فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

شبهای پیشاور 6

محمد(ص) و على(ع) از دیدگاه شیعیان به ویژه ایرانیان

پرسش: آیا حقیقت دارد که شیعیان و مخصوصاً ایرانیان على(علیه السلام) را بالاتر از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)مى دانند و حتى او را خدا مى خوانند!؟ و نیز برخى معتقدند که جبرئیل اشتباهاً وحى را به محمد(صلى الله علیه وآله) نازل کرده، در صورتى که ماموریت جبرئیل، رساندن وحى به على(علیه السلام) بوده است؟

پاسخ: اگر مطالب فوق در یکى از کتب شیعیان نوشته شده بود و یا یکى از علماى شیعه در جائى بیان کرده بود، طرح این اتهام مناسبت داشت، بر اساس آنچه در کتب اعتقادى شیعه ثبت شده و مطابق روایات نبوى و اهل بیت پیامبر، شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)جملگى بندگان حق تعالى هستند.
على(علیه السلام) را امیرالمؤمنین و محمد(صلى الله علیه وآله) را نیز پیامبر و عبد صالح او دانسته، مطیع و فرمانبردار پروردگار متعال هستند.
عقیده آن ها درباره على ابن ابى طالب(علیه السلام) چیزى جز آنچه پیغمبر درباره او فرموده، نیست.
آن ها على(علیه السلام) را عبد صالح پروردگار، وصى و خلیفه بلافصل رسول الله(صلى الله علیه وآله) مى دانند.
بنابراین هر عقیده دیگرى از نظر شیعیان مردود است.
البته غلات را نیز از مسلمین ندانسته و آن ها را کافر، مرتد و نجس مى دانند.
لذا هر کس که با وسوسه شیطان غلو نماید، از شیعیان نمى باشد.
حتى خود آن حضرت آنان را مستحق کیفر مى دانست.
براى مثال وقتى که جمعى از اهالى سودان و هند نزد ایشان آمدند و اقرار به الوهیت آن حضرت نمودند; امام على(علیه السلام) آن ها را پند داد و موعظه نمود.
امام على(علیه السلام)خود مى فرماید: «پروردگارا! همانطور که عیسى از نصارى بیزارى جست من نیز از طایفه غلات بیزارم.
پروردگارا آن ها را براى همیشه مخذول و منکوب فرما و احدى از آنان را یارى مفرما(1)».
در جاى دیگر نیز مى فرماید: «دو طایفه هلاک مى شوند و (چون به عمل آن ها راضى نمى باشم) از براى من تقصیر و گناهى نیست.

طایفه اول کسانى هستند که در محبت من افراط نموده و بسیار غلو مى کنند.
طایفه دیگر، آن هایى هستند که بغض و عداوت بى جهت نسبت به من دارند.

پس به درستى که نزد پروردگار از کسانى که درباره ما غلو مى کنند و مرا از حد خود بالاتر مى برند، بیزارى مى جویم، همانطور که عیسى ابن مریم از نصارى بیزارى جست(2).
لذا خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سایر اهل بیت از غلات برائت جسته اند و شیعیان اثنى عشرى هم آن ها را جزء مشرکین و کفار مى دانند.
در کتب شیعه مانند بحار الانوار در مجلد هفتم (چاپ قدیم) به این موضوع پرداخته است.
در کتب فقهى شیعه هم نظیر جواهر الکلام، مسالک آن ها را باطل دانسته و ازدواج با آن ها حرام شمرده شده است.
شیعیان (بنا به فرمایش امام صادق منقول در کامل الزیارات) پیامبر را بنده خدا و فرستاده و افضل همه پیامبران و ائمه مى دانند، آنگاه امیرالمؤمنین را افضل از همه ائمه مى دانند و قائل به پیامبرى براى غیر پیامبر نیستند و براى حضرت على(علیه السلام) شأنى را قائلند که پیامبر خدا قائل شده اند و در کتب سنى و شیعه از قول پیامبر نقل شده و ائمه هم همانها را ذکر کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
«وما نحن إلاّ عبید الذی خلقنا واصطفانا والله ما لنا على الله من حجّة و لا معنا من الله برائة و إنّا لمیّتون و موقوفون ومسؤولون من أحب الغلاة فقد أبغضنا ومن أبغضهم فقد أحبّنا، الغلاة کفار والمفوضة مشرکون لعن الله الغلاة».(3)
ما بنده او هستیم که ما را خلق کرده برگزید و مى میریم.
در مقابل خدا ایستاده و مورد سؤال واقع مى شویم، کسى که غلات را دوست دارد دشمن ماست و کسى که غلات را دشمن دارد ما او را دوست داریم، غلات کافرند و مفوضه مشرکند، لعنت خداوند بر غلات باد.
اما جواب تفصیلى; بعضى از خطب نهج البلاغه که در باره پیامبر خدا ایراد فرموده
وتواضع هاى عجیب و غریبى که از خود در مقابل آن بزرگوار نشان داده، مى باشدو سخنانى مانند «أَنَا عَبْدٌ مِن عَبید محمّد»، و این که «مَنْ عَلَّمَنِی حَرْفاً فَقَدْ صَیَّرنی عَبْداً»، به اضافه اعترافاتى که حضرت در مورد تلمذ و تعلم خود از رسول الله داشته است.
«سافرتُ مع رسولِ الله(صلى الله علیه وآله) لیس له خادم غیری،(4) واسَیتُه بِنَفسِی فی المواطن الّتی تَنْکُصُ فِیهَا اْلأبْطال».(5)
حال این امیرالمؤمنین(علیه السلام) که پیشواى شیعیان است و در عقاید و اعمال، میزان اعمال همه خصوصاً شیعیان است و اولین مؤمن است، آیا به قرآن ایمان داشته است یا نه؟! آیا به سوره بقره آیات 96 و 97 در قرآن کریم ایمان داشته است یا نه که جبرئیل(علیه السلام)وحى را به پیامبر خدا نازل کرده و دشمنى با ملائکه و رسل و جبرئیل و میکائیل از کفار است؟ آیا آن بزرگوار به آیات 26 و 27 و 28 سوره جن، } عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَأَحْصى کُلَّ شَیْء عَدَداً{(6) ایمان داشته است یا خیر؟
از طرف دیگر معلوم است که ملائکه الهى به دلیل سوره تحریم آیه 6 } لا یَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ{ از گناه و خطا معصوم اند.
علاوه بر این، مأموریت هاى آن ها تحت نظارت کامل پروردگار متعال است همانگونه آیه شریفه } وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ ما بَیْنَ أَیْدِینا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَیْنَ ذلِکَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیّاً{ (مریم ـ 64) مى فرماید نازل شدن آن ها به دستور خداست و خداوند بر ذوات آن ها، افعال و آثار آن ها احاطه کامل دارد و خداوند فراموش کار نیست.

همانگونه که آیات سوره جن نیز بر کنترل کامل پروردگار عالم بر افعال رسولان براى این که کاملاً طبق دستور ربوبى عمل کنند دلالت دارد.
بنابراین چگونه ممکن است مسلمانى که به قرآن معتقد است و به آیات ذکر شده فوق معتقد است به اشتباه جبرئیل(علیه السلام) در مأموریت نیز معتقد باشد؟!
با توجه به روایات مشحون از تواضع و اعتراف به تلمذ که از امیرالمؤمنین(علیه السلام)بدست ما رسیده، چگونه ممکن است شیعه در حالى که با اعتقاد به امامت بلا فصل آن بزرگوار افتخار مى کند درباره مولا على(علیه السلام) و نسبتش به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نظرى بر خلاف نظر خود على(علیه السلام) داشته باشد و او را بالاتر از پیامبر بداند؟!
اما نعوذ بالله اعتقاد به الاهیت على(علیه السلام) که کفر صریح است، اعتقاد اقلیتى انحرافى و انشعابى است که از نظر فقه شیعه محکوم به کفر و نجاست هستند، ارتباطى به شیعه ندارد.
براى این که معلوم شود چه کسى اهل غلو است خوبست جلد 7 و 8 الغدیر تورّقى شود تا غلاة شناخته شوند!

1 . مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص226 ; شبهاى پیشاور، ص173 «اللهمّ إنّی بریء من الغلاة کبراءة عیسى ابن مریم من النصارى اللّهم أخذلهم أبداً و لا تنصر منهم أحداً».
2 . عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص217 ; شواهد التنزیل، ج 2، ص231 ; تاریخ مدینه دمشق، ج 42، صص295 و 302 ; شبهاى پیشاور، ص173 «یهلک فیّ اثنان و لا ذنب لی، محبّ مفرط و مبغض مفرط ، أنا لنبرأ إلى الله ممّن یغلو فینا فوق حدّنا کبراءة عیسى ابن مریم من النصارى».
3 . بحار الأنوار، جلد سوم، چاپ قدیم.

4 . کتاب حیاة أمیرالمؤمنین عن لسانه، ص55
5 . همان مصدر، ص125، و باب تعلم و تلمذ آن حضرت از پیامبر خدا، ص222 ـ 210، همان مصدر.
نهج البلاغه.
6 . داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى کند جز پیامبرى که از او خشنود باشد که (در این صورت) براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانى خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیامهاى پروردگار خود را رسانیده اند و (خدا) بدانچه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزى را به عدد شماره کرده است.