فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

پاسخ به یک شبهه

مذهب چیست؟
.~یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را نکشته است،
در حالیکه روحانیون فلاسفه زیادی را کشته اند....
"دنیس دیروت"
.~وقتی که مردم بیشتر آگاه می شوند،
کمتر به روحانی و بیشتر به معلم توجه می کنند.
"رابرت گرین اینگر سول
.~روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس حساسیت دارد،
اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.
"سوزان ارتس"
.~وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند،
در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دستمان زمین هایمان را"
پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های
ما را.
" جومو کیانتا"
.~دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن عوام است
"ناپلئون بناپارت"
.~اگر بر مسلمانان تکلیف شده بود که روزانه به جای هفده رکعت نماز؛ هفده دقیقه مطالعه کنند؛
امروزه نه تنها هیچ مسلمان بی سوادی وجود نداشت؛
که اصلا " هیچ مسلمانی وجود نداشت "

( صادق هدایت )

پاسخ:

نگاهی به نت و سرچی کوچک، مشخص می شود که نویسنده ی ناشی، جز اینکه با دروغ هایی بخواهد چهره ی اسلام را مخدوش کند، چیز دیگری در نظرش نبوده!!
کلاً اندیشمندی بنام دنیس دیروت وجود خارجی ندارد!! آنچه که نویسنده ی ناشب منظورش بوده، دنیس دیدرو بوده که بخاطر کم سوادی و لجاجت، قلم و کاغذ را برداشته و اینچنین بند را آب داده!
دیدرو که یک رمان نویس است، نظریه اش را بر اساس درگیریش با کشیشان مسیحی داده و فلسفه اش نیز خریدار چندانی ندارد! به هر حال جمله ی درست یا غلطش، مرتبط به جامعه ی دینی خودش بوده و او درباره ی اسلام نگفته! چرا که بزرگترین فلاسفه ی جامعه اسلامی، خود از علمای اسلام بوده اند، همچون ملاصدرا
رابرت گرین اینگر سول (۱۸۳۲- ۱۸۹۹) که سخنوری قهار در جامعه ی آمریکا به سخن پرداخته! با توجه به زندگی وی در آمریکا، مشخص است که وی نیز درباره ی مسیحیت سخن گفته و نمی توان ایرادات او را به اسلام وارد دانست!
سوزان ارتس چهره ای ناشناخته!! معلوم نیست که این شخصیت کیست؟! با سرچی کوتاه در نت متوجه می شوید که جز دو سه جمله کوتاه، هیچ چیز خاصی از زندگینامه وی بدست نمی آید!!! کما اینکه سخنان وی نیز با توجه به نامش، مربوط به جهان اسلام نیست!
جومو کیانتا (۱۸۹۱-۱۹۷۸) اولین رئیس جمهور کنیا، که مشخص می کند سخنانش در رابطه با کشیش ها و مسیحیت است! چرا که فریاد او در این گفته، مشخص می کند که بعد از تبلیغات مسیحی و گرویدن مردم به مسیحیت، این گفته بیان شده است. بنابراین ارتباطی به اسلام ندارد!
ناپلئون بناپارت! همگان او را بخوبی می شناسید! اعتراف می کند که در جامعه ای مسیحی، از دین برای ساکت نگه داشتن مردم استفاده کرده است! کما اینکه اسلام برخلاف نظریه مسیحیت، پذیرش سکوت از طرف جامعه را در قبال ظلم ننگ می داند!
تا اینجا تمام کسانی که نام برده شد، همگی مسیحی و روشنفکران غرب بوده اند که گفته هایشان به جامعه خودشان برمی گردد.
و اما صادق هدایت، تنها نویسنده ای که در جامعه اسلامی زندگی کرده است! این سخن وی به روشنی مشخص می کند که وی حتی به اندازه ی دو خط از اسلام سواد ندارد! چرا که حتی کودکان نیز می دانند که رسول الله ص فرموده: از زمان تولد تا لحظه مرگ، علم بیاموزید (ز گهواره تا گور دانش بجوی) و یا در جایی دیگر می فرماید: علم را حتی اگر در چین (یعنی نقطه ای دور) باشد، جستجو کنید! و یا اینکه در حکمی می فرماید: هر اسیر به ۱۰ مسلمان سواد بیاموزد، آزاد است!
و در روایتی داریم که حضرت وارد مسجد شد؛ دید عده ای در حال عبادتند و عده ای در حال مباحثه علمی! پس به جمع مباحثه کنندگان علمی رفت!
با چنین شرایطی، چگونه باید باور کنم که صادق هدایت یک اندیشمند است؟! وی که حتی از ابتدایی ترین احادیث نیز آگاهی ندارد!!!!

سخنی با کج اندیشان

چندی است که می بینم تعدادی از قلیلی از مردم به پیروی از اهل خلاف(وهابیون و اهل تسنن) بر روحانیون و علمای شیعه ایراد وارد می کنند که: «چگونه است که آخوند جماعت هر چه دلش می خواهد درباره اسلام، فتوا صادر می کند؟!!!» و چه افسوس که این افراد از علوم اسلامی بی خبرند و آنقدر فریاد می زنند که خود نیز باور می کنند.

و اما یک مرجع و عالِم اسلامی چگونه و از کجا فتوایی را صادر می کند؟ آیا وی اجازه دارد که از خود و با نظر شخصی اعلام فتوا نماید یا خیر؟!

بسیاری از شما می دانید خمس چیست! یک پنجم از مالی که شما در یک سال کاری پس انداز نموده و از آن استفاده ننموده اید و نیازی به استفاده از آن هم ممکن است نداشته باشید (مثلاً قصد خرید خانه برای خلاصی از اجاره نشینی ندارید) در میان عامه مردم نیز به مال امام شهرت دارد.

یکی از مصارف مال امام(ع) یا همان خمس در تربیت روحانیت و علمای اسلامی است که بتوانند از احادیث و روایت و انطباق با آیات قرآن فتاوای صحیح را صادر کنند.

هیچ مرجع تقلیدی، اجازه ندارد که از خود و بنابردلایل شخصی خود، اعلام فتوا نماید؛ مگر آنکه حدیث آن را با مدارک مستند که حدیث مذکور را صحیح السند اعلام می دارد، به همراه فتوا داشته باشد.

این موضوع آنقدر پیچیده نیست. حالا می خواهیم برای روشنتر شدن بحث، چند مثال در مباحث مختلف بزنیم.

اول آنکه: شما هر گاه می خواهید خانه بسازید، به مهندس نقشه کش مراجعه می کنید. از وی نقشه ای میخواهید که خانه ای را به شما تحویل دهد که در برابر زلزله مقاوم، دلباز و زیبا و .... باشد.

شما هرگاه بیمار می شوید، به نزد پزشک مراجعه می کنید و از وی درخواست نسخه دارو می نمایید و نسخه را تهیه کرده تا درمان گردید.

اکنون سوال اینجاست! چرا بحث از دین و مکتب می شود، به متخصص مراجعه نمی کنیم؟ بسیاری در این مواقع اظهار می دارند که دین یک موضوع شخصی است!!!! باز هم سوالی پیش می آید: مگر بیماری شما، یک مشکل اجتماعی است که بابت آن به پزشک مراجعه کردید؟ مگر ساختن خانه ای مقاوم و محکم در برابر زلزله، یک موضوع اجتماعی است که می خواهید بسازید؟ تمام این کارها را برای شخص خودتان چنان محکم انجام می دهید که سعادت دنیا را برایتان در پی داشته باشد. چرا به مبحث دینی می رسید، موضوع آنقدر شخصی می شود که خودتان برداشتتان را اعلام می دارید؟

اما مثال دوم: همانطور که گفتیم، برخی گمان می کنند که هر کس که به مقام مرجعیت رسید، هر آنچه دل بخواه او باشد، می تواند اعلام کند! اگر به همین عصر حاضر نگاهی بیاندازید، مرجعیتی را خواهید یافت، که از سوی حوزه علمیه، رد مرجعیت گردید! و او کسی نبود جز شیخ یوسف صانعی!!

بسیاری بر این گمان بودند که وی چون با مقام معظم رهبری اختلاف نظر داشته، وی را از مرجعیت خلع کردند. در حالیکه شیخ حسینعلی منتظری هم با جمهوری اسلامی مشکل اساسی داشتند؛ اما هیچگاه وی خلع مرجعیت نشد! (هر چند که دلایلی داریم که از منظر اسلامی، وی هم باید خلع مرجعیت می شد!!) آنچه که باعث شد که شیخ یوسف صانعی از مرجعیت خلع شود، فتاوای وی برخلاف قرآن و احادیث بود. به طور مثال وی در فتوایی عجیب و برخلاف نص صریح کلام الله مجید، دیه زن و مرد را برابر کرد و بدین ترتیب ارزش والای زن بودن را به سخره گرفت!

جدیدترین مناظرات من در فیس بوک (مدد از غیر خدا)2

بخش دوم از مناظرات بنده با یک سنی از افغانستان، لازم به ذکر است که متوجه شدم ایشان از عوامل شبکه نور هم هستند.

ادامه مطلب ...

جدیدترین مناظرات من در فیس بوک (مدد از غیر خدا)1

جای دوستان خالی!

در فیس بوک مناظرات بسیار خوبی داشتیم! منتها چون غالباً‌ این مناظرات به صورت گروهی بود، نتوانستم آنها را سر و سامان دهم! اما به تازگی، مناظراتی را با یکی از برادران افاغنه که سنی هستند، شروع کردیم، که در ادامه مطلب، می توانید بخش اول آن را مشاهده کنید.

ادامه مطلب ...

پاسخ به نظرات جمعه 23اردیبهشت 1390

و اما به دومین قسمت از پاسخ به نظرات خوانندگان وبلاگ می پردازیم:

ادامه مطلب ...

پاسخ به نظرات 6 اردیبهشت 1390

خیلی وقت بود که پاسخ کسی رانداده بودم و حقیقتاً هم مناظره ای نداشتم! وقت هم کم می کنم که به این وبلاگ با ارزش سر بزنم. اما وقتی که سر زدم، دیدم که عده ای مثلاً پاسخ دادند و با مشتی اراجیف بیشتر خودشان را در مخمصه انداخته اند. این قسمت اول پاسخ ها به کامنتهایی است که از یک سال پیش باقی مانده است.

ادامه مطلب ...

پاسخ به سؤالات خانم نفیسه بخش ۲

در بخش دوم سؤالات خانم نفیسه ادامه می دهیم با سخنان ایشان:

جواب من :

پس چرا حرفه پیامبرتون رو تو غدیر خم زیر پا گذاشتین ؟؟

این لقبی که گفتی برای عمر با این تفسیر کجا امده ؟

به نظرت چرا جمیعت سنی اینقدر جهشی رشد می کنه ؟

بی تعصب جواب بده .

جواب ایشون :

6/سنی کسی هست که سنت پیامبر را اجرا می کنه .

نماز 5 وعده است.درسته؟ پس جدا باید خوند هنوز عصر نشده ، یا عشا نشده مگه میشه نمازش رو خوند

(منظورش را منم نفهمیدم)

اگه پیامبر جانشین تعیین می کنه ،پس باید اونم پیامبر باشه .

تو غدیر خم  پیامبر عربی حرف زد 70 تا 130 هزار آدم بودن که همشون عرب بودن و مسلمان واقعی .

پس اون همه به علی و پیامبر خیانت کردن ؟؟؟؟؟نمیشه.

تو کتاب صحیح هست .(منظورش لفب عمر بود )

کدام سنت را اجرا کردند؟! از اذان که «حی علی خیرالعمل» را حذف کردند! وضو را تغییر دادند! نماز را با دست بسته می خوانند! در حالیکه حتی ابوبکر هم در زمان خلافتش چنین نکرد!!!

«نخست آن که نماز جزء فروع دین است و در مسائل فرعى بین علماى همه مذاهب اختلافات زیادى است، همانطور که پیشوایان و علماى اربعه اهل سنت با هم اختلاف زیادى در این مسائل دارند.
ثانیاً جمع خواندن نمازهاى ظهر و عصر یا مغرب و عشا، بر خلاف سنّت رسول الله(صلى الله علیه وآله) نمى باشد; چون ایشان گاهى این نمازها را جمع و گاهى جداگانه مى خوانده اند.
مثلا در صحیح مسلم در باب «الجمع بین الصلاتین فی الحضر» از ابن عباس نقل شده که گفت: «بدون خوف و ترس و در غیر سفر، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نمازهاى ظهر و عصر را جمع و نمازهاى مغرب و عشا را جمع ادا مى کردند.

»(1)مجدّداً در همان صحیح مسلم و نیز امام حنبل در جزء اوّل مسند از ابن عباس نقل کرده اند: «با پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا را به طور جمع ادا نمودیم.
»(2)
بالاخره چندین حدیث از ابن عباس درباره جمع خواندن نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا نقل شده است.
براى مثال: «پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در حال اقامت در مدینه، نه در حال مسافرت، هفت رکعت (نماز مغرب و عشا با هم) و هشت رکعت (نماز ظهر و عصر با هم) نماز گزارد.
»(3) احمد حنبل در مسند از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت مى کند که گفت: «پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) بدون آن که در حالت خوف و ترس، یا در حال سفر باشد نماز ظهر و عصر را جمع خواند.

1 .
صحیح مسلم، ج2، شبهاى پیشاور، ص109 : «صلّى رسول الله(صلى الله علیه وآله) الظهر والعصر جمعاً والمغرب والعشاء جمعاً فی غیر خوف و لا سفر».

2 .
سبل السلام، ج2، ص43 ; معجم الکبیر، ج12، ص65 ; شبهاى پیشاور، ص109: «صلّیت مع النبیّ ثمانیاً جمعاً و سبعاً جمعاً».

3 .
صحیح مسلم، ج2، ص153 ; شبهاى پیشاور، ص109: «صلى رسول الله(صلى الله علیه وآله) فی الْمَدینةِ مُقِیماً غَیر مُسافر سَبعاً وَ ثَمانیاً». به نقل از کتاب شبهای پیشاور

نظر شخصی ایشان در رابطه با خلافت به ما ربطی ندارد! کسی از تشیع مدعی نشده و نبوده که علی(ع) پیامبر بعد از خاتم الانبیاء است. بلکه فقط مسئله جانشینی است که مطرح است. خلافت و امامت با نبوت متفاوت است.

در رابطه با غدیر ما سؤال می پرسیم: آیا منطقی به نظر می رسد که پیامبری کامل که دینی کامل را برای مردم از سوی خداوند باریتعالی هدیه آورده، 70 هزار تا 120هزار نفر را بخاطر یک دعوای عادی که می توان به راحتی در یک چادر حل کرد، در آن بیابان داغ نگاه داشته است؟! به راستی چرا ابوبکر و عمر به علی(ع) تبریک گفتند؟! اصلاً چطور پیامبر جانشینی انتخاب نکرد، ولی ابوبکر این اجازه را داشت که عمر را جانشین خود کند؟!!!

چطور امکان خیانت نیست، در حالیکه خداوند در قرآن کریم اصحاب را چندین بار توبیخ می کند؟! آیات 38و 39 سوره توبه، آیه 38 سوره محمّد(ص)، آیه 54 سوره مائده و آیات 105،106،107 سوره آل عمران همگی دلالت بر توبیخ صحابه بخاطر اشتباهشان می کند. اما در این میان بودند یاران صدیق رسول الله(ص) همچون سلمان فارسی، عمار یاسر، مقداد و ..... که با ابوبکر بیعت نکردند. اگر اطلاعات ندارد، بهتر است که مطالعاتشان را زیاد کنند.

کتب اهل تسنن برای ما مدرک نیست! مدارکشان را برای اثبات حقانیتشان از کتب شیعه ارائه نمایند.

جواب من :

کجا آخه از اون 130 هزار نفر هم موافقت گرفتین ؟؟؟

گناه اکثریت دلیل بر تبرعه اونهاست ؟؟؟؟؟!!!!

شرط جانشینی پیامبریه ؟؟

نمی خوای که بگی پیامبرتو غدیر واسه خودش گفته؟؟؟!!

پیامبرم وقتی آمد همه جاهل بودن و بت می پرستیدن پس اشتباه می گفت چون اکثریت یه چیز دیگه می گفت ؟؟پس

چرا می گی همه بودن !!!

اکثریت یعنی تایید بر درستی ؟

پس 6 نفر اکثریته ؟ زور چی !!!!!


جواب ایشون :

7/تو جمع اسلامی مبنای تعیین حکومت اکثریته.

بر سر خلافت هیچ جنگ و مخالفتی نبوده.هیچ جا ثبت نشده .

تو همین ایران تو همین انتخابات ریاست جمهوری دیدی چه جنگی شد ؟

شما بگین چرا جمیعت سنی زیاده؟

8/اونا یاران نزدیک پیامبر بودن .پیامبر از آینده و غیب خبر داشت .پس می دونست اینا خیانت خواهند کرد و حقی خورده می شه .هیچ کاری نکرد ؟؟

زور؟؟؟

پس علی و امثال علی که کم نبودن کجا بودن؟؟؟

طبق کدام مدرک می فرمایند که مبنای تعیین حکومت اکثریت است؟!!!! اگر منظور آیه شورا است که اگر بخواهیم مثل خودشان تفسیر کنیم، اصلاً طبق این آیه نباید خلیفه انتخاب می شد!!! یعنی حکومت گردانی هم باید شورایی عمل می کرد. از سوی دیگر از کی تا حالا شش نفر سقیفه یعنی اکثریت؟!!!

اتفاقاً در خیلی از جاها ثبت شده است! خوب بود  که ایشان سری به کتب خودشان می زد!!! امام طبری در دو جا در بیان حوادث سنه یازدهم هجرت در تاریخ مشهور خود و ابن عبدریه در جلد 3 عقدالفرید و ابوبکر احمد بن عبدالعزیز الجوهریدر کتاب سقیفه چنانچه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد 1 ص 134 نقل کرده و مسعودی در مروج الذهب از عروة بن الزبیر در مقام اعتذار از برادر خود وقتی که خواست خانه های بنی هاشم را که از بیعت وی کناره گیری کردند بسوزاند ذکر کرده اند. البته باز هم مدارکی هست که ما به همین مقدار بسنده می کنیم.

اما چرا جمعیت اهل تسنن بیشتر است؟!

با نگاهی به تاریخ اسلام و تاریخ جغرافیای اسلام متوجه خواهید شد که اسلام ابتدا در عربستان و سپس آرام آرام به سمت ایران و بعد به سمت آفریقا و آندلس (اسپانیای امروزی) پیش رفت. ایران به لحاظ جغرافیایی در دور و نزدیک مراکز خلافت قرار داشت. به این ترتیب در حالیکه خفقان در سراسر جهان اسلام وجود داشت، ایرانیان به دلیل نزدیکی به مراکز خلافت با ائمه و حقانیت آنان آشنا شدند! اما نامی از ائمه علیهم السلام به گوش غرب جهان اسلام نرسید!

اما سخن ایشان در رابطه با کاری نکردن پیامبر اعظم اسلام در برابر منافقین آینده سؤالی را پیش می آورد که آیا می توان کسی را جرم نکرده تنبیه کرد؟! آن وقت عدالت اسلام زیر سؤال نمی رفت؟

جمله  ایشان هم که با گفتار سابقشان در تضاد است!!! خودشان می گویند که همه مسلمان واقعی بودند و امکان خیانت نبوده و از طرفی مدعی هستند که هیچ جایی ثبت نشده که بین علی(ع) و خلفا اختلافی بوده و در اینجا مدعی اند که علی(ع) و امثال وی کم نبودند!!! بالاخره خیانتی شده که علی و امثال وی کم نبودند یا نه؟! بالاخره درگیری بوده یا نه؟! اما در مورد سکوت علی(ع) باز هم سخن خواهیم گفت. من جمله آنکه سکوت علی(ع) برای اسلام بود و لاغیر. این معانی بسیاری دارد. در اسلامی که نوپاست نباید مسلمانی ولو فریب خورده بمیرد آن هم برای اینکه تعداد یاران علی(ع) کمتر است و پیروزی در جنگ تن به تن شانس کمتری دارد. بهترین راه حل که تدبر و تفکر انسانی به آن نظر می افکند سکوت در برابر غصب خلافت و در عوض تفسیر درست قرآن و ارائه صحیح دستورات اسلامی همراه با جلوگیری از انحراف دین مبین اسلام است.

پاسخ به سؤالات خانم نفیسه

خانمی به اسم نفیسه صحبت هایی در مورد عقاید شیعه و سنی پرسیده بودند و خود را واسطه بحث با کسی معرفی کرده بودند که از اکنون تا مدتی به آنها پاسخ خواهم داد. هر چند کلیه این سخنان قبلا توسط بنده و یا دیگران پاسخ داده شده بود، لکن به خاطر آنکه این سخنان در کنار هم مجموع شده اند و بهتر می توان به آنها پاسخ داد و در حالیست که سلسله مراتبی را نیز به دنبال خواهد داشت، بر آن شدم که این سؤالات را پاسخگو باشم. البته ایشان فرمئه بودند که مناظرات قبلی را مطالعه کرده اند!!! اما بنده به این شخن ایشان شک دارم. زیرا تقریبا 90% سؤالات ایشان در مطالب قبلی آمده است.

از او پرسیدم :

می خوام بدونم چرا به شیعه ایراد می گیری ؟دلیلت چیه ؟چه چیزی شیعه واست سواله ؟تسنن چی داره ؟
من می خوام به تمام سوالهات پاسخ بدم.بپرس.

جواب ایشون:

1/شیعه اصالتش کمه .

دوران شیعه از زمان شاه اسماعیل به بعده .

شیعه به جای اصل ، فرع رو چسبیده.

علی و حسین همه چیزشونه.

بازی هاشون رو عقل من اصلا قبول نمی کنه

خرافاتی هستند.

پاسخ من: اولاً عقیده ی برخی از اهل سنت این است که دوران شیعه یا به کسی به اسم عبدالله بن سبای یهودی در عصر حضرت علی(ع) باز می گردد و یا اینکه به دوران شاه عباس صفوی. حالا ایشان نظریه سوم هم داده اند، جای تعجب است. در آینده ای نزدیک کتاب پژوهشی در تاریخ شیعه را به طور کامل بر روی همین وبلاگ قرار خواهم داد. اما جهت روشن شدن اذهان عرض کنم که بر طربق اسناد اهل تسنن شیعه از زمان پیامبر اعظم(ص) بوده است. به گفته کتب اهل سنت، پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «یا علی هو انت و شیعتک تاتی انت و شیعتک یوم القیامه راضیین مرضیین» و در کتب حلیه الاولیا جلد اول ص66 از ابونعیم اصفهانی و شواهد التنزیل حاکم حسکانی جلد 2 صفحه 461، فتح القدیر شوکانی جلد 5 صفحه 477 آمده است؛ و یا ابوحاتم رازی در کتاب الزینه جلد سوم در تفسیر الفاظ متداول میان علوم نوشته: اولین نامی که در اسلام در زمان پیغمبر بوجود آمده نام شیعه بوده است.

در انیجا منظور از علی و حسین همه چیزشونه! نامفهوم است!!!! در ادامه هم چیزی ندیدم که مربوط به این موضوع باشد!

شاید عقل ایشان خیلی چیزها رو قبول نکند! این تقصیر اهل تشیع است؟!

در مورد خرافات هم در ادامه چیزی نگفته اند! کجای تشیع خرافات است؟!!!

در ادامه چنین گفته و شنیده اید:

جواب من :

اصله شما چیه ؟

کجا خرافات رو قبول کردن ؟؟؟؟

اصالت رو از چه تاریخی حساب کردی ؟؟؟؟شاه اسماعیل!!!!!

لطفا کلی حرف نزن و هر سوالی داری که با عقلت جور در نمی اید بپرس .بی تعصب.

جواب ایشون :

2/اگه تو دنیا 1.5 میلیارد مسلمان باشه 100تا150 میلیون آنها شیعه است.

تمام عرفا ،حافظ، سعدی ، خیام ،مولانا،بایزید بسطامی ،خرقانی،غزلی و....همه سنی هستن.

شیعه از شاه اسماعیل به بعده.

جواب من :

شاید همه دنیا بخوان اشتباه و جاهل بمیرن این گناه حقیقته ؟؟؟؟

تو کدوم کتاب نوشته از شاه اسماعیل به بعده ؟

این آمار رو از کجا آوردی ؟ چه قدر درسته ؟

مشکلت فقط جمیعته ؟

جواب ایشون :

3/اصل :خدا پیامبرش و کتابش قران است .

علی من شیر خداست ، کسی نمیتونه اگه حقش بوده حقشو بخوره.

اگه اصل در خطر بودم پس چرا سکوت ؟؟؟؟؟

4/قبل شاه اسماعیل مذهب شیعه وجود نداشته وتا قبل اون کتابی که از شیعه باشه نیست.تمامش مثله صحیح بخاری که بعد قران معتبر ترین کتابه واسه ی 2و 3 هجری .

نهج البلاغه بعد 400ساله.

5/همه دنیا 6 میلیاردن .

تو مذهب سنی به کسی لعنت نمی فرستن.

شیعه به عمر که پیامبر لقبه فارق ، جدا کننده حق از باطل ،ازجمله کسانی که پیامبر وعده بهشت بهش داده  لعنت می فرسته.

البته به شما هم پاسخ نداده اند که کجا خرافات است!!!!

اما آمار جالبی ارائه می نمایند!!! در خود ایران اگر جمعیت حدود 80میلیون نفر باشد، تقریباً 95% آن شیعه است! شما به این جمعیت 70% عراق، 25% لبنان، 10% عربستان و .... را هم اضافه بفرمایید. همین مقدار کافیست تا سخن ایشان رد شود. بماند که اکثریت بحرین هم شیعه هستند و حکومت دست نشانده عربستان آن را به دست گرفته است! یا اینکه در پارچنار پاکستان شیعیان را به شهادت می رسانند و یا اینکه در یمن شیعیان به دست ارتش آل سعود به شهادت می رسند و یا اینکه در افغانستان هم طالبان به شیعیان رحم نمی کنند!!! شاید همین برای رد این سخن کفایت کند.

درمورد بعدی خود حضرت رسول اصل سوم را براساس کتاب الله وعترتی بیان فرموده است. اگر نیاز است، مدارک آن را ارئه کنم.

در مورد بحث بعدی: حرف از کس نیست، بلکه از کسان است! اما اسلام مهمتر از خلافتی است که علی(ع) آن را از کفشهایش هم بی ارزشتر می داند. سکوت را به چه چیزی معنا کرده اند؟! اینکه از خلافت دست کشید یا اینکه اصلاً حرفی نزد؟! چرا که حضرت هر از گاهی به مردم یادآوری می کردند که خلافت از آن کیست؟!

به ایشان فقط کتاب «اسرار آل محمد(ص)» را معرفی کنید. نوشته سلیم بن قیس هلالی متوفای 90 هجری!

اگر مدارک لعن اهل تسنن را رو کردم چه؟! خود عائشه خطاب به مردم نسبت به عثمان می گوید: بکشید این کفتار پیر را!!! دشنام که بدتر از لعن است؟! راستی نسبت به دشمنان اسلام چه باید کرد؟! تقدیر و تشکر!!!!!

خوب مورد آخر این مطلب هم دروغ محض است. زیرا لقب فاروق اعظم از آن علی(ع) بوده که اهل تسنن آن را دزدیده اند. پیامبر(ص‌) درباره علی (ع‌) می‌فرماید: او صدیق اکبر - بزرگترین راستگویان - و فاروقی است که میان حق و باطل جدایی می‌افکند. هر که او را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر که با او کینه بورزد خدا با او کینه دارد و هر که بااو مخالفت کند، خداوند نابودش سازد. دو سبط امت من, حسن و حسین از (نسل‌) او است‌. آن دو فرزندان من هستند. امامان هدایت از (نسل‌) حسین است که خداوند علم و فهم مرا به آنان عنایت کرده است‌. پس آنان را ولی خود بدانید وهیچ غیر آنان را دوست نگیرید که خشم خداوند بر شما حلال خواهد شد و هر که خشم خداوند بر او حلال شود، همانا نابود می‌شود و زندگی دنیا هیچ نیست مگر کالای فریب‌. درود بر محمد و آل پاک او. امام صدوق, حدیث 8, صفحه 536.

مناظره با احسان ۵

برای مطالعه مناظره بعدی به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ...

مناظره با احسان ۴

این چهارمین قسمت از مناظرات من با احسان است. برای مطالعه به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ...

مناظره با احسان ۳

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید. ادامه مطلب ...

مناظره با احسان۲

این قسمت دوم مناظره و مباحثه من با دوست سنی جناب آقا احسان است.

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

مناظره با احسان۱

دوستان عزیز

دوستی بنام احسان از برادران اهل سنت در مواردی از مسایل شیعه و سنی با اینجانب شروع به مباحثه و مناظره ای کردند.

بنده هم برای آگاهی شما عزیزان تمامی مطالب را همچون گذشته بر روی پست وبلاگ قرار می دهم.

برای مطالعه سری به ادامه مطلب بزنید.

ادامه مطلب ...

مناظره با سنی۱۱

بار دیگر با نام خدا

شرمنده تمام دوستان عزیز! بخاطر تأخیرم.

اما دوست عزیزمان، جناب سنی پافشاری دارند بر اینکه قرآن را اگر کسی تحریف کند، یک کودک خردسال هم خواهد فهمید. این موضوع را در مناظره با سنی ۱۰ به اندازه کافی توضیح دادیم. اما ایشان دوباره پافشاری دارند.

ادامه مطلب ...

مناظره با سنی ۱۰

دوست عزیز جناب سنی

سلامی مجدد

در توضیح کتاب الله مطالبی را پرسیده بودید. قبلاً توضیحات نصف و نیمه دادم و اکنون سعی خواهم کرد که توضیحاتم را کامل کنم.

اول از همه باید بنگریم که آیا به نظم جهان اعتقاد داریم یا نه؟ مسلماً هرگونه که بخواهیم نگاه کنیم، نظم را در گوشه گوشه جهان می بینیم. اگر به نظم اعتقاد داشته باشیم که همه جهان نیز دارای نظم است، خواهیم دید که خداوند هم تمام مسایل موجود در آن را بر پایه نظم به مردم معرفی نموده است؛ مگر استثنائات که شامل معجزات می شوند. حالا نگاهی می اندازیم به مبحث قرآن:

ادامه مطلب ...