فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

شبهای پیشاور1

سادات منسوب به پیامبر(ص) هستند یا امیر المؤمنین(ع)؟
پرسش: چرا در بین شیعیان، سادات خود را منتسب به پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) و از اولاد ایشان مى دانند.
در حالى که شجره آن ها در نهایت به حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برمى گردد.
بنابراین سادات از بستگان امیرالمؤمنین(علیه السلام)مى باشند، نه از ذرّیه و نسل رسول الله(صلى الله علیه وآله)؟
پاسخ: بر اساس شجره نامه اى که معمولا سادات شیعه دارند، نسب آن ها به یکى از ائمه معصومین مى رسد.
واضح است که چون بقیه امامان، فرزندان على و فاطمه(علیهما السلام)هستند، این شجره به راحتى به امام اول شیعیان و حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)متصل مى گردد.
اما این استدلال که «چون عقبه و نسل هر فرد از طرف اولاد مذکر است و اولاد اناث، آدمى را به اجداد و نسل هاى قبلى وصل نمى کند، از طرفى چون حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)نیز نسلى از اولاد ذکور نداشته است، لذا سادات از نوادگان ایشان نیستند»، یک اعتقاد نادرست و یک شبهه است.
براى پاسخ به این شبهه، ابتدا به نقلِ یک مناظره تاریخى بین امام موسى کاظم(علیه السلام) و هارون الرشید خواهیم پرداخت.
دلیل اوّل:
امام موسى کاظم(علیه السلام) مى فرماید: روزى در مجلس هارون الرشید ـ خلیفه عباسى ـ وارد شدم.
از من سؤالاتى را پرسید که یکى از آن ها همین سؤال بود، چنین پاسخ دادم: خداوند در قرآن مجید مى فرماید: } وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * وَ زَکَرِیّا وَ یَحْیى وَ عِیسى وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحِینَ{;(
انعام (6): 84 و 85) از این آیات نتیجه مى شود: اولاد نوح و ابراهیم، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس، همگى از صالحین اند.

اما چون از براى عیسى مسیح پدرى نبود، خداى تعالى او را از طریق حضرت مریم از ذرارى انبیا قرار داد.
همان طور نیز ما را از طرف مادرمان فاطمه(علیها السلام)از ذریه پیغمبر اسلام قرار داده است.
این تفسیر را امام فخر رازى از علماى اهل تسنّن در جلد چهارم تفسیر کبیردرباره همین آیه آورده است.
او نیز حسن و حسین(علیهما السلام) را از طرف مادر، ذریه رسول الله(صلى الله علیه وآله)مى داند.
دلیل دوّم: آیه مباهله
در آیه شریفه آمده است: } فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ{; هرکس درباره عیسى با تو در مقام مجادله برآید، بعد از آن که با وحى خدا به احوال او آگاهى یافتى، به آن ها بگو: بیایید بخوانیم پسرانمان و پسرانتان، زن هایمان و زن هایتان، و کسانى را که به منزله نفس ما هستند، و خودتان را، آنگاه با هم مباهله نماییم تا دروغگویان و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.
(
آل عمران (2): 61) به دلیل آن که در وقت مباهله به جز على بن ابى طالب، فاطمه، حسن و حسین(علیهما السلام)کس دیگرى به همراه پیغمبر نبوده است لذا در این آیه مراد از «أَنْفُسَنا» امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، مراد از «نِساءَنا» فاطمه زهرا(علیها السلام) و مراد از «أَبْناءَنا» حسن و حسین اند که خداوند آنان را پسران پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نامیده است.
حال که به استناد آیه فوق، حسن و حسین فرزندان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)مى باشند.
پس معلوم مى شود که جمیع سادات بنى فاطمه مفتخر به این افتخار بزرگ بوده و تماماً از ذرارى پیامبر عظیم الشأن اسلام مى باشند.
ابن ابى الحدید معتزلى در شرح نهج البلاغه و ابوبکر رازی در تفسیر آیه مباهله، باتوجه به جمله «أَبْناءَنا» به همین طریق استدلال مى کنند که: همانطور که خداوند در قرآن مجید، عیسى مسیح را از طریق مادرش مریم از ذریة ابراهیم خوانده است، حسن و حسین(علیهما السلام) از طرف مادرشان فاطمه(علیها السلام) پسران پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى باشند.

دلیل سوم

محمدبن یوسف گنجى شافعى در «کتاب کفایة الطالب»، ابن حجر هیثمى مکى در کتاب «الصواعق المحرقه» از طبرانى از جابر بن عبدالله انصارى و خطیب خوارزمى در مناقب، حدیث زیر را از ابن عباس از پیامبر نقل مى کنند «خداوند عزوجل ذریه هر پیغمبری را در صلب او قرارداد و ذریه مرا در صلب على ابن ابى طالب قرارداد.»(معجم الکبیر، ج3، ص44 ; جامع الصغیر، ج1، ص262 ; کنز العمال، ج11، ص600 ; شبهاى پیشاور، ص105: «إنّ الله عزّوجلّ جعل ذریة کلّ نبیّ فی صلبه و جعل ذرّیتی فی صلب علیّ ابن أبی طالب».)
دلیل چهارم:
خطیب خوارزمى در مناقب و امام احمد حنبل در مسند و میرسیدعلى همدانى شافعى در مودة القربى از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) چنین نقل مى کنند «این دو فرزندم حسن و حسین، ریحانه هاى من مى باشند و هر دوى آن ها امامند; خواه قائم به امر امامت باشند، خواه ساکت و نشسته.»(
کنز العمال، ج12، ص112 ; شبهاى پیشاور، ص106: «ابنای هذان ریحانتان، قاما أو قعدا».)
دلیل پنجم:
ابن حجر مکى در صواعق و محمدبن یوسف گنجى شافعى در کفایة الطالب از خلیفه دوم عمر بن الخطاب نقل مى کنند که گفت: از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که فرمود:
«هر حسب و نسبى به جز حسب و نسب من در روز قیامت منقطع است.
عصبه هر اولاد دخترى از جانب پدر است، مگر فرزندان فاطمه(علیها السلام) که من پدر و عصبه(
عُصبه: در اصل پسران و خویشاوندان مذکر از جانب پدر را گویند.) آن ها مى باشم.
»(
کنز الفواید، ص167، السیدة فاطمة الزهراء، ص61 ; افحام الأعداء والخصوم، ص77 ; شبهاى پیشاور، ص106 : «إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ کُلُّ حَسَب وَ نَسَب مُنْقَطِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَا خَلاَ حَسَبِی وَ نَسَبِی وَ کُلُّ بَنِی أُنْثَى عَصَبَتُهُمْ لاَِبِیهِمْ مَا خَلاَ بَنِی فَاطِمَةَ فَإِنِّی أَنَا أَبُوهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ».)

نظرات 3 + ارسال نظر
ح.ق یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:10 ب.ظ http://www.gvbg.blogfa.com

بسیار متین مستدل منطقی و عالی بود استدلال به سوره مبارکه کوثر نیز یک شیوه است فصل لربک وانهر ان شانئک هو الابتر

مهرداد یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ب.ظ

در قران همیشه ارث بردن از طریق فرزند ذکور بوده و صلب حسابه نه ثبت.

پاسخ شما در این پست داده شد:
http://antisonni.blogsky.com/1390/02/06/post-186/

حبیبی چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام.
در صحت مطلب شما شکی نیست. اما اینکه سادات فرزندان پیامبر (ص) هستند دلیل بر این نیست که ایشان فرزندان امیرالمومنین (ع) محسوب نشوند. و یا اگر ایشان را فرزندان امیرالمومنین (ع) خطاب نماییم نعوذ بالله در سیادت ایشان نقصان وارد می شود. حال آنکه امیرالمومنین (ع) هم از جانب پدر و هم از جانب مادر از اولاد هاشم هستند.
بنا براین بهتر است بگوییم سادات هم فرزندان پیامبر (ص) هستند و هم فرزندان امیرالمومنین (ع) و سیادت از هر دوی ایشان به فرزندانشان منتقل گشته است . ضمنادر هیچ روایتی پیامبر و امیرالمومنین بر یکدیگر برتری نداشته اند و ایشان بر تمامی خلایق از ابتدا تا انتهای آن سیادت و برتری دارند.
ومن الله توفیق

پاسخ در این آدرس داده شد:
http://antisonni.blogsky.com/1390/02/23/post-187/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد