مناظره با احسان ۵

برای مطالعه مناظره بعدی به ادامه مطلب بروید.

شنبه 25 خرداد ماه سال 1387 ساعت 1:03 PM

احسان

به شدت گرفتار بودم شرمنده دیر اومدم
دوباره رفتیم سر خونه ی اول پس برو از اول بخون تا دوباره برسی به اینجا
من الان سرم خیلی شلوغه اگه خدا بخواد هفته ی دیگه دوباره خدمت میرسم
به وبلاگ اهل سنت ایران http://tasannoniran.blogfa.com/
حتما یه سری بزن
جواب اکثر سوال هات اونجا یافت میشه

پاسخ من:
ببین احسان جان!
کسی نمی تونه منو دور بزنه! فکر دور زدن منو نکن. من قبلاْ از همین اهل سنت دور خوردم. اونهم دوبار و بعداْ متوجه این مسئله شدم. حالا وقتی می خواهم جواب بدم، دست به عصا می رم که دوباره دور نخورم. تو جواب نمی دی! بلکه دنبال راه فرار هستی! بس کن. یا جواب بده یا بگو جواب ندارم. این بازی ها رو واسه ی من در نیار!
اونجا هم رفتم. دنبال یه عده که خودتون اسم بزرگان رو روشون گذاشتید، رفتند و حرفهایی برای ما آوردند که بیشتر شبیه داستان های کمدی است تا مطالب آموزنده!! جواب سوال نداده، بلکه طرح هزار مسئله ی جدید کرده! آدم کمی با این بازیها می تونه خنده رو باشه! دستت از این آدرس کمدی درد نکنه!

شنبه 25 خرداد ماه سال 1387 ساعت 9:15 PM

احسان

نه دوست عزیز من کم نیاوردم آره قبول دارم بی منطق هستی
ولی اگه به بیمنطقیه من بدترم
حالاهم تا جمعه صبر کن
دوباره میام

پاسخ من:منطق شما به درد خودتان می خورد. تا جمعه که هیچ تا صد سال هم بمانم، حرفهایتان چرخیدن دور خودتان است.

«امروز هم جمعه بود و متأسفانه از احسان خبری نبود»