فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

پاسخ به یاوه های محمد باقر سجودی:

در سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، تقدیم به شهید اول و دوم راه ولایت حضرت محسن بن علی(ع) و مادر پاکش حضرت زهرا(س)

محمدباقرسجودی را شاید خیلی ها نشناسند، اما چنان حب شهرت وی را گرفته که در برخی مطالب چنان اظهار وجود می کند که هر کس نداند فکر می کند که سخنان وی وحی منزل است. به همین دلیل بر آن شدم که به یکی از یاوه های او پاسخ بگویم و شبهه مضحکی که ایشان به راه انداختند را پاسخگو باشم. از این رو یاوه های او را چنین پاسخ خواهیم داد:

در اولین قسمت از یاوه های بی ارزششان چنین اظهار فضل می کنند: «دلایل زیادی داریم که عدم انتخاب جانشین توسط پیامبر را توضیح میدهد از آن جمله.

1- پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم قوم را بدون راهنما رها نکرد زیرا در بین آنها قرآن باقی ماند و این کتاب آسمانی دارای این خصوصیت بود و هست و خواهد بود که کتابی آسان و قابل فهم و استفاده برای همه است خداوندجل جلاله 4 بار در یک سوره این آیه را تکراراً آورده است.

(وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ

«و براستیکه آسان گردانیدیم قرآن را برای پند گیری پس آیا هست کسی که پند گیرد؟».

و این هم ویژگی خاص قرآن است که نه دستخوش تحریف شده و نه می شود و نه خواهد شد گمان نمی کنیم در این باره کسی جرات کند حرف دیگری بزند پس قرآن و عملکرد رسول خدا که در کتب حدیث جمع شده چراغی فروزان برای راهنمایی امت بودند و این سخن اساساً غلط است که بگوییم: امت چون رمه ای بی چوپان رها شده اند.»

قبل از همه باید توضیح دهم که ایشان در همین قسمت تلاش نموده اند که جلوی فکر و اندیشه دیگران را بگیرند ـ با رنگ آبی مشخص شده است ـ غافل از آنکه همین چندی پیش اهل تسنن در کویت فرقان را چاپ نمودند که قرآن تحریف شده بود!!!!!! هر چند شیعیان هم اعتقاد دارند که نمی توان قرآن را تحریف کرد، اما اهل تسنن کویت بخاطر وجود آیاتی که وجوب امامت را اثبات می کرد، اقدام به حذف این آیات نمودند و آن را تحریف کردند، ولی در آخر این کتاب تحریف شده به فروش خوبی دست نیافت. به هر حال می بینیم که ایشان با سفسطه ای که در پیش گرفتند سعی بر آن دارند که حرف خود را اثبات نمایند. این درست که قرآن برای پند گیرندگان آسان نازل شده است؛ اما در همین حال باید بدانیم که آیات قرآن به گفته امام حسین به سه قسمت تقسیم می شوند: الف- قسمتی که عوام آن را درک می کنند. ب- قسمتی که علما و بزرگان دینی آن را درک می کنند ج- قسمتی که فقط پیامبر و ائمه آن را درک می کنند. حال ما عنوان می کنیم طبق نظریه اهل سنت حالا که قرآن به این راحتی و آسانی برای پند گرفتن است و نیاز به جانشین برای پیامبر نیست، یکی از همین برادران اهل سنت این آیه قرآن را معنا کرده و توضیح دهد که چرا این آیه نازل شده است ـ یعنی در اصل شأن نزول آیه ـ : *الم* آیه اول سوره بقره

مشاهده می کنید که نمی توان این آیه را معنا کرد و نیاز به مفسر قهار است که با رموز الهی آشنا باشد و از سوی خداوند نیز انتخاب شده باشد. یعنی آنچه را که نیاز است خداوند به او آموخته باشد.

در قسمت دوم هم این چنین یاوه ها را ادامه می دهند: «دوماً در قرآن و سنت امر شده که مسلمانها در امور خویش با یکدیگر مشورت کنند....» و آیه شورا را عنوان می کنند. ایشان از این آیه می خواهند نتیجه بگیرند که خلیفه باید شورایی انتخاب می شد. ما در اینجا می خواهیم چند ایراد به این مبحث وارد کنیم:

1- صلاحیت شورای سقیفه را چه کس و یا کسانی تأیید نموده بود؟ مگر نه اینکه همه در مراسم کفن و دفن حضرت رسول بودند؟ پس این شش نفر چگونه برای شورای سقیفه انتخاب شدند که در مراسم حاضر نشدند؟ مگر اینان مسلمان و پیرو رسول خدا نبودند که مراسم کفن و دفن را رها کردند و به بحث خلافت پرداختند؟

2- اعضای شورای سقیفه چرا منتظر نماندند که همه مردم از تمام بلاد اسلامی بیایند و در این رأی گیری شرکت کنند؟ اگر حضور همه ی مردم مشکل به نظر می رسید چرا منتظر نماینده ای از هر قبیله نماندند؟ اصلاً چرا منتظر همان مردم مدینه نماندند؟

3- به نظر بنده طبق این آیه اصلاً نباید خلیفه انتخاب می شد!!!! زیرا انتخاب خلیفه، مسیر حکومتداری را به دیکتاتوری می کشاند و از شورا و مشورت دور می کند!!!!! یعنی شورای سقیفه با مشورت هم، یک دیکتاتور انتخاب کردند و این یعنی نقض آیه شورا. به طور واضحتر یعنی اینکه آیه شورا خود را نقض کرده و این از محالات قرآن است. پس خلافتی نباید ایجاد می شد و همه مردم در امور حکومتی و مملکتی با رأی گیری شرکت می کردند.

4- ملاک انتخاب خلیفه چیست؟ اگر به سن است که پدر ابوبکر که در آن زمان زنده بود چرا به خلافت نرسید و اگر ملاک چیز دیگر است، چه خوب است که اهل تسنن اعلام بفرمایند تا ما هم روشن شویم.

در ادامه همین بحث، برای تکمیل یاوه های خود این چنین مثال می آورند: هنگامیکه حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم در قید حیات بودند چند بار برای خود جانشین و نائب برگزیدند مثلاً وقتی برای غزوه ای تشریف میبردند کسی را به جانشینی در مدینه میگذاردند یا برعکس هنگامیکه خودشان با لشکر نمی رفتند کسی را از جانب خود امیر لشکر میکردند. دریکی از این جنگها خالد بن ولید فرمانده سپاه بود او به کفار حمله کرد یکی از کفارکه مرگ خود را نزدیک میدید داد زد: ( لااله الاالله محمد رسول الله )

اما حضرت خالد اعتنایی نکرد و او را کشت وقتی حضرت خالد برگشت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم واقعه را که شنیدند بشدت ناراحت شدند و چهره شان سرخ شد و بارها به خالد فرمودند ای خالد آیا قلبش را شکافته بودی و دیده بودی که دروغ می گوید! آنقدر این جمله را تکرار کردند تا حضرت خالد در دلش گفت: ای کاش بس میکردند.

بعد حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم دستور دادند که دیه خون آن فرد را به اهلش بدهند بعد فرمودند: خدایا من ذمه خون آن شخص را قبول نمی کنم.

چرا حضرت این حرف را زدند؟ از اول نیز ذمه خون آن شخص بگردن حضرت خالد بود از اول هم به حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم ربطی نداشت؟ نه, اینطور نیست بهرحال خالد امیر منتخب حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم بود و به زبان دیگر جانشین ایشان در بین لشکر بود پس دستور خالد مثل دستور پیامبر بود و عمل او عین عمل رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم. لذا حضرت خالد خطا کرد حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم عکس العمل نشان دادند و خطای خالد را اصلاح کردند حالا تصورکنید خالد جانشین آن حضرت پس از وفات نیز می بودند و فرض کنید که این واقعه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اتفاق می افتاد هیچکس نمی توانست به خالد این برگزیده پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اعتراض کند و این عمل حتی بصورت قانون درمیاید. و تصور کنید خالد نیز برای خود جانشینی برمیگزید و او هم فقط یک خطا میکرد و به همین ترتیب تا امروز این جانشینان رسمی بنظر شما چند خطا میکردند همه این خطاها قانون میشد؟!!!

1- نکته قابل توجه در این مبحث این است که ایشان نتوانسته اند از حضرت علی(ع) ایراد بگیرند و به همین دلیل برای فرار از این چاهی که برای خود درست کرده اند، به دنبال کسی می چرخیدند که از سوی شیعه مورد تنفر است! همه می دانند که خالد بعد از رحلت رسول خدا چه جنایت هایی را مرتکب شد که در آینده در مورد آنها سخن خواهیم گفت.

2- دقیقاً به همین دلیل است که می گوییم نباید خلیفه و جانشین پیامبر توسط انسان ها ـ حتی خود پیامبر(ص) ـ انتخاب شود. دقیقاً به همین دلیل است که می گوییم حق انتخاب خلیفه از آن خدا بوده و بعدها مردم در انتخاب خلیفه دستکاری کرده اند و این اشتباه فاحشی است. الان به دنیا نگاهی بیاندازید. چرا مسیحیان دنیا مسلمانان را تروریست می دانند و نظرشان در مورد اسلام این است که این دین با شمشیر به دنیا معرفی شده است؟ علت آن واضح است: حملات بیمورد و برای غنیمت عمر خلیفه دوم مسلمین به همراه سپاهیانش که به ایران و مصر و آندلس انجام شد، امروز از تاریخ اسلام جز بدنامی به جا نگذاشته است. شاید برای عده ای این سؤال پیش بیاید که اگر عمر لشکرکشی نمی کرد چگونه اسلام به دنیا صادر می شد؟ جواب آن بسیار ساده است: همانگونه که اسلام به حبشه رفت. مگر پیامبر(ص) برای مسلمان کردن مردم حبشه از شمشیر استفاده کرد؟ همه می دانید که رسول الله جعفربن ابیطالب را با همراهی تعدادی از مسلمانان به حبشه هجرت داد و آنان با این هجرت اسلام را به مردم معرفی نمودند. شما نگاهی به اسلام و احکام آن بیاندازید؛ کجای اسلام گفته که باید به مردم غیر مسلمان بی دلیل حمله کرد؟؟ هر جای اسلام و حتی تاریخ زندگانی پربرکت حضرت رسول اکرم را نگاه بیاندازید می بینید که فقط دفاع در کار بوده است و بس!

در ادامه همین یاوه ها باز هم برای اثبات حرفهای خود بدون آنکه معصومیت را از نگاه شیعه بداند چنین اظهار فضل می نماید: شیعه متوجه این نکته شده که سعی کرده جانشینان پیامبر را معصوم از خطا معرفی کند اما این نادرست است زیرا اولاً: عملاً خلاف این اتفاق افتاده و خالد رضی الله عنه برگزیدة رسمی پیامبر اشتباهی کرد که رسول خدا را به خشم آورد و ثانیاً: انسان درصورتی می تواند از خطا مصون بماند که بوحی مرتبط باشد و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هم اگر با وحی سر وکار نداشت دچار خطا می شدند!!!!

چقدر جالب!!!! تاکنون نمی دانستیم که خالدبن ولید لعنه الله علیه با آن همه فجایع انسانی و بی شرمانه در نزد اهل تشیع معصوم است!!!!! جالب است که برای تأیید یاوه های خود تلاش می کنند که شیعه را هم تحریف کنند!!!!

1- شیعه معتقد نیست که هر منتخبی از سوی پیامبر معصوم است. فقط پیامبر اعظم(ص) و ائمه علیهم السلام و دخت پیامبر اسلام از نظر شیعه معصوم هستند که به نظر شیعه برگزیده پیامبر نیستند، بلکه فقط و فقط برگزیده خدا هستند. حتی شیعه معتقد به معصومیت حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) ندارد.

2- از نظر شیعه معصومیت ارتباطی به وحی ندارد. زیرا شیعه معصومیت را آگاهی و دید باز نسبت به دنیا و عاقبت کار می داند که این آگاهی و دید باز نسبت به دنیا و عاقبت کار لطفی بوده است که از سوی خدا داده شده است. اگر بخواهیم معصومیت را با منبع وحی بشناسیم به معصومیت پیامبر هم ایراد وارد می شود. زیرا برای این موضوع دو راه بیشتر وجود ندارد: الف- خدا برای انجام هر کاری باید فرشته را نازل کند و قبل از انجام آن کار با توجه به علم غیب خداوندی به پیامبر خبر دهد ب- فرشته ای را برای این کار مأمور کند تا آن فرشته برای انجام هر کاری در نزد پیامبر باشد و وی را از اشتباهاتش آگاه سازد. اما هر دو راه توسط یک آیه از قرآن نقض می شوند:

 *ای پیامبر چرا برای رضای همسرانت، حلال خدا را بر خود حرام کردی* آیه اول سوره تحریم

در اینجا می بینید که پیامبر اشتباهی را انجام داده که خدا به ایشان متذکر این اشتباه شده است. سؤال اینجاست: الف- اگر خدا برای هر اشتباه پیامبر فرشته وحی را قبل از انجام آن نازل می کرده است، پس چرا در اینجا این فرشته از سوی خدا نازل نشده است؟ ب- اگر فرشته ای مأمور تذکر اشتباه به پیامبر بوده، در این لحظه کدام گوری تشریف داشته که از فرمان خدا تخطی کرده و باعث شده است که خداوند در قرآن به پیامبر تذکر دهد؟

پس راهی نمی ماند جز اینکه بپذیریم که معصومیت بستگی به بینش و آگاهی دارد، نه بستگی به منبع وحی. پس تمام گفتار ایشان در بحث معصومیت با همین کلام رد شد و نیازی نیست که الباقی سخن را بیان کنیم. زیرا همانطور که گفته شد ائمه علیهم السلام معصوم هستند و این معصومیت به وحی متصل نیست.

اما ایشان حرفی جالب در اینجا می زنند که اتفاقاً ما هم با آن تا حدودی موافقیم و باقی را به خلفای ناحق ربط می دهیم. ایشان در این قسمت می گویند: گاهی خطاها در سلسله جانشینها می توانست 180 درجه با هم فرق کند و ما را دچار سردرگمی نماید....... به این صورت عوض یک رهبر 100 رهبر داشتیم که هرکسی به فتوای خود عمل میکرد و مسلمانان حیران می شدند.....

دقیقاً بحث همین جاست که نباید کسی جز خدا در امر جانشینی پیامبر دخالت کند. اما این ربطی به حضرت علی(ع) ندارد. بلکه این موضوع مرتبط است با خلفاست که نمونه ی بارز آن اشتباهات فاحش عمر بن خطاب خلیفه دوم مسلمین است. به عنوان مثال  مسئله ی صیغه که خلیفه ی ناحق دوم آن را حرام اعلام کرد، در حالیکه قرآن طبق آیه ی24 سوره ی نساء دستور داده بود که آزاد است و وی آن را حرام اعلام کرد. حتی این موضوع در کتب اهل سنت نیز درج شده است. منابع آن به شرح زیر است:

الف- از ابی رجاء نقل شده که می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا ما را به انجام آن  امر فرمود و آیه‌ای که آن را نهی و نسخ نموده باشد نیز نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه می‌خواست.

ب- در زمان رسول خدا (ص)  ما متمتع می‌شدیم  و مردی هر آنچه می‌خواست برای خودش گفت

ج- از جابر بن عبد الله نقل شده است؛ ما در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر با یک مشت خرما متعه می‌نمودیم، تا آنکه عمر آنرا نهی کرد.

د- از عروة بن زبیر نقل است، که خوله دختر حکیم وارد بر عمر شده وگفت: ربیع بن امیه زنی را متعه نمود و آن زن آبستن شد. پس عمر بیرون رفت در حالی که عبایش را از ناراحتی می‌کشید گفت؛ این متعه است، اگر من جلوتر دربارة آن رأی داده بودم، هر آینه او را سنگسار می‌کردم.

و- از حکم پرسیدند آیا آیة متعة نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و علی(ع) فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی زنا نمی‌کرد مگر شقی و جنایتکار.

ش- از ابی‌جریج نقل است که ابن عباس می‌گفت؛ خداوند بر عمر رحم کند، متعه نبود مگر رحمتی از خدا که به سنّت آن  بر امت محمّد(ص) ترحم کرده بود و اگر عمر آنرا نهی نمی‌کرد، کسی محتاج به زنا نمی‌شد مگر اندکی از مردم پست وبدبخت.

ک- از ابی سعید خدری و جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، ما تا نیمی از خلافت عمر، متعه می‌نمودیم تا آنکه عمر مردم را از آن کار منع کرد.

هـ- ابی رشد می‌گوید: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر و نیمی از خلافت عمر متعه می‌نمودم  سپس عمر مردم را از آن نهی کرد.

1- صحیح مسلم، جلد اول، ص 474 ، و قرطبی، جلد دوم، ص 365.

2 صحیح بخاری، جلد سوم، ص 151.

3 صحیح مسلم، جلد اول، ص 395، تیسیر الوصول ابن ربیع، جلد چهارم، ص262، فتح الباری ابن حجر، جلد 9، ص 141.

4- مالک در موطا، جلد 2، ص 30، شافعی در کتاب ام، جلد7، ص 219، بیهقی در سنن الکبری، ج 7، ص 206.

5- تفسیر طبری، ج 5، ص 9، تفسیر ثعلبی، تفسیر رازی، جلد 3، ص 200، تفسیر ابی حیان، ج 3، ص 218، تفسیر نیشابوری الدر منثور، ج 2، ص 140.

6- احکام القرآن جصاص، ج 2، ص 179، بدایه المجتهد ابن رشد، ج 2، ص 58، النهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، تاج العروس، ج 10، ص 200.

7- عمدة القاری، ج 8 ، ص 310.

8- بدایه المجتهد، ج 3 ، ص 58.

9- البیان والتبیین جاحظ، جلد 2، ص 223، احکام القرآن جصاص، جلد 1، ص 342 و ص 345، وجلد 2، ص 714، تفسیر قرطبی، جلد 2، ص 370، ضوء الشمس، جلد2، ص 94، ابی صالح وطحاوی، ص 294.

امیدوارم آنان که این یاوه ها را به هم می بافند، ابتدا درکی درست از شیعه بیابند و بعد در این مورد سخن بگویند.

نظرات 20 + ارسال نظر
احسان شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:28 ب.ظ

به نام تنهای تنها
دوست عزیز بازم سلام
در مورد اینکه گفتی گوشت خر رو کسی دوست نداره؟!!!
واقعا اگر منطقت همینه برات کاملا متاسفم واقعا ...
دلیل نمیشه چون تو دوست نداری بقیه دوس نداشتهه باشن تو از غذای پای سگ خوشت میاد؟؟؟ فکر نکنم خوشت بیاد ولی همینو توی بعضی کشورها میخورن !!! یا از ملخ خوشت میاد ولی بعضی ها توی همین ایران میخورن
بهتره یه ذره توی منطقت تغییر رویه بدی ... اگه همین طوری رفتی تحقیق بهتره بگم تحقیقت رو بذار جلوی آینه بشه دو تا بقیه هم استفاده کنن!!!!
دو مورد صیغه اگر فکر میکنی حلال ... خیلی خوب میذاری کسی با ناموست چنین کاری کنه؟؟
همین شیخ ها که میگن حلال ... تا حالا از هر کیشون این سوالو کردم جوش آورده نمی دونم چرا؟؟!! مگه شماها نمیگین حلال و ثواب بالایی داره پس دیگه چرا جوش میارین !!!
بازم میخوای بدونی چه طوری شیعه سر خودشو کلاه میزاره؟

من گفتم با شیعه رو به عنوان راهی برای رسیدن به خدا قبول دارم ... ولی فکر کنم حرف منو درست نفهمیدی ... من اعتقاد دارم که بتخونه و میخونه هم میتونن آدم رو به خدا برسونن اگه آدم بتونه ببینه ... اگه آدم بتونه خدا رو ببینه ... آره بعضی وقت ها آدم باید گناه کنه تا به خدا برسه ... همون طوری که یک دانه برای رسیدن به نور اولش تاریکی رو تجربه میکنه ...

در ضمن اگر امه الله از جواب دادن به تو خودداری میکنه دلیل بر نداشتن جواب نیست دلیلش منطق بی منطق توست. پس نگو اون نمیتونه جواب بده فقط کافیه یه مطلب از وبلاگش رو بخونی تا به جهلت پی ببری

در پناه خودخودخدا

و اما احسان جان شرمنده که دیر پاسخگو هستم.
اما پاسخهای شما بدین ترتیب اعلام می شود.
در مورد گوشت خر: برادر من! این مورد گوشت خر از عجایب شماست. برای بالا بردن عمر فتوایی کمدی را برایمان می آوری!!!!! بله مصرف گوشت سگ و گوشت اسب را در مغولستان شنیده بودم، اما برای بار اول است که در مورد گوشت خر می شنوم!!!!!! ممنون که به اطلاعات ما اضافه کردید! دیگر مطمئن شدم که نباید به این اعراب اطمینان کرد!!!!!
اما در مورد صیغه: اولاً صیغه راه و روش دارد! هر کس سرش رو پایین بندازه که نمی تونه بره صیغه! زن شوهردار و دختر باکره حق صیغه شدن نداره! ثانیاً جناب غیرتمند، عمر شما حکم قرآنی صیغه رو عوض کرده! تو که خیلی غیرت داری، چطور زیر یوغ انسان حاضری بری، اما زیر فرمان خدا نه! مدارکش رو بهت ارائه می کنم، امیدوارم که خجالت بکشی از این کارهات:
آیه 24 سوره ی نساء در مورد متعه (صیغه) است.
در مورد حرام کردن آن توسط عمر کتب معتبر اهل سنت اینگونه بیان می کنند:
الف- از ابی رجاء نقل شده که می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا ما را به انجام آن امر فرمود و آیه‌ای که آن را نهی و نسخ نموده باشد نیز نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه می‌خواست.
ب- در زمان رسول خدا (ص) ما متمتع می‌شدیم و مردی هر آنچه می‌خواست برای خودش گفت
ج- از جابر بن عبد الله نقل شده است؛ ما در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر با یک مشت خرما متعه می‌نمودیم، تا آنکه عمر آنرا نهی کرد.
د- از عروة بن زبیر نقل است، که خوله دختر حکیم وارد بر عمر شده وگفت: ربیع بن امیه زنی را متعه نمود و آن زن آبستن شد. پس عمر بیرون رفت در حالی که عبایش را از ناراحتی می‌کشید گفت؛ این متعه است، اگر من جلوتر دربارة آن رأی داده بودم، هر آینه او را سنگسار می‌کردم.
و- از حکم پرسیدند آیا آیة متعة نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و علی(ع) فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی زنا نمی‌کرد مگر شقی و جنایتکار.
ش- از ابی‌جریج نقل است که ابن عباس می‌گفت؛ خداوند بر عمر رحم کند، متعه نبود مگر رحمتی از خدا که به سنّت آن بر امت محمّد(ص) ترحم کرده بود و اگر عمر آنرا نهی نمی‌کرد، کسی محتاج به زنا نمی‌شد مگر اندکی از مردم پست وبدبخت.
ک- از ابی سعید خدری و جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، ما تا نیمی از خلافت عمر، متعه می‌نمودیم تا آنکه عمر مردم را از آن کار منع کرد.
هـ- ابی رشد می‌گوید: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر و نیمی از خلافت عمر متعه می‌نمودم سپس عمر مردم را از آن نهی کرد.
1- صحیح مسلم، جلد اول، ص 474 ، و قرطبی، جلد دوم، ص 365.
2 صحیح بخاری، جلد سوم، ص 151.
3 صحیح مسلم، جلد اول، ص 395، تیسیر الوصول ابن ربیع، جلد چهارم، ص262، فتح الباری ابن حجر، جلد 9، ص 141.
4- مالک در موطا، جلد 2، ص 30، شافعی در کتاب ام، جلد7، ص 219، بیهقی در سنن الکبری، ج 7، ص 206.
5- تفسیر طبری، ج 5، ص 9، تفسیر ثعلبی، تفسیر رازی، جلد 3، ص 200، تفسیر ابی حیان، ج 3، ص 218، تفسیر نیشابوری الدر منثور، ج 2، ص 140.
6- احکام القرآن جصاص، ج 2، ص 179، بدایه المجتهد ابن رشد، ج 2، ص 58، النهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، تاج العروس، ج 10، ص 200.
7- عمدة القاری، ج 8 ، ص 310.
8- بدایه المجتهد، ج 3 ، ص 58.
9- البیان والتبیین جاحظ، جلد 2، ص 223، احکام القرآن جصاص، جلد 1، ص 342 و ص 345، وجلد 2، ص 714، تفسیر قرطبی، جلد 2، ص 370، ضوء الشمس، جلد2، ص 94، ابی صالح وطحاوی، ص 294.
امیدوارم که مدارک برای حضرتعالی کافی باشه و مثل قوم بنی اسرائیل به دنبال بهانه جوئی نگردی! خدا به همه ی ما درک بیشتری عنایت بفرماید. پس این دلیلی بر کلاه نذاشتن شیعه نیست! بلکه بخاطر انحراف شدید اهل سنت از سنت واقعی رسول خداست.
در مورد رسیدن به خدا از هر راهی: در زمانی هر انسان می تونه از هر راهی به خدا برسه که کسی نباشه راه رو بهش نشون بده! نه اینکه هر کس از راه رسید بگه که من از راه خودم به خدا می رسم. شما انحرافات تسنن رو از سنت واقعی پیامبر نمی بینید و حالا دنبال راهی برای این موضوع می گردید. دعا رو گم کردی چرا دنبال سوراخ دعا می گردی؟
اما در مورد امة الله: اون چه که ما می بینیم، الحمدالله بی منطقی شما اهل تسنن است. جناب منطق، از همون امة الله بپرس که چرا تمامی کتب اهل تسنن رو رد می کنه؟ چرا چسبیده به قرآنی که 99% اون رو نمی تونه تفسیر کنه و هر چی که می گه، برای اولین بار است. به همون خانم هدایت یا امة الله بگو که چرا نتونست مقصر اصلی رو در جنگ جمل معرفی کنه؟؟؟ می بینی که چطور با بی منطقی و انحراف بیش از حد مکتبتون دم از منطق و سلامت مکتب می زنید؟

بررسی و نقد بهائیت یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:42 ق.ظ http://anti-bahai.blogsky.com

وبلاگ بررسی و نقد بهائیت از سوی مدیر منافق و اسرائیلی بلاگفا مسدود شد .
برای دسترسی به این وبلاگ از آدرس بررسی و نقد بهائیت در سرور بلاگ اسکای استفاده کنید . قابل ذکر است که وبلاگ نویسان ارزشی در اقدامی با تنظیم شکایت نامه ای بر علیه این مدیر خائن ضد ایرانی شکایت نامه ای را تنظیم و به زودی به مراجع قضائی ارائه خواهند داد .
مسدود شدن وبلاگ بررسی و نقد بهائیت در حالی صورت گرفته که صدهای وبلاگ ضد اسلامی و خلاف عفت عمومی در بلاگفا به راحتی به نگارش مشغولند . حتی بسیاری از وبلاگ های وابسته به رژیم صهیونیستی که در این سرویس هستند به ارائه مطالبی بر نشر عقاید صهیون می پردازند و بلاگفا ضمن مقدس شمردن آنها می کوشد با مخالفین با شدیدترین ابزارها که مسدود کردن نیز محسوب می شود مبارزه کند .
مدیربلاگفا در گفتگو با مدیر بررسی و نقد بهائیت دلیل مسدود کردن وبلاگ را توهین به آئین مقدس بهائیت !!! و همچنین شکایت قوه قضائیه !!! می داند در حالی که وی باز کردن یا مسدود کردن وبلاگ را امری شخصی می داند که وی صلاح می داند .
مرگ بر این ننگ و مرگ بر این اسلام فروش ...
چنانچه به بررسی و نقد بهائیت در وبلاگ خود لینک داده اید لطفا آنرا به آدرس جدید ویرایش کنید و به اطلاع سایرین نیز برسانید .
آدرس جدید : http://anti-bahai.blogsky.com

لا اله الا الله/محمد رسول الله یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ب.ظ

بگزار خلاصه حرفم را بزنم. در حالت بیشتر وجود ندارد:

یا این که حضرت علی (رض) (نعوذبالله) بی غیرت بوده. چون نتوانسته از ناموسش دفاع کند و شیر خدا نبوده چون کسی که نتواند از ناموسش دفاع کند چه شیر خدایی است؟
و یا اینکه همه این حرف ها دروغ است و حضرت فاطمه اصلا شهید نشده. که اگر کمی فکر کنی میفهمی دومی درست است.

اگر مطلب مناظره با احسان((۱)) رو مطالعه می کردی، چنین س>ال خنده داری نمی پرسیدی!

احسان دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:23 ق.ظ

به نام خودخودخدا
دوست عزیز سلام
به دور تمامی این مطالب یه سوال دارم:تو بافنده نیستی؟
آخه خیلی زیبا آسمون ریسمون میبافی؟
دوست عزیز کی گفت پیامبر(ص) بته؟
نه دوست عزیز تو مفهوم حرف منو نفهمیدی بهت پیشنهاد میدم دوباره برو اون مطلب رو بخون
در مورد مطالبی که از زبان عربی آوردی: باید بگم به زبون عربی برای خودت ادله نیار چرا؟ به دو دلیل اولا من زیاد نمیفهمم دوما به نظر من عرب ها بهتر از هر کسی زبون خودشون رو میفهمن

روش جالبی برای بحث کردن داری. میای یه طومار میزاری ولی توی اون نصف سوال های من یا مطالب من بدون جواب. عزیز من سعی کن کوتاه بگی ولی مختصر .
در مورد این آقایی که توی وبلاگت مطالبش رو نوشتی من نه میشناسمش نه این مطالب رو خوندم.

در ضمن بهتره آیات قرآن متانسب با هم ترجمه بشن اگر قرار باشه هر آیه به تنهایی مورد بحث قرار بگیره منم میگم خدا جسم داره آخه یه جا میگه دست خدا بالای همه ی دست هاست؟؟؟؟!!!!
در مورد پاسخ حضرت علی به ابوسفیان : دوست عزی توی تایخ و کتب تاریخی بسیار دست برده شده برای همین روی جواب ها و گفت و گو ها نباید این طوری حرف زد شاید در کتبی که تو خوندی این گونه ابوسفیان جواب شنیده ولی شاید در کتبی دیگر یه چیزه دیگه باشه. در ضمن این من نیستم که یکسرفه داستان ها رو تعریف کنم این شما ها هستین. دقیقا توی کتب درسی یکی از دوستانم هزاران داستان رو دیدم که نکات مهمش رو نگفته یعنی دقیقا کتمان حقیقت ... بهتره بذاریم بچه خودشون فکر کنن جلوی تفکر افراد رو نگیریم.
در مورد کتب ممنوعه ... این باب تنها توی اهل سنت نیست توی تمامی مذاهب و ادیان چنین کتبی می باشد.
در مورد این آدرس هایی که در آوردی خودت شخصا به چنتاشون سر زدی؟؟؟؟؟
ما که چنتایی رو رفتیم چیزی یافت نکردیم شما رو نمیدونم شاید مال شما نسخه ی اهل تشیعش باشه!!!!!!
در مورد سقیفه :
وقتی سقیفه تشکیل شد از خلفا کسی توی اون نبود وقتی خبر تشکیل چنین جمعی به حضرت عمر رسید ایشون کسی رو به سراغ حضرت ابوبکر فرستادند ولی حضرت ابوبکر درگیر مراسم دفن حضرت پیامبر (ص) بودند و از آمدن خودداری می نمودند ولی بالاخره راهی شدند.
با توجه به اینکه اسلام زیاد عمر نکرده بود و قبایلی که مورد نظر تو بود که گفتی باید از هر کدوم با توجه به تعریف یک نفر باشه : دوست عزیز اون قبایل از اسلام چیزی نمیدونستن و از پیامبر زیاد بهره نبرده بودند و نمیتونستن در مسایل دینی از گفته های پیامبر استفاده کنند یعنی نمی تونستن مفید تر از اصحاب باشن.
حالا خودت رو بذار توی اون زمان : ببین پیامبر رحلت کردن و امت بزرگ اسلام بدون جانشین مونده تو دست روی دست می ذاری تا نااهلان اسلام رو به بیراهه ها بکشند و توی ظلمت جهل نابودش کنن؟
حضرت عمر نذاشت که اسلام نابود بشه ...
در مورد سقیفه این طوری فکر کن.
در مورد انتخاب خامنه ای ... دوست من اصلا خمینی رو با پیامبر یکی نکردم ... من گفتم مسئله ی سقیفه در ابعاد بسیار کوچکتر بعد از مرگ خمینی نیز اتفاق افتاد ... غیر از اینه؟
در مورد تقیه : هر جور راحتی تعریفش کن و بعد سوال منو جواب بده؟
در مورد آتش کشیدن درب خانه ی حضرت علی:
به نظر من این حتک حرمته که بگیم این کار اتفاق افتاده چرا؟ چون شاه عرب نمیذاره این اتفاق بیافته چون حضرت علی نماد غیرته حالا میگیم ایشون بنابه دلایلی کاری انجام نداد. ولی دوست عزیز بقیه ی مسلمین چی ؟ یعنی میشه بعد از اندکی که پیامبر رحلت کردن همه روی برگردونن!!! به خدا که این حرفتون خیلی زوره!!! یکی از تفاوت های شیعه و سنی اینه: حضرت علی ما نماد غیرته، شاه عربه، ابر مرد و به معنای واقعی کلمه اسطوره ولی علی شما چی؟ حتی نمیتونه از ناموسش دفاع کنه نمیتونه حقش رو بگیره و فقط بلده سکوت کنه علی آدمی که دخترش رو به قاتل همسرش تقدیم کرد !!!!
اگر شیعه این جور علی ای داره صد سال سیاه نمیخوام شیعه بشم. علی همون کسی که در خیبر رو کند (فاتح خیبره) علی همونه که توی بستر پیامبر خوابید ، ولی توی مذهب شما علی یه آدم حقیره ... به خدا اگر کسی بگه دختر پیامبر شهید شد حتک حرمت کرده ...

توی زاویه ی دیدت یه ذره تغییر بده
به امید آنکه هدایت شوی
در پناه خودخودخدا

اما این منم که پیشنهاد می دم مطالبم رو دوباره بخونی!!! تو کنایه ها رو هم نمی شناسی، چه برسه به اصل ماجرا!!!! در مورد بت بودن پیامبر یک بار دیگه مطلبم رو مطالعه کن تا متوجه بشی که چی گفتم.
در مورد مطالب عربی: اولاً هر جا رو متوجه نشدی بگو تا ترجمه اش رو هم بذارم. ثانیاً تو که متوجه نمی شی، چطور مدعی هستی که من برای خودم معنا و تفسیر می کنم. ثالثاً مگه مدعی نیستی که اعراب زبون خودشون رو بهتر می فهمن!!! الف- ما مدعی نیستیم که آنها زبان نفهمن!!! ب- اگر منطق شما اینه، چرا جواب این مورد من رو ندادید که چرا 400 میلیون شیعه در دنیای اسلام داریم. از این 400 میلیون نفر فقط 100 میلیون نفر اونها عجم یعنی غیر عرب هستند. چرا این 300 میلیون نفر قرآن عربی رو اینگونه معنا کردند که شیعه درست می گه؟؟ کمی بیشتر بیاندیش!!! منطقت خودت رو نقض می کنه!
اما در مورد طوماری که فرمودی: اگه خوب نگاه کنی و سر سری رد نشی و فقط دنبال بهانه جوئی بنی اسرائیلی نگردی، متوجه می شی که تمام حرفهات رو تک به تک پاسخ دادم. پس بیشتر دقت کن.
در مورد آیات متناسب: اتفاقا اهل تسنن ادعا دارند که خدا دست و پا داره؟؟؟؟ چطور شما رد می کنید؟؟؟؟ ضمناً کجا تفاسیری که من گفتم با هم برابر نبود. بفرمایید تا باز کنیم.
در مورد پاسخ علی(ع) به ابوسفیان: این سخنی که روایت کردم از نهج البلاغه بود. حالا شما چه کتابی رو خوندید به من ربطی نداره!
در مورد کتمان حقیقت و جلوگیری از تفکر: اولاً در شیعه هیچ کتمانی وجود نداره! هر جا رو شک داری، بیان کن تا با هم بررسی کنیم. ضمن اینکه ما جلوی تفکر رو نمی گیریم. این اهل تسنن هستند که از تفکر جلوگیری می کنند. ما تمام تلاشمون بر اینه که اصلاً محلی برای تفکر رو باز کنیم. تا به وسیله ی تفکر از حق پدر و مادر شیعه دفاع کنیم.
در مورد آدرس کتب: کدوم یکی رو پیدا نکردی تا من عکس اون رو برات بفرستم. ضمناً در کتب جدید اهل تسنن که هزار ماشاالله بسیاری از مدارک حذف شدند. می تونی بری و مقایسه کنی. اگر خواستی آدرس اونها رو هم بهت بدم. البته به شرطی که حتماً سر بزنی نه اینکه فقط حرف بزنی!
اما داستان شما در مورد سقیفه: باز هم تناقض داره: مگه ابوبکر کی بود که عمر دنبال او فرستاد؟ اصلاً عمر در سقیفه چه می کرد؟ مگر عمر مسلمان و عاشق پیامبر نبود؟ ببین احسان جان! حرف شما از سه حالت خارج نیست و نمی تونی حالت چهارمی براش فرض کنی: الف- عمر و اصحاب سقیفه بیشتر از باقی صحابه می فهمیدند. پس الباقی صحابه درک کافی نداشتند و همچون بلاتشبیه خر فقط حرف گوش می دادند. بنابراین عبادات آنها هم ارزش نداره و نباید از آنها پیروی کرد. زیرا کسانی شایسته پیروی هستند که مسایل دینی و اسلامی را عقلی و منطقی و از روی اختیار دنبال کنند. اگر این نتیجه رو بگیرید که به همه ی صحابه توهین می شه و مقام حضرت علی(ع) رو هم پایین می آره! ب- عمر و اصحاب سقیفه منافق بودند و دنبال مقام دنیوی که به دنبال مراسم کفن و دفن پیامبر نرفتند. با این نتیجه سقیفه زیر سؤال می ره! ج- اصحاب سقیفه رو کسی تعیین و یا تأیید کرده باشه! که این موضوع هم در هیچ کتاب تأیید شده و تأیید نشده دو فرقه ی شیعه و سنی وجود نداره!!! سؤال: چرا عمر به دنبال علی(ع) نفرستاد؟ جواب: چون علی(ع) در حال کفن و دفن پیامبر اسلام بود! سؤال: پس چرا اصحاب سقیفه نرفتند؟ جواب:............ شما پاسخ بگویید.
اصلاً بیا در مورد جانشینی یه جور دیگه نگاه کنیم:
1- اگه خدا مدعیست که دین رو کامل آفریده چرا برای پیامبرش جانشین نذاشته؟ در حالیکه برای تمام پیامبران دیگه این جانشینی رو قرار داده؛ مثلاً برای حضرت آدم، پسرش شیث رو قرار می ده! برای حضرت موسی، برادرش حضرت هارون رو قرار می ده! برای حضرت داود نبی، پسرش حضرت سلیمان رو قرار می ده و ... چرا به اسلام رسید، برای پیامبری که کاملترین دین رو فرستاد، این کار رو نکرد؟ شاید بگیم که بخاطر آیه شورا! اما در آیین ها و دین های دیگه هم حرف از شورا بوده.
2- اگه بحث رو بگیریم به آیه شورا، پس بنابراین باید بگیم که در شورا یا همون انتخابات کسانی حق رأی دارند که مسلمان باشند. حالا تازه مسلمان یا مسلمانان قدیمی! اگر فرض رو بذاریم به مسلمانان قدیمی باید بگیم که در این شرایط هم باید سقیفه می موند که همه مسلمانان مدینه در این قسمت شرکت می کردند و نظر می دادند نه اینکه خودشون یک نفر رو انتخاب کنند و بعد برای بیعت ببرند. اگر فرض رو باز هم بر این بذاریم، بودند قبایلی که قدیمی بودند و در این انتخابات باید شرکت می کردند. اگر به قدیمی ها بود، باید همه صحابه نظر می دادند. هر جور فکر کنی، می بینی که سقیفه دچار اشکال است. ولی خودمونیم، برای اثبات خلافت ابوبکر به مسلمانان، برچسب نادانی می زنید و می گویید که آنها زمان زیادی را از پیامبر درک نکرده بودند. جالب است! آیا در تسنن، بهترین شخص پیرترین آن است؟ اگر بگویید نه! منظور من از این حرف این نبوده که عقلانی نیست. چون کسانی که بیشتر با پیامبر بودند حق انتخاب دارند و الباقی نه! (که البته معلوم نیست که چرا علی(ع)، ابوذر، عمار، مقداد در این میان که این همه با پیامبر بودند، در بین صحابه ی مورد شما حاضر نیست) اگر بگویید آری! پس تکلیف آیه بهترین شما در نزد پروردگار با تقواترین شماست چه می شود؟ می بینید که چطور دست به دامان سفسطه شدید؟
اما در مورد انتخاب مقام معظم رهبری: اولاً ادب شرط می کنه که شما به هر ترتیب ایشان را حداقل با لفظ آقای خامنه ای صدا کنید. بماند..... شما می فرمایید که انتخاب معظم له توسط خبرگان نماد کوچکتر سقیفه است!!!!! ما می گوییم نه! چون در آنجا پیامبر جانشین خود را توسط فرمان خدا معرفی کرد. پس نمی توان این را با آن مورد مقایسه نمود. شما این ماجرا را چنین وانمود نموده اید که اگر امام حق انتخاب جانشینی را به مجلس خبرگان داده، پس انجا هم سقیفه ایرادی نداشته که خلیفه را انتخاب نماید!!!! ما می گوییم که آنجا پیامبر باید این اختیار را به آنان می داد. مگر قرار نیست که بر پایه شورا باشد؟ الف- شورای سقیفه توسط چه کس یا کسانی انتخاب شده بود؟ در حالیکه مجلس خبرگان رهبری توسط مردم انتخاب شده بودند. ب- در اینجا که امام خمینی به خبرگان دستور داد که طبق قانون رهبر انتخاب کنند، آیا در آنجا هم پیامبر به اصحاب سقیفه دستور داده بود؟ اگر نه! پس با چه اجازه ای این کار را کرده بودند. ج- چرا صحابه برای انتخاب خلیفه از پیامبر، قبل از رحلت آن بزرگوار مشورت نخواستند و از ایشان نپرسیدند که چگونه خلیفه را بعد از ایشان انتخاب نمایند؟ باز هم می بینید که سقیفه اشکال پیدا کرد. راهی نیست جز اینکه بپذیریم که سقیفه خودسر اقدام به انتخاب نمود. نه اصل شورا را رعایت نموده و نه از کس یا کسانی تأییدیه داشته اند و نه با پیامبر قبل از رحلت ایشان مشورت کرده بودند. عقلانی بسنجیم، آیا می شود که حتی یک حدیث از پیامبر در مورد چگونگی انتخاب خلیفه وجود نداشته باشد؟ یعنی پیامبر که در مورد همه چیز به مردم راهنمایی کرده، نباید برای بعد از مرگش چیزی به مردم بگوید که یادتان نرود که خداوند در مورد خلافت چنین فرموده؟؟؟!!! اما در تشیع این مورد هم مشخص شده است.
اما در مورد علی(ع) که شیعه چگونه می شناسدش و سنی چگونه می شناسدش: اول اینکه مشخص کردی که اصلاً مطالب مرا نخواندی و می توانم نتیجه ی قاطع بگیرم که دنبال حقیقت نیستی! اگر بودی ابتدای مطالبم را دوباره بخوان که چگونه علی(ع) از حریمش دفاع کرد! اگر نداری و یا نمی توانی پیدایش کنی به تو و دوستانت که برایم کامنتهایی در این مورد گذاشته اند پیشنهاد می کنم که مطلب مناظره با احسان ((1)) را حتماً مطالعه نمایید. دوم آنکه اتفاقاً ما اعتقاد داریم که علی(ع) مردی دلیر و غیرتمند و شجاع و عالم و عادل بوده است؛ با مطالعه مجدد مطلب گفته شده، به این نتیجه می رسی. اما این علی اهل تسنن است که نه عدل داشته، نه علم داشته و نه شجاعت!!!! اگر علی اهل تسنن این چیزها را داشته، پس چرا اهل تسنن او را گذاشته اند و دنبال خلافت ابوبکر رفته اند؟؟؟؟ شرایط انتخاب خلیفه چیست؟ مگر قرار نیست که بهترین کس در همه امور به عنوان خلیفه انتخاب شود؟ پس چرا علی(ع) انتخاب نشده؟ پس یا علی شما این ها را ندارد یا شما اشتباه کرده اید و دنبال کسی رفته اید که صلاحیت خلیفه شدن نداشته است. می بینید که شما چگونه علی(ع) را کوچک شمردید!!!!
می فرمایید که کوتاه پاسخ دهم. من که مطالب را باز می کنم، شما آن را درک نمی کنید، وای به حال کوتاه پاسخ دادن!!!!! مطالب بنده را بدون تعصب و با تفکر بخوانید و به جای ادعای منطق، واقعاً منطقی فکر کنید! اگر مایل به کوتاه کردن مطالب هستید! آنان را یک به یک مطرح کنید.
ضمناً آخر نفهمیدیم که در جنگ جمل که منجر به کشته شدن 12 تا 20 هزار نفر شده است، چه کسی مقصر است؟

محمود دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ق.ظ http://sistan-e-man.blogfa.com

سلام دوست من : در سالروز شهادت حضرت زهرا (س) به عزاداران آن حضرت تعرض شد و ماشینهایشان توسط وهابیون بلوچ به آتش کشیده شد . خبرهای تکمیلی را در وبلاگم بخوانید .

محمود دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ب.ظ http://sistan-e-man.blogfa.com/

سلام عزیز : این بلوچ نیوز وهابی رو ولش کن بزار بچره !! اینها هم مثل صاحبشون آدم بشو نیستند.
راستی عجب حالی کردیم با این بازی دم پگاه گرم ، انشاالله توی تهرون هم یکی میزنه ! شنیدی که بعد از بازی چند تا از بازیکنان استقلال به جان هم افتادند ؟ جام باشگاههای اسیا رو عشق است . یا علی

نویدارین جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.navidarian.blogfa.com

با عرض سلام و خسته نباشید وبلاک خوبی دارید اما آمار را در أن بالا قرار نمی دهند توجه بفرمایید

مجتبی فیروزی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:14 ق.ظ

با تشکر از شما جناب آقای بلبل پور احسنت ضمنا مطالب رو میتونیم برا خودمون کپی بگیریم یا تو وبلاگ بنام شمتا بذاریم یانه ؟؟

مشکلی نداره اخوی! در راه دفاع از ولایت باشهُ مهم نیست!

robab پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 ب.ظ

سئوال مهم اینجاست که محمد به چه دلیل بصورت مکتوب و بر اساس یک سند معتبر علی را به جانشینی تعیین نکرد. چرا در قران در مورد بهشت و باغ ها این قدر تکرار داریم ولی در ارتباط با بحث ولایت فقیه و جانشینی علی قضیه در قران صراحت ندارد و هر کس بنا به مصلحت و منفعت خود تعبیر و نفسیر می کند. چطور می شود برای پادشاه ایران کتبا نامه نوشته می شود ولی محمد خود نمی تواند واقعه جانشینی را که اصولا باعث تفرقه مسلمان ها شده پیش بینی کند و شفاف و مکتوب علی را انتخاب نکند.
در اثبات هر قضیه یک سری حقایق مستند باید باشد. واقعه غدیر در رابطه با جانشینی مرتب نقل قول و حدیث پیش کشیده می شود. چطور می شود که هفتاد هزار نفر که در سفر حج بوده و همگی معتقد و حافظ قران باشند ولی بعد از مردن محمد در مورد جانشینی علی سکوت کنند و اعتراض نکنند. در زمان ابو بکر مثل زمان ما نه چوب و چماق بوده و نه زور و سانسور.
عثمان دو دختر مخمد را به زنی گرفت و لقب ذوال نورین داشت و ابو بکر یار غار و لقب صدیق داشت و در حکم برادر محمد بود.

اولاْ ابوبکر نه لقب صدیق داشت و نه یار غار پیامبر بود. هیچ هم حکم برادری برای رسول الله نداشت و هیچ عقد اخوتی میان او و پیمبر نبود.
ثانیاْ شما یک ایه صریح در مورد نماز به من نشان بدهید که بگوید نماز صبح دو رکعت است؟ ممنون می شوم

امید سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:37 ب.ظ

بهتر است بروی یاوه های تیجانی را پاسخ دهی

کدوم مطلبش یاوه بود؟! می شه بفرمایی؟!

سید علی پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:09 ب.ظ http://saeman.blogfa.com

سلام دوست عزیز ایام عزاداری را بهشما تسلیت عرض می کنم دستتان درد نکند پاسخهایتان عالی است من هم قصد دارم انشا الله به یاوه های دیگر این مرد پاسخ دهم موفق باشید

شیعه کوچولو : به احسان ضد صیغه !! یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:30 ق.ظ

اجوش و خروش شما در ضدیت با صیغه . هیجان انگیز است ولی :

از آنجایی که دختر خلیفه اول شما ابی بکر ( اسماء ) با صیغه . به ازدواج زبیر درآمده است و ازین وصلت نیکو . پسری بنام عبدالله بن زبیر هم داشته اند
و
خواهر عمر ( عفرا) . با صیغه به ازوداج امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام درآمده و حسب اطلاعات موثق . صاحب فرزندی هم شده اند
و
پسر عمر ( عبدالله ) با صیغه دختران صحابه به کامیابی دل انگیزی با آنان می پرداخت و بی شک که این نزدیکی های بدنی ایشان . به تولید نسل می انجامیده است
و
آیه ۲۴ سوره نساء در خصوص حلال بودن صیغه
و
وجود منابع حدیثی در خصوص حلال بودن صیغه در بخاری و مسلم
و
ابداع صیغه ای سنی با نام ( مسیار / میسار / زواج العرفی و ... ) توسط روسای وهابی شما در عربستان آل لورنس و تایید آن توسط مولوی های ایرانی هم مذهب شما .
و
..........

نمی توانیم به تایید ترهاتتان در ضدیت با آن بپردازیم و از شما هم میخواهیم که بعد ازین دیگر به پرتاب تف سربالا که مستقیما؛ به صورت آن عالیجناب برخواهدگشت . اقدام نکنید !!!

زیاده ملالی نیست جز دیدن دل سوخته و صورت افروخته و ماتحت سوخته شما !!!

حمید پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:51 ب.ظ

اقای محترم ای کاش برای جواب دادن به روشنگری های آقای سجودی کمی از خرد خود استفاده میکردی نه اینکه عینا از کتاب شبهای پیشاور نسخه برداری می کردی.دوما برای انتخاب خلیفه بعد از رسول بیا با هم به سخنان سیدنا علی گوش فرا دهیم که قرمود همانا خلافت حق مهاجر وانصار است (نهج البلاغه)

شما اسمش رو می ذاری روشنگری!!!
بنده اولاْ دلایلم رو آوردم! ثانیاْ‌تا حالا کتاب شبهای پیشاور رو خوندی؟!!!
مطالب بنده هیچ شباهتی با این کتاب نداره!تنها شباهتش دفاع از اهل بیت بوده است!
راستی شما که دم از نهج البلاغه می زنید، خطبه سوم نهج البلاغه رو خوندی؟!

hossini جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ب.ظ

salam aghe mhommad bager shoma bisazar adamhe kari astit be khater in ke aghe shirayi hich wagt tavin be olama nakarda ast ama shoma be dune dalil ama ra duruggu ketab kardaiht in dorost nist shoma

عزیزم می تونستی فارسی تایپ کنی! من که دقیقا نفهمیدم چی گفتی!!

داست دوشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ق.ظ

سلام.. بنده واقعا متاسفم برای کسانی که اینقد خودشونو تو بحر جهل و نادانی فرو کرده اند ...اخه ادم حسابی کی گفته لازمه که تعداد رکعات نماز باید تو قران ذکر باشه مگه این از اصولیات دینه که میایی میگی باید تو قران مذکور باشه ...... ولی ولایت و امامت . خلافت رو شما که از عقاید اصولی خودتون میدونین پس چرا با ایات صریح نیاد ....... در ضمن شما که میگین قران تحریف نشده پس چرا قریب به 2000 روایت در مورد تحریف قران دارین . که بیشتر اون ایات تحریف شده در مورد خلافت علی بوده ........ نگو که منظور تحریف در نزد ما تحریف در معانی و و غیره است که خیلی بده چون ادم مجبور میشه برات یه کیسه پر از ادله از کتب خود شما بیاره ..... خدا نگهدار

یک مسلمان دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ب.ظ http://islamtxt.blogfa.com

سلام
ممنون از اینکه به این شبهات جواب میدید
اگه خواستید به گروه کسایی که فقط میخواهند به شبهات اهل سنت پاسخ بدهند بپیوندید به وبلاگ http://islamtxt.blogfa.com/ بیایید و Username و Password درخواستی خود را اعلام کنید.

raja دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:02 ق.ظ

به نطر من جواب این سایت پر از یاوه است کا آدم خندش میگیره نه حرف های سجودی که هر کی باشد خواهشا خودتون هم بر سوال ها مروری داشته باشین

منطقتون از اول هم همین بوده!!
به جای اینکه دلقک بازی در بیاری، یه کم به اون مغز کوچیکت فشار بیار!!

علی پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:24 ق.ظ

این وبلاگ تو پیش از انکه انتی سنی باشد انتی علی و انتی شیعه است احمق
چون همه انچه نوشتی بر ضد کرامت حضرت علی است
انصافا چیزی که سنیها در مورد حضرت علی میگن به خصوصیت یک انسان وارسته وشجاع می اید نه اونی که امثال تو احمق جار میزنی

احمق پدر بی پدر بی شرفت هست که هنوز ادب بهت یاد نداده!!
شما مولا علی(ع) رو با قلدر محلتون اشتباه گرفتی!!
شیرخدا و شجاعت در قلدری نیست! بلکه در قدم گذاشتن در راه رضای خداست! قدرت باید در این راه خرج شود!!
یه کم به اون مغز فندقیت فشار بیار!

علی پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:29 ق.ظ

الاغ در پیشروی اسلام در زمان عمر وزیر اصلی عمر علی بود و با مشورت علی عمر به همه جا لشکر کشی میکرد داری چی میگی داری علی را هم متهم میکنی
تو اول برو درست تاریخو بخون بعد بیا حرف بزن اینکه علی وزیر و مشاور عمر در همه کارها بوده در کتب شیعه هم هست
بجای معده ات کمی از مخت استفاده کن ابروی ما شیعیانو بردی

اولاً تو بیشعور اصلاً شیعه نیستی؛ ثانیاً امیرالمومنین اصلاً وزیر عمر نبوده، توی احمق وقتی می خوای حرفی بزنی، برو ببین اصلاً عمر وزیر داشته یا نه؟ ثالثاً هر جا عمر گند می زد، علی (ع) خودش رو می رسوند تا آبروی اسلام رو حفظ کنه، وگرنه دلیلی بر حمایت از عمر نبود
رابعاً دفعه بعدی خواستی خودتو جای شیعیان جا بزنی، قبل از هر چیز برو تاریخ بخون که واسه اهل تسنن مایه آبروریزی نشی

ف ر پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ق.ظ

ممنون عالی بود استفاده کردم

لطف دارید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد