فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

مناظره با احسان۱

دوستان عزیز

دوستی بنام احسان از برادران اهل سنت در مواردی از مسایل شیعه و سنی با اینجانب شروع به مباحثه و مناظره ای کردند.

بنده هم برای آگاهی شما عزیزان تمامی مطالب را همچون گذشته بر روی پست وبلاگ قرار می دهم.

برای مطالعه سری به ادامه مطلب بزنید.

جمعه 10 خرداد ماه سال 1387 ساعت 12:50 PM
احسان
به نام خود خدا
به رسم ادب سلام
بیا به یه کاری کنیم
حاضری؟
بیا فکر کنیم حضرت فاطمه (رض) ناموس خودت بود اون وقت به احدی اجازه می دادی اینطوری فاطمه فاطمه کنه
اجازه می دادی یکی پا شه به خاطر پول فاطمه فاطمه کنه؟
حالا خودت داری با ناموس پیامبر خدا (ص) و حضرت علی‌ (رض) این کارو میکنی !!!‌
بهتره قبل از کاری یه کم فکر کنی باور کن ضرر نمیکنی

در پناه خود خدا
به امید آنکه مسلمانان از جهل مبرا شوند
پاسخ من:
سلام دوست عزیز
به وبلاگ فریاد علی(ع) تشریف آوردید و متنی رو گذاشتید در مورد حضرت زهرا(س).
حالا شما بیاید یه جور دیگه فکر کنیم.
حق مادرتون رو خوردن و با پدرتون درگیر شدند. بعد هر کی می رسه می گه اصلاَ دعوایی نبوده، اگر دعوایی بوده چرا پدرتون حرفی نزده؟ مگه پدرتون غیرت نداره؟ و شما همه اش سعی می کنید که ثابت کنید که اولاَ مادرتون رو در یک آن زدند و با پدرتون درگیر شدند و پدرتون هم ساکت نبوده و این حرفها تهمت است. چه حسی اون لحظه دارید؟
همون حس رو برای ما که مادرمون فاطمه زهرا(س) را کتک زدند و با پدر بزرگوارمون درگیر شدند فرض کنید. منابع این مستندات تاریخی رو می تونید در تاریخ طبری و بیهقی و همچنین اسرار آل محمد(ص) بخونید.
در مورد این داستان که در وبلاگتون روایت کردیدخودتون فکر کنید ببینید آیا درسته یا نه؟ کسی که نه پیامبر بوده و به عقیده اهل سنت نه معصوم چطور چنین چیزی ممکن است؟
دوشنبه 13 خرداد ماه سال 1387 ساعت 10:52 PM
احسان
به یاد او
سلام دوست عزیز
تو با تعصبی که داری نتونستی نوشته ی منو بخونی!!!
واسه یه بارن که شده تعصب و تمام تفکراتت رو بذار کنار و از روی منطق فکر کن!!!
ببین شاه عرب مظهر غیرت حضرت علی (رض) میذاشتند با ناموسشون حضرت فاطمه (رض) چنین رفتاری بشه؟
ببین میشه نزدیک ترین یار و رفیق حضرت محمد یعنی حضرت ابوبکر (رض) میذاشت با دختر ایشون چنین رفتاری بشه؟
ببین حضرت عمر (رض) که پیامبر به ایشون لقب فاروق را داده اند می تونستند چنین کاری بکنند؟
در ضمن اگر حضرت علی از طرف خدا برای امامت برگزیده شده بودند ایشون هرگز نباید به هیچ قیمتی در مقابل مردم سکوت میکردند چون باسکوتشون از فرمان خدا سرپیچی کردند و طبق نظریات شیعه ایشون معصوم بوده اند؟!
طبق نظر شما اهل تشیع ۲۳ سال رنجی که پیامبر کشیدند برابر است با مسلمان شدن اندکی انگشت شمار !!!!!!
جالب اینجاس که شما میگین عرب ها که قرآن در قلب سرزمینشون و به زبونشون نازل شده اشتباه میکنن و شما درست میگین !!!!!!
جالب تر اینکه دم از برادری هم میزنین؟؟؟!!!!
در پناه خود خود خدا
پاسخ من:با یاد فاتح قلبها
سلام دوست عزیز
ممنون که پاسخ گفتید؛ اما مثل اینکه شما متوجه منظور من نشدید. شما اصلاً تاریخ رو مطالعه نکردید. چرا که متأسفانه کمی تعصبتون نسبت به خلفا بالاست و نمی خواهیدباور کنید که این خلفای شما واقعاً اشتباه کردند. بدون اینکه قصد توهین داشته باشم اتفاقاً ما اعتقاد داریم که تعداد کمی با دلشون ایمان به خدا آورده بودند. توجه شما رو به مطلب تاریخی جلب می کنم:
عمر به ابوبکر گفت: چرا کسی را سراغ علی نمی فرستی تا او هم بیعت کند؟ غیر از علی و آن چهار نفر (مقصود سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر هستند) همه بیعت کردند!
البته ابوبکر نرمتر، سازش پذیرتر، عاقلتر و دوراندیشتر از عمر بود.
ابوبکر پرسید: چه کسی را بفرستیم؟ عمر گفت: قنفذ را می فرستیم، او مردی خشن و سخت و ستمگر است. او از آزادشدگان و یکی از افراد قبیله ی بنی عدی بن کعب است.
قنفذ به همراهی عده ای بسوی خانه ی امیرالمؤمنین(ع) به راه افتادند... و اجازه خواستند. ولی علی(ع) به آنها اجازه نداد!
قنفذ و همراهانش نزد ابوبکر و عمر بازگشتند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. در این حال ابوبکر و عمر هر دو در مسجد نشسته بودند و مردم اطرافشان را گرفته بودند. عمر گفت: برگردید! اگر اجازه داد داخل شوید، وگرنه بدون اجازه داخل شوید!
دوباره به راه افتادند و در خانه علی(ع) اجازه خواستند. فاطمه(س) جواب داد: نمی گذارم بدون اجازه وارد خانه ی من شوید. بار دیگر بازگشتند، ولی قنفذ ملعون آنجا ماند.
آنها به ابوبکر و عمر گفتند: فاطمه(س)چنین گفت و نگذاشت بدون اجازه وارد خانه شویم. عمر خشمگین شد و گفت: ما با زنها کار نداریم؟!
سپس عمر با عده ای که در اطرافش بودند دستور داد تا هیزم آوردند: و عمر به کمک آنها هیزم را اطراف منزل علی و فاطمه و فرزندانش(ع) قرار دادند. سپس عمر با صدای بلند بطوریکه علی و فاطمه بشنوند فریاد زد: قسم بخدا یا علی، باید خارج شوی و با خلیفه ی رسول خدا(ص) بیعت کنی، وگرنه شما را با آتش می سوزانم! فاطمه(س) فرمود: ای عمر! ما را با تو کاری نیست! عمر گفت: در را باز کن، وگرنه خانه را با خودتان آتش می زنم. فاطمه(س)فرمود: آیا از خدا نمی ترسی و به خانه ام وارد می شوی؟!
کلمات مستدل و در عین حال سوزناک فاطمه(س) در عمر تأثیری نکرد و عمر از کار خود منصرف نشد و آتشی خواست و با آن در خانه را به آتش کشید، و با فشار به در خانه، داخل شد.
فاطمه(س) جلو آمد و فریاد زد: «یا ابتا یا رسول الله!» عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به بازوی فاطمه زد. فاطمه فریاد زد: یا رسول الله، ابوبکر و عمر بعد از تو چه بدرفتاری کردند.
اما دوست گرامی تا اینجای ماجرا را خوب یا بد شنیده اید و از این ماجرا ایراد می گیرید. اگر ادامه ماجرا را بشنوید کمتر می توانید از آن ایراد بگیرید. باقی ماجرا را هم از زبان سلیم در اسرار آل محمد که ادامه همین مطلب است، بشنوید:
با مشاهده ی این جریان، ناگهان علی(ع) از جا بلند شد و یقه ی عمر را گرفت و او را محکم کشید و بر زمین زد و به بینی و گردنش کوبید و خواست او را بُکشد....، که فرمایش پیامبر و وصیت او را به یاد آورد و فرمود: قسم به خدائی که محمّد را به پیامبری ارج نهاده است، ای پسر صهاک (منظور عمر است) اگر نبود کتابی از طرف خدا و نیز عهدی که با رسول الله(ص) کرده، می فهمیدی که نمی توانی داخل خانه ی من شوی!
در اینجا، عمر از دست علی آزاد شد و از مردم کمک خواست. مردم رو به خانه ی علی(ع) آوردند و داخل خانه شدند.
امیرالمؤمنین دست به شمشیر برد! قنفذ از ترس اینکه مبادا علی(ع) با شمشیر خارج شود، برگشت؛ چون صلابت و شدت عمل علی را می دانست.
ابوبکر به قنفذ دستور داد تا برگردد و گفت: اگر علی حمله کرد کنار بیائید والا سرسختانه داخل شوید، و اگر مانع شد خانه اش را آتش بزنید.
قنفذ ملعون راهی خانه ی علی(ع) شد و با همراهانش با شدت وارد خانه شدند. علی دست به طرف شمشیر برد، ولی آنها زودتر به شمشیر حمله ور شدند و چون عده شان زیاد بود غالب شدند.
این یک مطلب کاملاً حقیقی است.
شما با این دید نگاه می کنید که خلفا اشتباه نکردند. اگر فقط لحظه ای بدون تعصب بنگرید و حتی نگاهی به کتب صحیح خودتون من جمله صحیح بخاری فصل چهارم و صحیح مسلم فصل سوم بیاندازید حقانیت علی(ع) رو برای خلافت می بینید. در کلامی فرمودید که اگر خلافت حق علی(ع) بود نباید سکوت می کرد. متأسفانه سرو کله زدن با شیعیان بیسواد این مطلب رو برای شما به وجود آورده است. کدام پدر فلانی گفته که علی(ع) سکوت کرده که شما باور کردید؟
1- پس از اتفاق ماجرای سقیفه علی(ع) سه شب به همراه همسر و دو پسرش به درب منازل مسلمین می رفتند و فرمایشات پیامبر را یادآوری می کردند. که پس از سه شب فقط چهار نفر با شمشیر آماده شدند ابوذر، مقداد و زبیر و عمار. علی(ع) بخاطر تعداد اندک یاران از جنگ مسلحانه کناره گرفت.
2- تاریخ اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص) پر است از فرمایشات حضرت علی در مورد خلافت ناحق خلفا. نمونه اش خطبه ی شقشقیه که اهل تسنن سعی در رد کردن این خطبه داشتند و وقتی با مشکل برخورد کردند و مدارک از اهل تسنن پیدا شد، علی(ع) را آماج توهین و اهانت قرار دادند. نمونه های دیگری هم از این روایات موجود است که اگر خواستید برایتان نقل می کنم.
اما در مورد اعراب که فرمودید که قرآن در میانشان نازل شده است: این اعرابی که شما دم از اسلامشان می زنید همانهایی نیستند که دخترانشان را زنده به گور می کردند و بت می پرستیدند؟ همانهایی نیستند که در احد پیامبر را رها کردند و به دنبال غنیمت رفتند و اگر نبود رشادت علی و اندک شمار!!!!!!! پیامبر به شهادت می رسید؟؟؟؟؟؟ آیا دلیل می شود که چون قرآن در سرزمین اعراب نازل شده است، پس آنان راست می گویند؟ پس چرا در عربستان و عراق و لبنان و قطر و بحرین و .... هم شیعه داریم؟ اینها دلیل نیست. اینها سفسطه است که شما می فرمایید.
می فرمایید دم از برادری؟؟؟ کدام برادری؟ همانی که تمام اعراب یک سر شدند و ایران یک طرف و جالب اینکه امپریالیسم هم از اعراب حمایت می کرد! می دانید چرا؟ چون شیعه در کتش حرف زور نمی رود. این اعراب همانند که اکنون هم به فکر زیر شکم هستند و آنجا را حل کنند دیگر به جایی فکر نمی کنند. دنیایشان برایشان با ارزش تر است. اینها همانهایی هستند که حالا بعداز اسلام که دیگر نمی توانند دختران را زنده به گور کنند، آنان را اخته می کنند!!!! توجه شما را به خاطرات دختری از آل سعود که اکنون در انگلیس است جلب می کنم. اسلام هم نتوانست این اعراب را آدم کند. اما اینجا جای مباحث سیاسی نیست.
توجه شما را به اشکالات اساسی سقیفه جلب می کنم:
1- شورای سقیفه متشکل از 6 نفر بود. این 6 نفر را چه کسانی تأیید نموده بودند؟
2- این 6 نفر مگر مسلمان نبودند که در مراسم تدفین حضرت رسول حاضر نشدند و به دنبال تعیین جانشین بودند؟
3- مگر ادعای شما آیه شورا نیست؟ پس چرا 6 نفر اقدام به انتخاب خلیفه نمودند؟ الباقی مردم مسلمان نبودند؟
4- عده ای اعتقاد دارند که ابوبکر زمانی خلیفه شد که مردم در مسجد مدینه با او بیعت کردند. مگر مسلمانان فقط در مدینه بودند. باید از تمام بلاد اسلامی می آمدند و در این رابطه نظر می دادند.
می بینید که چگونه خود سری این 6 نفر کار دست مردم داد؟
متأسفانه و یا خوشبختانه آنقدر از این ایرادها در اهل سنت وجود دارد که هیچ چیز برای اهل سنت باقی نگذاشته است. اهل سنت اعتقاد دارد که صحابه اشتباه نمی کنند!!!!! جای سؤال این است که در زمان عثمان و در بین اختلاف وی با ابوذر که منجر به تبعید ابوذرغفاری رحمه الله علیه شد، کدام یک از صحابه اشتباه کردند؟ ابوذر اشتباه کرد که علیه عثمان سخن گفت و یا عثمان اشتباه کرد که ابوذر را تبعید کرد؟ هر کدام را بگویید که اشتباه کردند، می بینید که صحابه رسول خدا هستند. پس صحابه هم اشتباه داشتند. بنابراین نمی توان گفت که صحابه بدون اشتباه بوده اند. نگاه شما را به موضوع جنگ جمل جلب می کنم. در جنگ جمل عایشه بعنوان ام المؤمنین شما و علی(ع) بعنوان خلیفه چهارم شما روبروی هم ایستادند. شیعه تکلیفش روشن است. اما سنت چطور؟ چرا اهل تسنن این موضوع را به خدا واگذار کرده اند؟ مگر قرار به پیدا کردن حق و حقانیت نیست؟ این موضوع از موضوعاتی است که باعث می شود حقانیت علی(ع) اثبات گردد. چرا هر جا که اهل تسنن به مشکلاتی بین صحابه بر می خورند کار را به خدا واگذار می کنند و در غیر آن حرف می زنند؟
ببینید دوست گرامی!
شما مرا متهم به تعصب می کنید!!! اما خودتان بیشتر از من متعصب هستید. کمی این مطالب را بدون تعصب بخوانید. امیدوارم که در راه حق قدم بگذارید.
ادامه دارد....
نظرات 11 + ارسال نظر
سید علی چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://shia-14.blogfa.com

وبلاگ شما را با کمال وجود لینک کردم

احسان چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:06 ب.ظ

دوست عزیز ازدواج حضرت فاطمه (رض) امری الهی بوده و همگان میدانند و میدونیم که خدا بهتر از من و هر کس دیگه از آینده ی ازدواج حشرت علی با ایشون خبر داشتند اگر خداوند نگذاشت که حضرت فاطمه با خلفای ثلاثه ازدواج کنند چون حکمتی پشت اون نهفته بود میتونه یکیش این باشه که از این ازدواج ابرمردانی چون سیدالشهدا بوجود نمی آمدند
دوست عزیز من هم مث تو نگفتم بیا سنی شو
نه
منم مث تو تحقیق کردم
منم مث تو از برکت وجود دوستانی مث تو در مذهب جست و جو کردم
در مورد صیغه هم باید بگم امر حرام صیغه از جانب پیامبر توسط حضرت علی همراه با گوشت خر حرام گردید ولی ...
به وضوح می توان فهمید که چرا و به چه دلیل صیغه حرام است
دوست عزیز هزاران سال بحث و مباحصه دلیل گمراه نشدن یا گمراه نبودن نیس
چه بسا افراد زیاد تمام عمر در جاهلیت بودنن و در جاهلیت مردن
دوست عزیز تو هنوز حرف اصلی منو نفهمیدی
من اصلا با اصل مذهب شیعه مشکلی ندارم با اینکه کاملا با مذهب اهل سنت در تضاد است ولی باز هم به عنوان یه راه که آدم رو به خدا برسونه مورد قبول منه
ولی حرف اصلی منه اینه که نباید ناموس خدا (حضرت فاطمه (رض)) رو اینجوری صدا زد
ونباید به عقاید گروهی هرچند بزرگ و هر چند ک.چک توهین بشه
تو از عربستان گفتی ولی از ایران خودمون نگفتی
چون نمیدونی توی این خراب شده چه خبره
چون نمیدونی روز به روز از مساجد ما کم میشه
چون نمیدونی اینجا هیچ کتاب فروشی جرات آوردن کتب اهل سنت رو نداره
و هزاران ظلم دیگه
حرف اصلی من اینه که ما تا جای امکان باید به خدا فکر کنیم
بهتره از این عذا داری ها دست بکشیم و به خدا فکر کنیم
در مورد جریان محاصره ی خونه ی حضرت عثمان (رض) باید بگم حضرت علی (رض) برای رضای خلق کاری انجام نمیدادند برای رضای خالق کار انجام میدادند ایشون به اون بینش عمیق رسیده بودند که برای خلق در نارضایتی حالق کاری انجام ندند.
دوست عزیز تو نمیتونی از کاری که اتفاق نیفتاده حرف بزنی
فکر نکن من سی و سالی دارم
من خودم ۱۸ سالمه ولی به حل الهی به درجه رسیدم که توی این دوسالی مذهبم رو شناختم در مقابل سوال های دوستان شیعم جوابی داشتم که با منطق خودم جور در بیاد
دوست عزیز تمام سوال های شیعیان در کتب اهل سنت به وضوح جواب داده شده است
ولی باز هم میگم هیچ وقت فکر نکن که به خاطر سالها بحث الان در راه حقی
اون کسی که بودایی و سالهاست در حال بحثه نیز فکر تو رو توی سرش داره
دوست عزیز تو از کرامات خلفای ثلاثه در چه حد آگاهی داری
اون بزرگواران رو تا چه حد میشناسی
به جای اینکه از روی چند تا افسانه با خودت قضاوت کنی بیا و کتب ما رو هم هر چند از روی تفریح بخون تا بیابی راه درست رو
تو هنوز در ظلمات جهل حیرانی

سلام علیکم
دوست گرامی! در مورد ازدواج حضرت فاطمه اعترافی می فرمایید؛ عجب پس معترفید به اینکه ازدواج حضرت علی(ع) و دخت نبی اکرم، یک امر الهی بوده و در این میان ربطی به ابوبکر و عمر نداشته است. پس برای این دو نفر هیچ برتری در این موضوع قایل نشدید. خوشحالم که در بطن معترف شدید.
اما در مورد سیدالشهدا(ع) نفرمودید که علت شهادتش چه بود؟ مبداء این شهادت کجا بود و چرا حضرت به شهادت رسید؟ چون این مسئله عاشورا مسئله ی بسیار مهمی است که باید در آن تعقل کنیم.
عجب تحقیقی کردید!!! صیغه فقط توسط عمر حرام شده است!!!
الف- از ابی رجاء نقل شده که می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا r ما را به انجام آن امر فرمود و آیه‌ای که آن را نهی و نسخ نموده باشد نیز نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه می‌خواست( [1])
ب- در زمان رسول خدا (ص) ما متمتع می‌شدیم و مردی هر آنچه می‌خواست برای خودش گفت( [2])
ج- از جابر بن عبد الله نقل شده است؛ ما در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر با یک مشت خرما متعه می‌نمودیم، تا آنکه عمر آنرا نهی کرد. ( [3])
د- از عروة بن زبیر نقل است، که خوله دختر حکیم وارد بر عمر شده وگفت: ربیع بن امیه زنی را متعه نمود و آن زن آبستن شد. پس عمر بیرون رفت در حالی که عبایش را از ناراحتی می‌کشید گفت؛ این متعه است، اگر من جلوتر دربارة آن رأی داده بودم، هر آینه او را سنگسار می‌کردم.( [4])
و- از حکم پرسیدند آیا آیة متعة نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و علی u فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی زنا نمی‌کرد مگر شقی و جنایتکار.( [5])
ش- از ابی‌جریج نقل است که ابن عباس می‌گفت؛ خداوند بر عمر رحم کند، متعه نبود مگر رحمتی از خدا که به سنّت آن بر امت محمّد (ص) ترحم کرده بود و اگر عمر آنرا نهی نمی‌کرد، کسی محتاج به زنا نمی‌شد مگر اندکی از مردم پست وبدبخت ( [6] )
ک- از ابی سعید خدری و جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، ما تا نیمی از خلافت عمر، متعه می‌نمودیم تا آنکه عمر مردم را از آن کار منع کرد.( [7])
هـ- ابی رشد می‌گوید: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر و نیمی از خلافت عمر متعه می‌نمودم سپس عمر مردم را از آن نهی کرد( [8])
1 - صحیح مسلم، جلد اول، ص 474 ، و قرطبی، جلد دوم، ص 365.
2 صحیح بخاری، جلد سوم، ص 151.
3 صحیح مسلم، جلد اول، ص 395، تیسیر الوصول ابن ربیع، جلد چهارم، ص262، فتح الباری ابن حجر، جلد 9، ص 141.
4- مالک در موطا، جلد 2، ص 30، شافعی در کتاب ام، جلد7، ص 219، بیهقی در سنن الکبری، ج 7، ص 206.
5- تفسیر طبری، ج 5، ص 9، تفسیر ثعلبی، تفسیر رازی، جلد 3، ص 200، تفسیر ابی حیان، ج 3، ص 218، تفسیر نیشابوری الدر منثور، ج 2، ص 140.
6- احکام القرآن جصاص، ج 2، ص 179، بدایه المجتهد ابن رشد، ج 2، ص 58، النهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، تاج العروس، ج 10، ص 200.
7- عمدة القاری، ج 8 ، ص 310.
8- بدایه المجتهد، ج 3 ، ص 58.
9- البیان والتبیین جاحظ، جلد 2، ص 223، احکام القرآن جصاص، جلد 1، ص 342 و ص 345، وجلد 2، ص 714، تفسیر قرطبی، جلد 2، ص 370، ضوء الشمس، جلد2، ص 94، ابی صالح وطحاوی، ص 294.
اما گوشت خر!!!! کمی خودتان بیاندیشید!! چه کسی گوشت خر دوست دارد!!!! حرفهای عجیبی می زنید!!!
شما می فرمایید که شیعه را به عنوان راهی برای رسیدن به خدا قبول دارید ـ هر چند که با مکتب شما در تضاد است ـ اما آیا این راه را می شناسید؟ چرا قبول دارید در حالیکه هم مکتبی هایتان ما را رافضی می شناسند؟ آیا به برکت وجود ائمه علیهم السلام نیست؟؟؟
اما آخر نفرمودید که نام مادرم را چگونه صدا کردم؟!!!!
ما به کسی توهین نمی کنیم، بلکه از عقایدمان دفاع می کنیم.
گفتم که زیاد بحث سیاسی انجام نمی دهم! بهتر است به مباحث دینی بپردازیم که با روشن شدن مباحث دینی بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد شد. اما هر زمان لازم دیدید بفرمایید تا برای شما در شهر شیعه نشین خودم برای شما کتب اهل تسنن را تهیه نمایم.
اما این عزاداری ها فلسفه ی خود را دارد. این عزاداری ها راه بزرگی برای شناخت خداست. جایی است که حقیقت افشاء می شود. چرا به بطن این عزاداری ها نگاه نمی کنید؟ چرا ظاهر آن را می بینید؟ می دانید که چرا اهل تسنن با این عزاداری ها مخالفند؟ زیرا افشای پشت پرده ی خلافت خلفای ثلاثه را نشان می دهد.
اما ماجرای محاصره ی خانه عثمان: ببین برادر! آنچه که در نظر علی(ع) درست بوده است، انجام داده، اما نگاهی به خطبه 30 نهج البلاغه بیاندازیم:
((اگر به کشتن او فرمان می دادم، قاتل او می بودم و اگر دیگران را از کشتنش منع می کردم چنان بود که به یاری عثمان برخواسته ام. اما کسی که به یاری عثمان برخاسته، نمی تواند بگوید که «من بهتر از آن کسم که از یاریش خودداری کرده». و کسی که او را خوار شمرد و رها کرد نمی تواند بگوید کسی که او را یاری کرد بهتر از من بود.
من اکنون به گونه ای مجمل و مختصر، سیره ی او را برای شما بیان می کنم: او به استبداد و خودکامگی فرمان می راند و استبداد و خودکامگی اش سبب تباهی کارها شد. شما از او ناخشنود بودید و در براندازیش بیتابی می کردید، این بیتابی شما هم نکوهیده بود. خدا را حکمی است که واقع خواهد شد، هم در حق آنکه استبداد می ورزد و هم در حقّ آنکه بیتابی می نمود.))
فکر کنم بهترین جواب برای شما، سخنان حضرت علی(ع) باشد که در آن می بینید که به استبداد خلیفه اشاره می شود. آنچه شما در اسلام نیافته اید، این است که اسلام فقط دین و عبادت مختص به خم و راست شدن و تعظیم نیست. چرا به اسلام می گویند دین کامل؟؟؟ بخاطر اینکه اسلام، سیاست و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و ..... است. وقتی چنین دینی را می بینید، باید بدانید که بزرگانش هم همین گونه هستند. حتی رسول الله بزرگترین سیاستمدار دوران خود و دوران قبل و بعد از خود است که همچون او نخواهد آمد. چگونه کسی که خود چنین استاد بزرگی است و علی(ع) در مکتب او و در خانه ی او و در زیر دستان مبارک حضرت تعلیم یافته و تربیت شده، از استاد خود پیروی نکند. چرا علی(ع) از کسی که خود فرموده مستبد بوده، دفاع کرده؟؟ زیرا سیاست می گوید در صورت عدم دفاع، آیندگان او را متهم به دنیا پرستی می کردند!!!
شما می فرمایید که در عرض دو سال به حدی رسیده اید که توانسته اید جواب دوستان شیعه را بدهید، پس چرا جواب مرا در مورد سقیفه ندادید؟ چون جوابی وجود نداشت؟؟؟؟ منتظر هستم.از این هم بالاتر هم دارم که بماند بعد از پاسخگوئی شما به مسئله سقیفه..... می فرمایید که تمام سؤالات شیعه در کتب اهل سنت به وضوح داده شده!! چرا پاسخ این سؤالات مرا از همان کتب نداده اید؟؟؟ به هر حال منتظر پاسخ شما هستم؟؟؟
از کرامات خلفای ثلاثه فرمودید؟؟؟ می شود یک به یک آنان را بیان بفرمایید تا ما هم بدانیم!!!!
اما از افسانه ها گفتید؟؟؟؟؟؟؟؟ چطور در افسانه ها اهل تسنن نمی توانند جواب قانع کننده ای بدهند؟؟؟؟ این خود جای سؤال نیست که این گفتار فقط احتمال دارد که افسانه نباشد؟؟؟

ایزدی چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ب.ظ http://dasthayenapeyda.parsiblog.com

سلام
با مطلبی تحت عنوان [ عمده وظایف یک جاسوس در بین مسلمین] به روزم.
انشاء الله فرصت بشه بر میگردم و مناظره رو میخونم باید جالب باشه
موید باشید
یا علی ع

خیرالبریه پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:17 ب.ظ http://khairolbarieh.blogfa.com

سبک شمردن شهادت صدیقه ی کبری ، استخفاف به امیرالمؤمنین است. (آیت الله العظمی وحید خراسانی)
مادر ما مادر تموم عالمه فاطمیه خدا هم غرق ماتمه

مراسم شب شهادت :
جمعه 17/3/87 ، ساعت 20:30 ، سخنران : دکتر مهدی دقیقی ، مادحین : برادر علیپور ، برادر بقایی
مراسم ظهر شهادت :
شنبه 18/3/87 ، ساعت 10 صبح ، حرکت دسته سینه زنی و عزاداری
مکان : تهران ، خیابان پیروزی (منطقه 14شهرداری) ، خیابان نبرد شمالی ، نرسیده به چهارراه نبی اکرم (ص) ، نبش کوچه شهید غلامی ، حسینیه سیدالشداء(ع)
این پیام رو برای محبین امیرالمومنین بفرستید .
حیدری باشید

احسان جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ب.ظ

با یاد تنهای تنها
به رسم ادب سلام
دوست عزیز در نظر اولت به موردی پرداختی که کاملا جوابی آشکار در پی خود دارد
تو گفتی کسی که نه پیامبر بوده و نه معصوم چگونه اینگونه کراماتی را داشته است ...
با کمی بینش و درک صحیح از اسلام می تونه جوابی مناسب سوال شما درخور خود داشته باشه
دوست عزیز من که نه پیامبرم و نه معصوم این گونه اتفاقات را از نزدیک به چشم خود دیده ام
و یا بعضی ها رو انجام دادم
همون طور خوندید مطالب کاملا سحت داره ولی بنابه دلایل واضح در مکتب شیعه ذکر نگردیده
نمیخوام به ذکر دلایل وقت رو مصرف کنم ولی ازت می خوام با کمی تفکر ببینی که واقعا چرا و چگونه ....
اگر کمی دیر جواب اولین نظرت رو دادم ببخش
این روزا درگیر امتحاناتم هستم و نمیتونم کامل متن های طولانی به اصطلاح جوابت رو بخونم
همیشه طولانی بودن جواب بنابه درست بودن اون نیست
سعی مختصر و مفید بنویسی تا هم تاثیر بیشتری داشته باشه و هم آدم حوصله کنه بخونه

وقتی به شما می گوییم که ائمه از آینده خبر دارند شما ما را به باد تمسخر می گیرید که مگر خدا هستند؟؟؟؟ چگونه اینجا که رسید عمر کرامت داشته است؟؟؟ چطور ائمه که از سلاله ی پاک رسول خدا هستند نمی توانند کرامات داشته باشند و بیمار شفا دهند و شیعیان محکوم به قبرپرستی می شوند؟؟ اما در اینجا عمر شخصیتی والاست؟؟؟؟؟ آیا برای شما جای سؤال نیست که برای عمر این مسایل بافته شده است؟؟؟؟؟
من هر چه فکر می کنم عمری که خلافت را غصب کرده نمی تواند چنین کراماتی داشته باشد!!!! چرا مسئله سقیفه را حل ننمودید؟؟؟؟ چون در اینجا حقیقت روشن می شود و این کرامات باطل؟!!!!!
شما به اصطلاح جواب من را نخواندید و حتی توان پاسخگوئی را ندارید!!!! اگر دارید مسئله سقیفه را باز کنید!!!! نه شما که بزرگانتان هم در این مسئله دچار سردرگمی شده اند.
اما یک پیشنهاد دوستانه به شما می دهم:
از کمک گرفتن از خانم هدایت (امه الله) منصرف شوید!! خود ایشان هم در پاسخگوئی به بنده بازمانده اند. چندین بار سؤالاتم را تکرار کرده ام و ایشان طفره می روند و جواب های نامعلوم می دهند!!!!! دوست عزیز! خانم هدایت به خوارج بیشتر شبیه هستند که فریاد لاحکم الا الله را سر می دادند. ایشان آرام آرام اهل سنت را محکوم می کنند و همه چیز را از قرآن می دانند، در حالیکه هنوز نتوانسته اند معانی مورد نیاز ما را از قرآن بیان بفرمایند.

خادم المهدی ( عمو ناصر ) جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:25 ب.ظ http://amoonaser.persianblog.ir ... ya-zahra.blogsky.com

سلام بر شما :

چرا جناب احسان به این مطالب توجه نمی کنند ؟؟

* چرا جناب عمر به خانه وحی حمله کردند ؟؟ حال علی ع ، دفاع بکنند یا نکنند !!!!

* آیا رسالت پیامبر مهم نبود ؟؟ پس چرا ۳ سال مخفیانه به ادای رسالت پرداختند ؟؟؟ آیا عقل حکم نمی کند که با نبودن یار و همراه ، در برخی موارد صبر و سکوت لازم است ؟؟؟

* اگر کسی بیاید و مادر شما را بزند ، شما اول پدرتان را محاکمه می کنید و یا کسی که توهین به مادرتان کرده ؟؟؟؟

یاعلی

احسان شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:19 ق.ظ

در جواب به خادم ...
ابوسفیان به حضرت علی (رض) گفت :
ای علی اگر اراده کنی میتوانم مدینه را از سرباز پر کنم
ولی حضرت علی به وضوح میفیمیدند که تنها لایق امر خلافت حضرت ابوبکر (رض) می باشد و او را مورد سرزنش قرار دادند

این که ابوسفیان به حضرت پیشنهاد کمک داد، درست است، و این که حضرت پیشنهاد وی را رد کرد هم درست است. اما دلیل رد آن برتری ابوبکر برای خلافت نیست. مگر ابوبکر چه چیزی برای برتری دارد که شما آن را می خواهید به ما نشان دهید؟ رد کردن درخواست ابوسفیان به این دلیل است که ابوسفیان به قصد مقام دنیوی و چشم داشتن به این پست ها به علی(ع) این پیشنهاد را داد. توجه شما را به پاسخ حضرت جلب می کنم: «ای ابوسفیان! قصدت را از این پیشنهاد می دانم! به خدا قسم که به آن دست نخواهی یافت» هیچ وقت سعی نکنید که نیمه ی یک داستان را تعریف کنید. نیمه ی دیگرش را هم بخوانید و روایت کنید.

لعن الله عدوک یا علی شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:05 ب.ظ

دوست عزیز و محترم جناب آقای بلبل پور :
متاسفانه علما اهل سنت عقل و منطق را از پیروان خود گرفته اند ؟!... علما اهل سنت معتقدند که نباید جنگ و زد خورد بین اصحاب را پیش کشید و اختلافات بین آنها اندیشه نمود ؟!...
بنابر این نمیدانم چه فرقی بین یک انسان و حیوان است ؟!..
فرق یک الاغ یا یک انسان تنها و تنها در شعور و استدلال نمودن قضایاست ... و اگر استدلال را از انسان بگیرند که چیزی برای انسان نمیماند ؟!...
در ضمن این افکار غلط و پوچ از طفولیت در مغز آنها پرورش یافته و مگر معجزه ای صورت بگیرد تا این اهل سنت دست از اعتقادات پوچ خود بردارند ؟؟!!...
نکته آخر اینکه دوست گرامی جناب آقای بلبل پور عزیز ::
استدعای این بنده خدا این است که دیگر با این اهل سنت مناظره نفرمائید !!... زیرا .... در جائیکه بزرگ اهل سنت جناب شیخ الاسلام مولوی عبدالحمید امام جمعه و جماعات زاهدان ۲ بار اعلام مناظره از طرف دکتر حسینی قزوینی را رد میکند و ترس و فرار را انتخاب میکند دیگر مناظره با این جوجه های اهل سنت لطفی در بر نخواهد داشت !!!!......
امید است خداوند همه آنها را به راه راست هدایت فرماید . انشاءا...

سلام علیکم
ممنون از لطف شما
آدرسی نذاشته بودید تا با شما از آن آدرس تماس بگیرم، لذا ناچاراً اینجا پاسخ می گذارم.
دوست عزیز:
قصد و غرض ما از مناظره با اهل تسنن شکست دادن و ثابت کردن حق علی(ع) نیست. کما اینکه اگر قرار بود این حق را ببینند، در بدو تولد می دیدند. این مطالب را برای کسی می گذارم که شاید این حرفها به گوش او نخورده باشد و با این کلامها راه روشن را دریابد. ما که دنیا و آخرتمان را نابود کردیم. شاید دلمان خوش باشد به اینکه روزی کسی نور ائمه را ببیند و خداوند به او نظر کند و او برگردد. همین برای آخرت ما کافیست.
یا علی

سیاوش شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:11 ب.ظ

اولا من یک سوال بپرسم ازشما که علی علی می کنید چرا این علی یک روز بعد از شهادت فاطمه زهرا بقول شما رفت زن گرفت؟؟
اصلا علی کجا عزاداری کرد واسه زنش که شما کاسه داغتر از آش شدید
دوما نه تو دوست سنی و نه تو دوست شیعه از تاریخ چیزی می دونید والی به جای اینکه طرف این اعراب رو بگیرید که اومدن خونه ی ما ایران ما رو ویرون کردند طرف وطن خودتون رو می گرفتید همه تون وطن فروش متعصبید

اولاْ شما مدعی شدید که علی یک روز بعد از شهادت حضرت زهرا(س) زن گرفتهُ‌پس اول شما برای اثبات مدرک بیارید تا من به این موضوع پاسخ بدم!
ثانیاْ تو عزاداری رو چی م یدونی و علی چگونه در زمان خودش باید عزاداری می گرفت؟!
ثالثاْ دینم اسلام چه ربطی به مرزها داره؟! شما هنوز نتونستید بفهمید که مرزی برای اسلام وجود نداره!!!

مهدی دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ

به عنوان یک شیعه می خواهم ازشما خواهش می کنم این بحث را تمام کنید چرا که فقط مایه عقب افتادگی بیشتر مسلمانان وسودجویی بیشتر دشمنان اسلام است

خواهش می کنم که خواهش نکن!!!!
تا اصلت رو نفهمی دستت به جایی بند نیست!

یونس جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ب.ظ

مناظره رو خواندم با تشکر از دفاعیه از ولایت شیعه
اجرکم عندالله

لطف دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد