فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

در پاسخ افسانه شهادت...!3

ناقض در گفتار و رفتار

مقاله آقاى نعمانى باذکر مناقب و فضایل صدیقه اطهر حضرت فاطمه(علیها السلام) آغاز مى شود. اگرچه اقرار و اعتراف به شخصیت و منزلت والاى این بانوى یگانه جهان اسلام در میان تمامى فرق اسلامى امرى مسلم و قطعى است، اما در همین جا مناسب مى دانم به پاره اى از تناقضات در گفتارها و رفتارهایى که نسبت به این شخصیت ممتاز معمول شده اشاره اى داشته باشم و مخاطبین محترم را به این نکته توجه دهم که متأسفانه این تعریف ها و تمجیدها پس از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)تنها در حد همان حرف و سخن باقى ماند و عده اى در عمل به گونه اى نشان دادند که گویى اعتقادى به این فضایل و مناقب نداشتند.

اینک به ذکر نمونه هایى از آن مى پردازیم:

نویسنده مقاله مورد نقد، روایتى از کتاب «صحیح بخارى» آورده است:

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «فاطمة بضعة منى، فمن اغضبها  اغضبنى».(1)

فاطمه(علیها السلام) پاره تن من است، هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

ادامه مطلب ...

دانلود بحار الانوار جلد ۴۳ الی ۵۰

جلد ۴۳                                                    جلد ۴۴

جلد ۴۵                                                    جلد ۴۶

جلد ۴۷                                                    جلد ۴۸

جلد ۴۹                                                    جلد ۵۰

زندگینامه حضرت زهرا(س)

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است".

 اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

ادامه مطلب ...

در پاسخ افسانه شهادت...!۲

مقدمه

 

چندى قبل مقاله اى با عنوان «حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) از ولادت تا افسانه شهادت!» به قلم آقاى عبدالعزیز نعمانى در نشریه «نداى اسلام» وابسته به حوزه علمیه برادران اهل سنت شهرستان زاهدان منتشر شد.(1)

در ابتدا لازم مى دانم از این نویسنده محترم حداقل از این جهت که به نوعى علاقمندى خویش و احیاناً بخشى از جامعه علما و فضلاى اهل سنت رابه مطالعه و بررسى تحلیلى موضوعات علمى و تاریخى نشان داده اند تقدیر کنم. اگر جامعه ما به آن حد از رشد و کمال فکرى رسیده باشد که بتواند ضرورت وحدت عملى در عرصه اجتماعى به عنوان «امت واحده» را با نیازهاى طبیعى نقد و تحلیل در عرصه عقیده و نظر از هم تفکیک کند، قطعاً موفقیت بزرگى حاصل شده است، و اگر این استعداد و آمادگى براى آقاى عبدالعزیز نعمانى و سایر فضلاى اهل سنت فراهم آمده، این رویکرد علمى را به ایشان تبریک مى گویم.

ادامه مطلب ...

زندگینامه حضرت علی(ع)

حضرت امیر المومنین علی (ع ) فرزند ابوطالب شیخ بنی هاشم عموی پیغمبر اکرم (ص) بود که پیغمبر اکرم او را سرپرستی نموده و در خانه خود جای داده و بزرگ کرده بود و پس از بعثت نیز تا زنده بود ازآن حضرت حمایت کرد و شر کفار عرب و خاصه قریش را از وی دفع نمود .

علی ع بنا به نقل مشهور ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال بر اثر قحطی که در مکه و حوالی آن روی دا د بنا به در خواست پیغمبر اکرم ص  از خانه پدر به خانه پسرعموی خود پیغمبر اکرم  منتقل کردید. و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد پس از چند سال که پیغمبر اکرم ص به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در غار حرا وحی آسمانی به وی رسید. وقتی که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد وما جرارا فرمودعلی ع به آن حضرت ایمان آورد. وباز درمجلسی که پیغمبرا کرم ص خویشاوندان نزدیک خود را جمع کرده و بدین خدا دعوت نمود فرمود نخستین کسی از شما که دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصی و وزیر من خواهد بود.تنها کسیکه از جای خود بلند شد و ایمان آورد علی ع بود و پیغمبر اکرم ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را درباره اش امضا نمود. از این روی علی ع نخستین کسی است که به اسلام ایمان آورد و نخستین کسی است که هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید. ادامه مطلب ...

پاسخ به سؤالات خانم نفیسه بخش ۲

در بخش دوم سؤالات خانم نفیسه ادامه می دهیم با سخنان ایشان:

جواب من :

پس چرا حرفه پیامبرتون رو تو غدیر خم زیر پا گذاشتین ؟؟

این لقبی که گفتی برای عمر با این تفسیر کجا امده ؟

به نظرت چرا جمیعت سنی اینقدر جهشی رشد می کنه ؟

بی تعصب جواب بده .

جواب ایشون :

6/سنی کسی هست که سنت پیامبر را اجرا می کنه .

نماز 5 وعده است.درسته؟ پس جدا باید خوند هنوز عصر نشده ، یا عشا نشده مگه میشه نمازش رو خوند

(منظورش را منم نفهمیدم)

اگه پیامبر جانشین تعیین می کنه ،پس باید اونم پیامبر باشه .

تو غدیر خم  پیامبر عربی حرف زد 70 تا 130 هزار آدم بودن که همشون عرب بودن و مسلمان واقعی .

پس اون همه به علی و پیامبر خیانت کردن ؟؟؟؟؟نمیشه.

تو کتاب صحیح هست .(منظورش لفب عمر بود )

کدام سنت را اجرا کردند؟! از اذان که «حی علی خیرالعمل» را حذف کردند! وضو را تغییر دادند! نماز را با دست بسته می خوانند! در حالیکه حتی ابوبکر هم در زمان خلافتش چنین نکرد!!!

«نخست آن که نماز جزء فروع دین است و در مسائل فرعى بین علماى همه مذاهب اختلافات زیادى است، همانطور که پیشوایان و علماى اربعه اهل سنت با هم اختلاف زیادى در این مسائل دارند.
ثانیاً جمع خواندن نمازهاى ظهر و عصر یا مغرب و عشا، بر خلاف سنّت رسول الله(صلى الله علیه وآله) نمى باشد; چون ایشان گاهى این نمازها را جمع و گاهى جداگانه مى خوانده اند.
مثلا در صحیح مسلم در باب «الجمع بین الصلاتین فی الحضر» از ابن عباس نقل شده که گفت: «بدون خوف و ترس و در غیر سفر، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نمازهاى ظهر و عصر را جمع و نمازهاى مغرب و عشا را جمع ادا مى کردند.

»(1)مجدّداً در همان صحیح مسلم و نیز امام حنبل در جزء اوّل مسند از ابن عباس نقل کرده اند: «با پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا را به طور جمع ادا نمودیم.
»(2)
بالاخره چندین حدیث از ابن عباس درباره جمع خواندن نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا نقل شده است.
براى مثال: «پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در حال اقامت در مدینه، نه در حال مسافرت، هفت رکعت (نماز مغرب و عشا با هم) و هشت رکعت (نماز ظهر و عصر با هم) نماز گزارد.
»(3) احمد حنبل در مسند از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت مى کند که گفت: «پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) بدون آن که در حالت خوف و ترس، یا در حال سفر باشد نماز ظهر و عصر را جمع خواند.

1 .
صحیح مسلم، ج2، شبهاى پیشاور، ص109 : «صلّى رسول الله(صلى الله علیه وآله) الظهر والعصر جمعاً والمغرب والعشاء جمعاً فی غیر خوف و لا سفر».

2 .
سبل السلام، ج2، ص43 ; معجم الکبیر، ج12، ص65 ; شبهاى پیشاور، ص109: «صلّیت مع النبیّ ثمانیاً جمعاً و سبعاً جمعاً».

3 .
صحیح مسلم، ج2، ص153 ; شبهاى پیشاور، ص109: «صلى رسول الله(صلى الله علیه وآله) فی الْمَدینةِ مُقِیماً غَیر مُسافر سَبعاً وَ ثَمانیاً». به نقل از کتاب شبهای پیشاور

نظر شخصی ایشان در رابطه با خلافت به ما ربطی ندارد! کسی از تشیع مدعی نشده و نبوده که علی(ع) پیامبر بعد از خاتم الانبیاء است. بلکه فقط مسئله جانشینی است که مطرح است. خلافت و امامت با نبوت متفاوت است.

در رابطه با غدیر ما سؤال می پرسیم: آیا منطقی به نظر می رسد که پیامبری کامل که دینی کامل را برای مردم از سوی خداوند باریتعالی هدیه آورده، 70 هزار تا 120هزار نفر را بخاطر یک دعوای عادی که می توان به راحتی در یک چادر حل کرد، در آن بیابان داغ نگاه داشته است؟! به راستی چرا ابوبکر و عمر به علی(ع) تبریک گفتند؟! اصلاً چطور پیامبر جانشینی انتخاب نکرد، ولی ابوبکر این اجازه را داشت که عمر را جانشین خود کند؟!!!

چطور امکان خیانت نیست، در حالیکه خداوند در قرآن کریم اصحاب را چندین بار توبیخ می کند؟! آیات 38و 39 سوره توبه، آیه 38 سوره محمّد(ص)، آیه 54 سوره مائده و آیات 105،106،107 سوره آل عمران همگی دلالت بر توبیخ صحابه بخاطر اشتباهشان می کند. اما در این میان بودند یاران صدیق رسول الله(ص) همچون سلمان فارسی، عمار یاسر، مقداد و ..... که با ابوبکر بیعت نکردند. اگر اطلاعات ندارد، بهتر است که مطالعاتشان را زیاد کنند.

کتب اهل تسنن برای ما مدرک نیست! مدارکشان را برای اثبات حقانیتشان از کتب شیعه ارائه نمایند.

جواب من :

کجا آخه از اون 130 هزار نفر هم موافقت گرفتین ؟؟؟

گناه اکثریت دلیل بر تبرعه اونهاست ؟؟؟؟؟!!!!

شرط جانشینی پیامبریه ؟؟

نمی خوای که بگی پیامبرتو غدیر واسه خودش گفته؟؟؟!!

پیامبرم وقتی آمد همه جاهل بودن و بت می پرستیدن پس اشتباه می گفت چون اکثریت یه چیز دیگه می گفت ؟؟پس

چرا می گی همه بودن !!!

اکثریت یعنی تایید بر درستی ؟

پس 6 نفر اکثریته ؟ زور چی !!!!!


جواب ایشون :

7/تو جمع اسلامی مبنای تعیین حکومت اکثریته.

بر سر خلافت هیچ جنگ و مخالفتی نبوده.هیچ جا ثبت نشده .

تو همین ایران تو همین انتخابات ریاست جمهوری دیدی چه جنگی شد ؟

شما بگین چرا جمیعت سنی زیاده؟

8/اونا یاران نزدیک پیامبر بودن .پیامبر از آینده و غیب خبر داشت .پس می دونست اینا خیانت خواهند کرد و حقی خورده می شه .هیچ کاری نکرد ؟؟

زور؟؟؟

پس علی و امثال علی که کم نبودن کجا بودن؟؟؟

طبق کدام مدرک می فرمایند که مبنای تعیین حکومت اکثریت است؟!!!! اگر منظور آیه شورا است که اگر بخواهیم مثل خودشان تفسیر کنیم، اصلاً طبق این آیه نباید خلیفه انتخاب می شد!!! یعنی حکومت گردانی هم باید شورایی عمل می کرد. از سوی دیگر از کی تا حالا شش نفر سقیفه یعنی اکثریت؟!!!

اتفاقاً در خیلی از جاها ثبت شده است! خوب بود  که ایشان سری به کتب خودشان می زد!!! امام طبری در دو جا در بیان حوادث سنه یازدهم هجرت در تاریخ مشهور خود و ابن عبدریه در جلد 3 عقدالفرید و ابوبکر احمد بن عبدالعزیز الجوهریدر کتاب سقیفه چنانچه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد 1 ص 134 نقل کرده و مسعودی در مروج الذهب از عروة بن الزبیر در مقام اعتذار از برادر خود وقتی که خواست خانه های بنی هاشم را که از بیعت وی کناره گیری کردند بسوزاند ذکر کرده اند. البته باز هم مدارکی هست که ما به همین مقدار بسنده می کنیم.

اما چرا جمعیت اهل تسنن بیشتر است؟!

با نگاهی به تاریخ اسلام و تاریخ جغرافیای اسلام متوجه خواهید شد که اسلام ابتدا در عربستان و سپس آرام آرام به سمت ایران و بعد به سمت آفریقا و آندلس (اسپانیای امروزی) پیش رفت. ایران به لحاظ جغرافیایی در دور و نزدیک مراکز خلافت قرار داشت. به این ترتیب در حالیکه خفقان در سراسر جهان اسلام وجود داشت، ایرانیان به دلیل نزدیکی به مراکز خلافت با ائمه و حقانیت آنان آشنا شدند! اما نامی از ائمه علیهم السلام به گوش غرب جهان اسلام نرسید!

اما سخن ایشان در رابطه با کاری نکردن پیامبر اعظم اسلام در برابر منافقین آینده سؤالی را پیش می آورد که آیا می توان کسی را جرم نکرده تنبیه کرد؟! آن وقت عدالت اسلام زیر سؤال نمی رفت؟

جمله  ایشان هم که با گفتار سابقشان در تضاد است!!! خودشان می گویند که همه مسلمان واقعی بودند و امکان خیانت نبوده و از طرفی مدعی هستند که هیچ جایی ثبت نشده که بین علی(ع) و خلفا اختلافی بوده و در اینجا مدعی اند که علی(ع) و امثال وی کم نبودند!!! بالاخره خیانتی شده که علی و امثال وی کم نبودند یا نه؟! بالاخره درگیری بوده یا نه؟! اما در مورد سکوت علی(ع) باز هم سخن خواهیم گفت. من جمله آنکه سکوت علی(ع) برای اسلام بود و لاغیر. این معانی بسیاری دارد. در اسلامی که نوپاست نباید مسلمانی ولو فریب خورده بمیرد آن هم برای اینکه تعداد یاران علی(ع) کمتر است و پیروزی در جنگ تن به تن شانس کمتری دارد. بهترین راه حل که تدبر و تفکر انسانی به آن نظر می افکند سکوت در برابر غصب خلافت و در عوض تفسیر درست قرآن و ارائه صحیح دستورات اسلامی همراه با جلوگیری از انحراف دین مبین اسلام است.

در پاسخ افسانه شهادت...!۱

در پاسخ افسانه شهادت...!

نوشته سیدجواد حسینى طباطبایى

پیشگفتار

 

 

انتشار مقاله اى با عنوان «حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) از ولادت تا افسانه شهادت» به قلم آقاى عبدالعزیز نعمانى در فصلنامه «نداى اسلام» شماره سوم، پاییز 1379 که زیر نظر حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان وابسته به جامعه اهل سنت منتشر مى شود، عکس العملهایى را در جامعه برانگیخت.

نویسنده براساس گزینش و برداشت خویش از وقایع و حوادث صدر اسلام کوشیده تا تحلیل خاص خود را از شخصیت و حوادث پیرامونى حضرت فاطمه(علیها السلام) ارایه کند.

از جمله اهم مسایل مورد بحث در مقاله مذکور، انکار اختلافات و درگیریهایى است که در پى رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بر سر موضوع خلافت و جانشینى آن حضرت در جامعه مسلمین بروز کرد. همان اختلافاتى که در یک جانب آن اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و مشخصاً حضرت على(علیه السلام)و فاطمه(علیها السلام) و پیروان آنها قرار داشتند.

ادامه مطلب ...

دانلود بحار الانوار جلد 35 الی 42

جلد ۳۵                                                    جلد ۳۶

جلد ۳۷                                                    جلد ۳۸

جلد ۳۹                                                    جلد ۴۰

جلد ۴۱                                                    جلد ۴۲


زندگینامه حضرت رسول اکرم(ص)

تولد پربرکت ‏حضرت خاتم الانبیا صلى الله علیه وآله که بنا به اعتقاد علماى امامیه در 17 ربیع الاول سال 570 میلادى و مطابق با سال عام الفیل به وقوع پیوست، آغاز تولدى نوین و روز اعطاى مدال سعادت و رستگارى از سوى حضرت حق براى جامعه بشریت مى‏باشد.  در آن روز نوزادى به این عالم خاکى قدم نهاد که بعد از چهل سال از سوى خداوند به عنوان آموزگار وحى و مربى برترین فرهنگ زیستن به اهل جهان معرفى گردید. مقارن این ولادت پر برکت در صحنه گیتى آثار شگفت‏انگیز و اسرارآمیزى رخ داد که هشدارى براى حاکمان و زور مداران تاریخ به حساب آمد .

فرو ریختن چهارده کنگره در ایوان کسرى، خاموش شدن آتشکده فارس، جاری شدن آب در وادى سماوه بعد از سال هاى طولانى خشکى، سرنگون شدن بتها در مکه و سایر نقاط عالم، خشک شدن دریاچه ساوه، پرتوافشانى نورى از وجود آن گرامى در آفاق آسمان ها و خواب هاى وحشتناک انوشیروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانه‏هاى هشدار دهنده‏اى بود که مقارن تولد پیامبر خاتم‏ صلى الله علیه وآله در جهان حادث شد که در منابع معتبر تاریخى و جوامع مورد اعتماد حدیثى از آنها یاد شده است .

ادامه مطلب ...

دانلود بحار الانوار جلد 19 الی 34

جلد 19                                                                           جلد 20

جلد 21                                                                           جلد 22

جلد 23                                                                           جلد 24

جلد 25                                                                           جلد 26

جلد 27                                                                           جلد 28

جلد 29                                                                           جلد 30

جلد 31                                                                           جلد 32

جلد 33                                                                           جلد 34

اهانت عمربن الخطاب به ساحت مقدس رسول الله (ص)

واقعه ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری یکی از ایام سخت برای مسلمین به شمارمی آید روزی که روح بزرگ بهترین مخلوقات٬اشرف انبیاءالهی٬ مهربانترین و رئوفترین انسان روی زمین٬کوس سفر زد و داغ بزرگی بر دل مؤمنین گذاشت.اما اتفاقی که این مصیبت را سنگین تر می کرد و داغ دل را شعله ورتر می ساخت٬ اهانت به رسول الله(ص) بود در حال وفات! بله اهانت به رسولی که جز مهربانی و عطوفت کسی از او چیزی ندیده بود پیامبری که در روز فتح مکه به همه امان داد٬مسلمین را از تعرض به مشرکین و معاندین بر حذر داشت٬حتی به ام المفاسد٬چرثومه شرارت و نکبت و سیاهی٬ابوسفیان امان داد٬مشرکینی که تا چند صباح پیش به او دشنام می دادند٬او را سنگ باران میکردند٬خاک و مزبله بر سر مبارکش می ریختند و هزاران جنایت دیگر....از همه گذشت کرد و همه را مورد عفو و رحمت خود قرار داد. چرا که به فرموده ایشان:

ادامه مطلب ...

پاسخ به سؤالات خانم نفیسه

خانمی به اسم نفیسه صحبت هایی در مورد عقاید شیعه و سنی پرسیده بودند و خود را واسطه بحث با کسی معرفی کرده بودند که از اکنون تا مدتی به آنها پاسخ خواهم داد. هر چند کلیه این سخنان قبلا توسط بنده و یا دیگران پاسخ داده شده بود، لکن به خاطر آنکه این سخنان در کنار هم مجموع شده اند و بهتر می توان به آنها پاسخ داد و در حالیست که سلسله مراتبی را نیز به دنبال خواهد داشت، بر آن شدم که این سؤالات را پاسخگو باشم. البته ایشان فرمئه بودند که مناظرات قبلی را مطالعه کرده اند!!! اما بنده به این شخن ایشان شک دارم. زیرا تقریبا 90% سؤالات ایشان در مطالب قبلی آمده است.

از او پرسیدم :

می خوام بدونم چرا به شیعه ایراد می گیری ؟دلیلت چیه ؟چه چیزی شیعه واست سواله ؟تسنن چی داره ؟
من می خوام به تمام سوالهات پاسخ بدم.بپرس.

جواب ایشون:

1/شیعه اصالتش کمه .

دوران شیعه از زمان شاه اسماعیل به بعده .

شیعه به جای اصل ، فرع رو چسبیده.

علی و حسین همه چیزشونه.

بازی هاشون رو عقل من اصلا قبول نمی کنه

خرافاتی هستند.

پاسخ من: اولاً عقیده ی برخی از اهل سنت این است که دوران شیعه یا به کسی به اسم عبدالله بن سبای یهودی در عصر حضرت علی(ع) باز می گردد و یا اینکه به دوران شاه عباس صفوی. حالا ایشان نظریه سوم هم داده اند، جای تعجب است. در آینده ای نزدیک کتاب پژوهشی در تاریخ شیعه را به طور کامل بر روی همین وبلاگ قرار خواهم داد. اما جهت روشن شدن اذهان عرض کنم که بر طربق اسناد اهل تسنن شیعه از زمان پیامبر اعظم(ص) بوده است. به گفته کتب اهل سنت، پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «یا علی هو انت و شیعتک تاتی انت و شیعتک یوم القیامه راضیین مرضیین» و در کتب حلیه الاولیا جلد اول ص66 از ابونعیم اصفهانی و شواهد التنزیل حاکم حسکانی جلد 2 صفحه 461، فتح القدیر شوکانی جلد 5 صفحه 477 آمده است؛ و یا ابوحاتم رازی در کتاب الزینه جلد سوم در تفسیر الفاظ متداول میان علوم نوشته: اولین نامی که در اسلام در زمان پیغمبر بوجود آمده نام شیعه بوده است.

در انیجا منظور از علی و حسین همه چیزشونه! نامفهوم است!!!! در ادامه هم چیزی ندیدم که مربوط به این موضوع باشد!

شاید عقل ایشان خیلی چیزها رو قبول نکند! این تقصیر اهل تشیع است؟!

در مورد خرافات هم در ادامه چیزی نگفته اند! کجای تشیع خرافات است؟!!!

در ادامه چنین گفته و شنیده اید:

جواب من :

اصله شما چیه ؟

کجا خرافات رو قبول کردن ؟؟؟؟

اصالت رو از چه تاریخی حساب کردی ؟؟؟؟شاه اسماعیل!!!!!

لطفا کلی حرف نزن و هر سوالی داری که با عقلت جور در نمی اید بپرس .بی تعصب.

جواب ایشون :

2/اگه تو دنیا 1.5 میلیارد مسلمان باشه 100تا150 میلیون آنها شیعه است.

تمام عرفا ،حافظ، سعدی ، خیام ،مولانا،بایزید بسطامی ،خرقانی،غزلی و....همه سنی هستن.

شیعه از شاه اسماعیل به بعده.

جواب من :

شاید همه دنیا بخوان اشتباه و جاهل بمیرن این گناه حقیقته ؟؟؟؟

تو کدوم کتاب نوشته از شاه اسماعیل به بعده ؟

این آمار رو از کجا آوردی ؟ چه قدر درسته ؟

مشکلت فقط جمیعته ؟

جواب ایشون :

3/اصل :خدا پیامبرش و کتابش قران است .

علی من شیر خداست ، کسی نمیتونه اگه حقش بوده حقشو بخوره.

اگه اصل در خطر بودم پس چرا سکوت ؟؟؟؟؟

4/قبل شاه اسماعیل مذهب شیعه وجود نداشته وتا قبل اون کتابی که از شیعه باشه نیست.تمامش مثله صحیح بخاری که بعد قران معتبر ترین کتابه واسه ی 2و 3 هجری .

نهج البلاغه بعد 400ساله.

5/همه دنیا 6 میلیاردن .

تو مذهب سنی به کسی لعنت نمی فرستن.

شیعه به عمر که پیامبر لقبه فارق ، جدا کننده حق از باطل ،ازجمله کسانی که پیامبر وعده بهشت بهش داده  لعنت می فرسته.

البته به شما هم پاسخ نداده اند که کجا خرافات است!!!!

اما آمار جالبی ارائه می نمایند!!! در خود ایران اگر جمعیت حدود 80میلیون نفر باشد، تقریباً 95% آن شیعه است! شما به این جمعیت 70% عراق، 25% لبنان، 10% عربستان و .... را هم اضافه بفرمایید. همین مقدار کافیست تا سخن ایشان رد شود. بماند که اکثریت بحرین هم شیعه هستند و حکومت دست نشانده عربستان آن را به دست گرفته است! یا اینکه در پارچنار پاکستان شیعیان را به شهادت می رسانند و یا اینکه در یمن شیعیان به دست ارتش آل سعود به شهادت می رسند و یا اینکه در افغانستان هم طالبان به شیعیان رحم نمی کنند!!! شاید همین برای رد این سخن کفایت کند.

درمورد بعدی خود حضرت رسول اصل سوم را براساس کتاب الله وعترتی بیان فرموده است. اگر نیاز است، مدارک آن را ارئه کنم.

در مورد بحث بعدی: حرف از کس نیست، بلکه از کسان است! اما اسلام مهمتر از خلافتی است که علی(ع) آن را از کفشهایش هم بی ارزشتر می داند. سکوت را به چه چیزی معنا کرده اند؟! اینکه از خلافت دست کشید یا اینکه اصلاً حرفی نزد؟! چرا که حضرت هر از گاهی به مردم یادآوری می کردند که خلافت از آن کیست؟!

به ایشان فقط کتاب «اسرار آل محمد(ص)» را معرفی کنید. نوشته سلیم بن قیس هلالی متوفای 90 هجری!

اگر مدارک لعن اهل تسنن را رو کردم چه؟! خود عائشه خطاب به مردم نسبت به عثمان می گوید: بکشید این کفتار پیر را!!! دشنام که بدتر از لعن است؟! راستی نسبت به دشمنان اسلام چه باید کرد؟! تقدیر و تشکر!!!!!

خوب مورد آخر این مطلب هم دروغ محض است. زیرا لقب فاروق اعظم از آن علی(ع) بوده که اهل تسنن آن را دزدیده اند. پیامبر(ص‌) درباره علی (ع‌) می‌فرماید: او صدیق اکبر - بزرگترین راستگویان - و فاروقی است که میان حق و باطل جدایی می‌افکند. هر که او را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر که با او کینه بورزد خدا با او کینه دارد و هر که بااو مخالفت کند، خداوند نابودش سازد. دو سبط امت من, حسن و حسین از (نسل‌) او است‌. آن دو فرزندان من هستند. امامان هدایت از (نسل‌) حسین است که خداوند علم و فهم مرا به آنان عنایت کرده است‌. پس آنان را ولی خود بدانید وهیچ غیر آنان را دوست نگیرید که خشم خداوند بر شما حلال خواهد شد و هر که خشم خداوند بر او حلال شود، همانا نابود می‌شود و زندگی دنیا هیچ نیست مگر کالای فریب‌. درود بر محمد و آل پاک او. امام صدوق, حدیث 8, صفحه 536.

دانلود بحار الانوار جلد 1 الی 18

جلد 1                                                                               جلد 10

جلد 2                                                                               جلد 11

جلد  3                                                                              جلد 12

جلد  4                                                                              جلد 13

جلد 5                                                                               جلد 14

جلد 6                                                                               جلد 15

جلد 7                                                                               جلد 16

جلد 8                                                                               جلد 17

جلد 9                                                                              جلد 18


سؤالی از اهل تسنن

پس از مدتها قصد دارم که دوباره این وبلاگ را احیا کنم. یکی از دلایل آن عبور و مرور بیش از اندازه علاقمندان به مباحث مذهبی است. به طوریکه که در یک سال اخیر که این وبلاگ به روز نشده، همچنان با بازدید روزانه بیش از 60 تا 70 نفر است.

ماییم و نوای بی نوایی                                               بسم لله اگر حریف مایی

در اولین بحث از سری جدید وبلاگ می خواهم که برادران اهل تسنن را به تفکر در مورد یک مسئله وادارم.

غالب اهل تسنن توسل به ائمه را شرک می دانند و دلایلی را نیز برای آن ذکر می کنند. از جمله اینکه چگونه مرده ای می تواند جوابگوی انسان زنده ای باشد؟

مهمترین مسئله را می توان در همان آیه شریفه دانست که: «کسانی که در راه خدا کشته شده اند مپندارید که مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند.» تنها پاسخی که در این رابطه شنیده شده است از عقیل هاشمی در شبکه ماهواره ای نور وابسته به اهل تسنن است. وی گفته است که چون نمی دانیم که آنان چگونه زنده هستند بنابراین نباید به آنها متوسّل شد!!!!! جناب هاشمی متوجه نشدند که با این کار تمام عبادات و اصل و فرع دین را دچار تزلزل نموده اند! زیرا کسی که آخرت را ندیده است و نمی داند که آخرت چگونه است، چگونه باید عبادت کند؟ وقتی نمی داند که دقیقاً باریتعالی به چه شکل است چگونه باید عبادت نماید؟! اگر پاسخ ایشان و هم کیشان ایشان این است که عبادت در اسلام مشخص است و باید به همان طریق بیان شده در سنت عبادت کرد، چگونه به آیه قرآن اعتنایی نمی کنند و برای رفع اتهام خویش آن را مبهم می دانند؟! همانگونه که ما نمی نگریم به این که خداوند به چه شکل است نباید به این موضوع هم بنگریم که شهدا چگونه زنده اند!

اما سؤال اصلی که برای متفکران (نه متعصبین) بیان می کنم، این است که: اگر شما رسول الله(ص) را در خواب ببینید حکم آن خواب چیست؟! می دانیم که خواب بر دو وجه است: اول: صادقه یعنی حقیقت و دوم: شیطانی.

چنانچه نعوذبالله کسی بگوید که خواب پیامبر(ص) شیطانی بوده که از اسلام خارج  است. زیرا پیامبری که شیطان بتواند بر او حکمفرمایی کند که شایستگی پیامبری را ندارد! پس می ماند اینکه خواب صادقه یعنی حقیقی باشد. سؤال این است که چگونه ممکن است که کسی که مرده باشد، خواب آن حقیقی باشد؟!

اگر پاسخ دهید که روح رسول الله(ص) است که خواب را حقیقی می کند پس باید بدانید که ائمه علیهم السلام نیز دارای روح متعالی هستند که باید به آن نظر افکند! (در این مورد در تاپیک های آینده سخن خواهیم گفت.) اگر روح متعالی رسول خدا را بر نمی تابید پاسخ به سؤال من چیست؟

پست های بعدی مطالب ما به سؤالات خانمی بنام نفیسه مرتبط خواهد بود. اشان سؤالاتی تکراری را که هر چند بارها اهل تشیع به آن پاسخ داده اند دوباره مطرح نموده اند.

پایگاه خبری شیعه «پخش»

رد حدیث ابوبکر صدیق
احتجاج حضرت امیر المومنین علی علیه السلام برابر ابوبکر
توطئه ابوبکر و عمر برای کشتن علی(ع)

پایگاه خبری شیعه «پخش» با مقالات فوق و اخبار روز شیعیان و جهان به روز است.
جهت مناظرات شیعه و سنی و نیز می توانید از تالار گفتمان دیدن فرمایید و در صورت تمایل برای شرکت در مناظرات، با عضویت در سایت، به جمع ما بپیوندید.
برای ورود به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید.
برای ورود به تالار گفتمان اینجا کلیک کنید.