هر کاری در نزد پیامبر باشد و وی را از اشتباهاتش آگاه سازد. اما هر دو راه توسط یک آیه از قرآن نقض می شوند:

 *ای پیامبر چرا برای رضای همسرانت، حلال خدا را بر خود حرام کردی* آیه اول سوره تحریم

در اینجا می بینید که پیامبر اشتباهی را انجام داده که خدا به ایشان متذکر این اشتباه شده است. سؤال اینجاست: الف- اگر خدا برای هر اشتباه پیامبر فرشته وحی را قبل از انجام آن نازل می کرده است، پس چرا در اینجا این فرشته از سوی خدا نازل نشده است؟ ب- اگر فرشته ای مأمور تذکر اشتباه به پیامبر بوده، در این لحظه کدام گوری تشریف داشته که از فرمان خدا تخطی کرده و باعث شده است که خداوند در قرآن به پیامبر تذکر دهد؟

پس راهی نمی ماند جز اینکه بپذیریم که معصومیت بستگی به بینش و آگاهی دارد، نه بستگی به منبع وحی. پس تمام گفتار ایشان در بحث معصومیت با همین کلام رد شد و نیازی نیست که الباقی سخن را بیان کنیم. زیرا همانطور که گفته شد ائمه علیهم السلام معصوم هستند و این معصومیت به وحی متصل نیست.

اما ایشان حرفی جالب در اینجا می زنند که اتفاقاً ما هم با آن تا حدودی موافقیم و باقی را به خلفای ناحق ربط می دهیم. ایشان در این قسمت می گویند: گاهی خطاها در سلسله جانشینها می توانست 180 درجه با هم فرق کند و ما را دچار سردرگمی نماید....... به این صورت عوض یک رهبر 100 رهبر داشتیم که هرکسی به فتوای خود عمل میکرد و مسلمانان حیران می شدند.....

دقیقاً بحث همین جاست که نباید کسی جز خدا در امر جانشینی پیامبر دخالت کند. اما این ربطی به حضرت علی(ع) ندارد. بلکه این موضوع مرتبط است با خلفاست که نمونه ی بارز آن اشتباهات فاحش عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمین است. به عنوان مثال  مسئله ی صیغه که خلیفه ی ناحق دوم آن را حرام اعلام کرد، در حالیکه قرآن طبق آیه ی24 سوره ی نساء دستور داده بود که آزاد است و وی آن را حرام اعلام کرد. حتی این موضوع در کتب اهل سنت نیز درج شده است. منابع آن به شرح زیر است:

الف- از ابی رجاء نقل شده که می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا ما را به انجام آن  امر فرمود و آیه‌ای که آن را نهی و نسخ نموده باشد نیز نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه می‌خواست.

ب- در زمان رسول خدا (ص)  ما متمتع می‌شدیم  و مردی هر آنچه می‌خواست برای خودش گفت

ج- از جابر بن عبد الله نقل شده است؛ ما در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر با یک مشت خرما متعه می‌نمودیم، تا آنکه عمر آنرا نهی کرد.

د- از عروة بن زبیر نقل است، که خوله دختر حکیم وارد بر عمر شده وگفت: ربیع بن امیه زنی را متعه نمود و آن زن آبستن شد. پس عمر بیرون رفت در حالی که عبایش را از ناراحتی می‌کشید گفت؛ این متعه است، اگر من جلوتر دربارة آن رأی داده بودم، هر آینه او را سنگسار می‌کردم.

و- از حکم پرسیدند آیا آیة متعة نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و علی(ع) فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی زنا نمی‌کرد مگر شقی و جنایتکار.

ش- از ابی‌جریج نقل است که ابن عباس می‌گفت؛ خداوند بر عمر رحم کند، متعه نبود مگر رحمتی از خدا که به سنّت آن  بر امت محمّد(ص) ترحم کرده بود و اگر عمر آنرا نهی نمی‌کرد، کسی محتاج به زنا نمی‌شد مگر اندکی از مردم پست وبدبخت.

ک- از ابی سعید خدری و جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، ما تا نیمی از خلافت عمر، متعه می‌نمودیم تا آنکه عمر مردم را از آن کار منع کرد.

هـ- ابی رشد می‌گوید: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر و نیمی از خلافت عمر متعه می‌نمودم  سپس عمر مردم را از آن نهی کرد.

1- صحیح مسلم، جلد اول، ص 474 ، و قرطبی، جلد دوم، ص 365.

2 صحیح بخاری، جلد سوم، ص 151.

3 صحیح مسلم، جلد اول، ص 395، تیسیر الوصول ابن ربیع، جلد چهارم، ص262، فتح الباری ابن حجر، جلد 9، ص 141.

4- مالک در موطا، جلد 2، ص 30، شافعی در کتاب ام، جلد7، ص 219، بیهقی در سنن الکبری، ج 7، ص 206.

5- تفسیر طبری، ج 5، ص 9، تفسیر ثعلبی، تفسیر رازی، جلد 3، ص 200، تفسیر ابی حیان، ج 3، ص 218، تفسیر نیشابوری الدر منثور، ج 2، ص 140.

6- احکام القرآن جصاص، ج 2، ص 179، بدایه المجتهد ابن رشد، ج 2، ص 58، النهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، تاج العروس، ج 10، ص 200.

7- عمدة القاری، ج 8 ، ص 310.

8- بدایه المجتهد، ج 3 ، ص 58.

9- البیان والتبیین جاحظ، جلد 2، ص 223، احکام القرآن جصاص، جلد 1، ص 342 و ص 345، وجلد 2، ص 714، تفسیر قرطبی، جلد 2، ص 370، ضوء الشمس، جلد2، ص 94، ابی صالح وطحاوی، ص 294.

امیدوارم آنان که این یاوه ها را به هم می بافند، ابتدا درکی درست از شیعه بیابند و بعد در این مورد سخن بگویند.

مناظره با احسان۲

این قسمت دوم مناظره و مباحثه من با دوست سنی جناب آقا احسان است.

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

مناظره با احسان۱

دوستان عزیز

دوستی بنام احسان از برادران اهل سنت در مواردی از مسایل شیعه و سنی با اینجانب شروع به مباحثه و مناظره ای کردند.

بنده هم برای آگاهی شما عزیزان تمامی مطالب را همچون گذشته بر روی پست وبلاگ قرار می دهم.

برای مطالعه سری به ادامه مطلب بزنید.

ادامه مطلب ...

دانلود مداحی۲

گلچین فاطمیه ۸۶ حاج حسن خلج

ای فاطمه ای دختر پیمبر ، ای همسر با وفای حیدر

دانلود

ای باغ گل به گل نهفته ، ای خفته ببین علی نخفته

دانلود

قلب منُ پر شراره کردی ...

دانلود

نه وصلت دیده بودم کاش ای دلبر نه هجرانت

دانلود

بی تو به عالم من دلخوشی ندارم

دانلود

ای کوثر بی کران جوشان ...

دانلود

شام فراقم شد سحر ...

دانلود

روضه حضرت زهرا (س) ۱

دانلود

روضه حضرت زهرا (س) ۲

دانلود

آدر پنجه ی غم اگر اسیرم زهرا ...

دانلود