به نام نگارنده ی فرش طبیعت
سلام دوست
من اگر جواب سوال هاتو ندادم چون جواب سوالهامو نشنیدم
من اگر سوال های تکراری پرسیدم چون سوال های بی جواب رو تا زمان اجابت خواهم پرسید
یه سری بزنیم به زمانی که خونه ی حضرت عثمان (رض) توسط جاهلین به محاصره درآمد ... می دونی حضرت علی چی کار کرد؟
حضرت علی (رض) به فرزندان بزرگوارشون امر کردند که از خونه ی آن بزرگوار حفاظت کنند و وقتی که حضرت عثمان به شهادت رسیدند حضرت حسن (رض) و حضرت حسین (رض) را موردسوال قرار دادند که چرا دقت در کار نکردید؟
حضرت علی در زمان خلافت حضرت عمر (رض) مشاور مملکتی بودند. حضرت عمر (رض) نیز با ایشون در تمام کارها مشورت میکردند.
بله دوست عزیز اگر حضرت عمر (رض) قاتل دختر بزرگوار حضرت محمد مصطفی (رض) بودند هیچگاه حضرت علی به ایشون نمی گفتند که:
با سپاهیانت به ایران نرو که شاید به شهادت برسی؟؟!!!
آره همونطور که میبینی این دو بزرگوار همیشه باهم بودند.
حضرت ابوبکر صدیق و عمر بی خطاب بودند که به حضرت علی پیشنهاد ازدواج با دختر پیامبر را دادند.
آره از این ماجراها در اثبات دوستی و مودت بین اصحاب بسیار زیاد است.
در ضمن من اگر گفتم بری توی کتب ما ببینی چه خبره چون می دونم به احتمال زیاد نرفتی !!!
من نگفتم کتب ما راسته مال شما دروغ
گفتم بری اونجا هم یه نگاهی کنی و بعد قضاوت کنی؟؟!!!
اول ببین حرف حساب ما چیه بعد بشین با خودت حساب کتاب کن
تو نمی دونی ما چی میگیم چی میخوایم حتی نمیدونی چی میگی؟!
نکته ی جالب اینجاس که از من میخوای بهت بگم برو تو کتاب های اهل تشیع بگرد ! معلوم اونجا هیچ چیزی پیدا نمیکنی که بتونه واست نشونه ی حق باشه.
نه عزیز من
یک طرفه به قاضی نرو
من خودم تو کتب اهل تشیع نرفتم ولی به خاطر زندگی در جامعه ی شیعه حسابی فهمیدم که مذهب تشیع یعنی چه (یعنی چی؟) شما ها سر هم کلاه میذارین و خوشحالین!!
شاید از اون گروهی باشی که خدا جلوی چشمات پرده نهاده تا راه حق رو پیدا نکنی از خدا بخواه که این پرده رو از جلوی چشمات بزنه کنار شاید نور حق کورت کنه ولی بازم بهتر از اینه که چشمات از سیاهی باطل کور بشه
در پناه خودخودخدا
پاسخ من:
به نام بزرگ بی همتا
علیک سلام دوست من
من جواب های کاملی رو بهت دادم. الان هم مسایل جدیدی رو مطرح کردی که حرفی نیست. به این ها هم پاسخ خواهم داد. از شما سؤال و از من جواب. اما همونقدر هم باید قبول کنی که از من سؤال و از تو جواب.
این ماجرا حمله به منزل عثمان رو خودم هم خوب می دونم. اما از دیدی دیگر نگاه کنیم. اگر علی(ع) آن روز این کار را نمی کرد، امروز خود شما از کسانی بودید که علی(ع) را محکوم می کردید به اینکه بخاطر منافع دنیوی به راحتی گذاشت که خلیفه را بکشند. چرا از او حمایت نکرد؟ گیریم که به ناحق خلیفه شده بود، آیا باید او را تنها می گذاشت تا غریبه ها در مورد اسلام اینگونه برداشت کنند که همه به دنبال مقام دنیوی بودند؟ اگر او را رها می کرد امروز همه علی(ع) را بازخواست می نمودند. چرا به ماجرا اینگونه نگاه نکردید؟ چون این راه نگاه کردن مسیر حقیقت شناسی را عوض می کرد؟
احسان عزیز! اگر می بینی که علی(ع) در زمان عمر به وی مشاوره می داد، بخاطر قبول داشتن او نبود. تعجب نکن! بخاطر این بود که علی(ع) به خوبی می دانست که اگر عمر را رها کند، عمر اسلام را در مشکلات دست ساخته ی خودش نابود خواهد کرد.نمونه ی آن برداشتن صیغه بود که مدارک آن نیز در کتب اهل سنت باقی است و اگر نیاز دیدید آن را برایتان ارائه می کنم. شما با این دید که برخی احکام را وی تغییر داد و باعث معطل شدن مردم شد که آیا حکم صادره درست است یا نه؟
اگر می بینید که علی(ع) به عمر می گوید که «با سپاهت به طرف ایران نرو» بخاطر علاقه اش به عمر نیست! بخاطر نادانی مردم است!!! این مردم همانی هستند که حق علی(ع) را مثل کفتار بلعیدند؛ فقط بخاطر دنیایشان! اگر عمر هم می رفت و کشته می شد، آن وقت علی(ع) با این نامردمان چه می کرد که تمام تلاششان را بر بازگشت به عصر جاهلیت گذاشته بودند!! شما اصلاً مطلب تاریخی مرا نخواندید!! اگر می خواندید فریاد یا ابتا یا رسول الله مادرم را می شنیدید!!!! جای تعجب است که اصلاً به آن توجه نکردید. من منتظر سؤال از درون همان متن بودم، نه اینکه دوباره سؤالتان را به گونه ای مطرح کنید که تکرار مکررات باشد.
بله درست می فرمایید؛ این ابوبکر و عمر بودند که به علی(ع) پیشنهاد ازدواج با دخت پیامبر عظیم الشأن را دادند. اما چرا نیمه دیگر را نگفتید؟ نیمه ی دیگر را من برایتان می گویم، وقتی که ابوبکر و عمر و تعداد بیشماری برای خواستگاری دخت رسول الله(ص) رفتند و با پاسخ منفی روبرو شدند، به نظرشان آمد که تنها کسی که به خواستگاری نرفته است، علی(ع) است و احتمالاً دخت پیامبر(ص) او را خواهد پذیرفت. به همین دلیل به وی پیشنهاد ازدواج دادند، وگرنه بحث خیرخواهی نبود.
اتفاقاً خیلی در مورد کتب شما مطالعه کردم و هر چه بیشتر پیش رفتم، متأسفانه به چیزهای جالبی برنخوردم. نمونه اش را هم از شما پرسیدم که هنوز بدون جواب باقی مانده است!!! چرا بدون پاسخ مانده، نمی دانم! پس با نگاهی به کتب شما و حتی انجیل و تورات اکنون حرف می زنم. افسوس که انجیل دستخوش تحریف شده است، وگرنه ..... بماند!!!
امّا در مورد حرف حساب شما!
برادر من! اکنون یازدهمین سالیست که با برادران اهل تسنن در حال مباحثه و مناظره هستم. سن چندانی هم ندارم. 29 ساله هستم. اما از 18 سالگی این مناظرات را شروع کردم و اگر تحقیقاً ندانم که برادران اهل سنتم چه می گویند، تقریباً می دانم. چطور کسی نداند که رقیبش چه می گوید و چه می خواهد، آن وقت به مباحثه بنشیند! آیا در آن صورت او در پاسخ دادن کم نمی آورد؟؟؟
اما نگفتی شیعه چگونه سر خود را کلاه می گذارد؟؟؟ در حالیکه من به تو گفتم که اهل سنت چگونه با مسائلی همچون جنگ جمل و واگذار کردن مسئله ی به این مهمی به خدا سر خود را کلاه گذاشته است!
خدا رو شکر که پرده پس از 11 سال کنار رفته!
احسان عزیز! همین قدر به تو بگویم که من با شک به وجود خدا امروز به اینجا رسیدم. تو و دوستانت کجا بودید که 12 سال پیش به وجود خدا شک کردم و چون به دنبال بهانه جوئی علیه خداوند باریتعالی نبودم، او هم مرحمت کرد و راه حق را به روشنی به من نشان داد.
من شیعه زاده ام. هم از طرف پدر و هم از طرف مادر. اما شیعه بودنم را خودم انتخاب کردم. زیرا آن قدر تحقیق کردم و کتاب خواندم و مطالعه کردم که به آنچه می خواستم رسیدم. خودت را با این حرفها مفریب! به تو نمی گویم شیعه شو! به تو نمی گویم شیعه بر حق است! به تو می گویم تو هم دقیقاً مطالعه کن و ببین درد شیعه چیست؟ نه از هر کسی! کما اینکه بسیارند کسانی که نام شیعه را دارند و هنوز الفبای شیعه را نمی دانند. پیشنهاد می کنم که بیشتر تحقیق کنی، باز هم برای پاسخ به سؤالاتت در خدمتم.
در پناه حق تعالی
به نام تنهای تنها
به رسم ادب سلام
در مورد سقیفه:
مشکلات شما با این موضوع از اینجا شروع میشه که فکر میکنید که پیامبر برای خودشون جانشین تایین فرمودند ولی ایشون برای خود جانشینی تایین نکردند
حالا به نظر شما بعد از وفات پیامبر باید مردم چیکار میکردند منتظر می بودند تا خدا بگه کی جانشین پیامبر بشه ؟؟؟ نه عزیز من ، فکر کنم قرآن خونده باشی ؟! خدا گفته توی کار ها با هم مشورت کنین و از اونجایی که به امت اسلامی کرامت بخشیده این امر رو به عهده ی خود افراد گذاشت . در ضمن وقتی سقیفه ایجاد خلفای ثلاثه توی اون نبودن وقتی خبر به حضرت عمر رسید ایشون دست به کار شدن و از مرگ اسلام جلوگیری کردند دوست. توی ایران هم یه همچین اتفاقی بعد فوت آیت الله خمینی افتاد ...
در مورد عزاداری ها اتفاقا من به باطن نگاه کردم نه به ظاهر :
چون ظاهر عزاداری هاتون که خیلی زیباست ولی اگر بری توی بطنش ... افرادی ماه ها در امر فساد به خلق الله به هر طریقی ظلم روا میدارند ولی وقت عزا از هر خلقی عزادارترند ... دوست عزیز اگر می خوایند یاد بزرگان رو با عزا زنده نگه دارین واقعا براتون متاسفم بشینین یه ذره از خلق و خوی الهیشون توی زندگیتون بهره مند بشین .
در مورد ازدواج حضرت فاطمه فکر نمیکردم این قدر سطحی نگاه کنین . دوست عزیز اگر من به شما پیشنهاد ازدواج با دختر یه کسی رو بدم و شما با شخص مذکور ازدواج کنین میگین کار خدا بوده و من هیچ کاری نکردم ...
در مورد اینکه اثمه از نسل پیامبر بودند پس پاکند :
نسبت دلیل نمیشه نمیگم اهل بیت بد بودند نه ...اهل بیت از بزرگان دین هستند و ازاحترام خاصی در بین مسلمین برخوردارند ولی اگر نسبت دلیل پسر حضرت نوح هم ...
درمورد خلافت حضرت عثمان و چگونگی اداره ایشون خیلی عالی تحقیق کردی !!! اگرز تحقیق اینه بچه ی دو ساله هم بلده تحقیق کنه ... میدونی سکوت در مقابل طلم گناهه ... اگر حضرت عثمان اینگونه شخصی بودند پس چرا حضرت علی سکوت کردند ... ؟
یه سوال: چرا حضرت علی (رض) بیست و سه سال پشت سر غاصبین خلافت نماز خوندن ؟ مگر نماز پشت سر غاصب باطل نیست؟
فقط خواهشا جواب این سوالو با تقیه ندین ...
در مورد توهین بهتره یه کم واقع بین باشیم ... خودمون رو گول نزنیم هم ما و هم شما در حال توهین هستیم ولی ما دیگه برای قاتلین مقبره نساختیم یا توی نوحه هامون به شما فحش ندادیم یا بزرگان شما رو مورد تهاجمی از فحش قرار ندادیم ...
در ضمن من نگفتم کتب اهل سنت پیدا نمیشه چرا پیدا میشه ولی می دونی این وسطا چه کارایی میشه ؟؟؟
وزرات ارشاد به هیچ عنوان اجازه ی انتشار نمیده از طرفی اگر کسی این کتب رو از خارج کشور بخواد وارد کنه به هیچ مجه قانونی نمیتونه کاری کنه و از طرفی دیگه کمتر کسی اینجا جرات آوردن این کتب توی مغازش میکنه ...
در مورد شفا دادن و توسل:
زمان جاهلیت و بت پرستی در عربستان تمام مردم به بتها رجوع میکردند و خواهش هایی میکردند به نظر این خواهش ها برآورده میشد ؟؟؟ صد در صد حالا شاید همشون نه ولی تعدادی شون که میشد !!! ولی هم من هم تو میدونیم که بت ها هیچ قدرتی ندارند ؟؟؟ بله دوست عزیز خدا اونقدر مهربون هست که به این کافری که خدا رو نشناخته کمک کنه .
حالا که خدا این قدر مهربونه چرا نباید در از خودش کمک بخوایم ...
در ضمن من ابله نیستم ... اگر از دوستانم کمک می خواستم نظر خصوصی میدادم ... دوست داشتم دوستانم بیان و این مطالب رو بخونن ...
در مورد نهج البلاغه هم باید بگم اون کتاب نوشته شده توسط یه آدمه که امکان دستکاری توش بسیار زیاده ... همون طوری که بسیاری از کتب اهل سنت در ایران دست خوش دستکاری اهل تشیع شده ...
در پناه خودخودخدا
به نام زیبای هستی بخش و هستی بخش زیبایی
سلام
عزیزم تو دیگه آخرش هستی!!!! عجب منطقی داری!!! هر چه چرندیات را از مولوی ها شنیدی به خورد ما می دهی!!! این حرفهای تو را 10 سال پیش پاسخ دادم. به مسایل اساسی بپرداز.
در مورد سقیفه:
من کی گفتم که پیامبر جانشین تعیین کرد؟؟؟؟؟ برادر من! مشکل شما این است که با واقعیت نمی توانید کنار بیایید. سقیفه از بنیان ایراد دارد! کاری به انتخاب جانشنین از طرف پیامبر ندارم. شما و حتی دیگر دوستانتان با این تصور که همه شیعیان با مبحث تعیین خلافت از سوی حضرت رسول(ص) می خواهند خلافت خلفا را به چالش بکشانند، می خواهید به ما پاسخ دهید. اما نه! من اینگونه نیستم.
اصلاً فرض محال حرف شما قبول. پیامبر جانشین انتخاب نکرد. پس از این لحظه دیگر در مورد علی(ع) و خلافت وی حرفی نداریم. به من بگویید که سقیفه با اجازه چه کسی اقدام به انتخاب خلیفه نمود؟؟؟؟ چه کسانی این افراد را تأیید کرده بودند؟؟؟؟ مشکل اساسی است. خود سقیفه با مشکل روبرو است.
در مورد آیه شورا: «و امروهم شوری بینهم» مؤمنان کسانی هستند که امورشان را با مشورت حل می کنند. برادر من! چرا اینقدر یکه تازی می کنید و سرسخت هستید؟ کجای این آیه گفته خلیفه انتخاب کنید؟ اگر قرار باشد که امور مملکتی بر پایه این ایه باشد، اصلاً نباید خلیفه انتخاب شود. باید در همه امور بعد از پیامبر همه ی مردم به صورت رأی گیری شرکت نکنند. نه اینکه یک نفر را بعنوان دیکتاتور انتخاب کنند. ((دیکتاتور به معنای یک نفر، به معنای ظالم نیست)) این آیه با کار سقیفه و تأیید شما، خودش را نقض کرده است. زیرا توسط شورا کار را به یک نفر سپردید؟؟؟؟ عجب اتفاق عجیبی!!!! مگر قرآن می تواند خودش را نقض کند؟ اگر نمی تواند، پس کلاً انتخاب خلیفه ایراد دارد. از سویی مگر سقیفه همه مسلمانان بودند؟ اگر نبودند باید می ماندند که همه بیایند و یا اینکه از هر قبیله یک نفر نماینده ارسال می شد! اما در واقع چنین چیزی نمی بینیم. چرا؟
ببین این حرفهای محمد باقر سجودی رو بذار کنار......
مبحث انتخاب مقام معظم رهبری ربطی به امامت و خلافت ندارد! مگر نعوذ بالله امام خمینی پیامبر بودند که خداوند برای ایشان تعیین جانشین کرده باشد؟ اما حضرت رسول چه؟؟؟ ما اعتقاد نداریم که پیامبر جانشین خود را انتخاب کرده بود. بلکه اعتقاد داریم که خدا جانشین محمد(ص) را معیین نمود. حالا یا باید بگویید که حضرت امام خمینی (ره) پیامبر بودند و یا اینکه بگویید که این موضوع با مسئله جانشینی پیامبر تفاوت دارد؟ کدام را انتخاب می کنید؟؟؟
در مورد عزاداری ها اتفاقاً شما به ظاهر مسئله نگاه کردید و آنقدر سطحی نگر هستید که خنده ام گرفت. شما به این موضوع نگاه کردید که یک نفر تمام عمرش را گناه می کند و بعد می آید به عزاداری!!! آیا گناهان وی بخشیشده می شود؟؟؟ اینچنین نگاه کردن به فلسفه عزاداری بسیار مضحک و خنده دار است. کمتر ما را بخندان.
اما فلسفه عزاداری:
چرا حضرت علی(ع) کشته شد؟ چرا معاویه علیه امام حسن لشکر کشی کرد؟ چرا امام حسین در صحرای کربلا به شهادت رسید؟؟؟؟ اینها فلسفه عزاداری است! نه اینکه حضرتعالی به شخص عزادار نگاه کنید و بگویید که او طول سال گناه می کرد، حالا برای خرافات آمده که بخشیده شود!!!!!!!!! آدم از این طرز تفکر خنده اش می گیرد! ببین دوست عزیز! اگر مسیر خلافت عوض نمی شد، هیچگاه خاندان ظالم بنی امیه که ابوسفیان پدر معاویه با رسول خدا و خود معاویه با علی(ع) و امام حسن(ع) و یزید پسرش با امام حسین(ع) درگیر شدند، هیچگاه به مقام خلافت غصبی نمی رسیدند!!! چرا باید ابوذر و سلمان و مقداد و عمار از مناصب حکومتی دور باشند و اینها که خاندانش با خاندان پیامبر دشمن بودند، به حکومت برسند؟ در روز عاشورا می دانید که حضرت زینب(س) چه فرمود؟؟؟؟ فرمود: ای برادر! ترا در روز دوشنبه به شهادت رساندند!!!!! آیا می دانستید که عاشورا روز جمعه اتفاق افتاده است؟؟؟؟ پس چرا حضرت چنین سخنی بیان کرده اند؟؟؟؟ اینها بطن حرف است، نه آنچه که شما فرمودید.
مگر من گفتم چون ائمه از نسل پیامبرند، پس پاک هستند؟؟؟ گفتم آل پیامبر پاک هستند. این دو حرف با هم فرق دارند. زیرا اتفاق آل عبا را یادآورند. بحث اهل بیت است که خداوند در قرآن می فرماید که آنان را از هر ناپاکی دور گردانیدم.
نشان دادی که اصلاً اهل مطالعه نیستی! آدم بزرگ من فقط سخن حضرت علی(ع) رو برات آوردم. تو از ماجرای هارون و موسی(علیهماالسلام) چی می دانی؟؟؟ آیا می دانی که وقتی حضرت موسی برای عبادت به کوه رفت و حضرت هارون را که خود نیز پیامبری بود به عنوان جانشین قرار داد، در زمان بازگشت متوجه شد که مردم گوساله ی سامری را می پرستند؟ آیا می دانی که به هارون چه گفت؟ حضرت موسی به هارون گفت: چرا جلوی کفر اینان را نگرفتی؟ هارون گفت: ای برادر! مرا سرزنش مکن! از این ترسیدم که وقتی باز آیی مرا متهم کنی به نفاق و دوگانگی انداختن بین پیروانت. آیا در اینجا هارون که خود نیز پیامبر خدا شد، سکوتی در مقابل ظلم کرد؟؟ اگر این چنین است که خیلی بد است!!!! زیرا خداوند گناهکاری را بعد از موسی بعنوان پیامبر انتخاب کرده تا مردم را راهنمایی کند؟؟؟؟ به حق چیزهای ناشنیده!!! کم کم سر و کارتان با خدا افتاد!!!! دوست عزیز! شما سکوت را چه چیزی برداشت کردی؟؟؟؟؟؟؟
تو اصلاً می دانی تقیه یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اول تقیه را معنا کن تا بعد جواب سؤال نماز خواندن پشت سر خلفا را بدهم.
در مورد توهین: آیا می توانید به فرزندان حضرت رسول(ص) توهین کنید؟؟؟؟ مگر فرزندان حضرت رسول به شما چه کرده اند؟؟؟ اما خلفای شما به ناحق درب خانه ی علی(ع) را به آتش کشیدند!!! عجیب نیست! آیا به نظر شما سکوت در مقابل ظلم گناه نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در مورد شفاعت و توسل: آیا پیامبر را با بت ها یکی می دانید؟؟؟؟ آیا پیامبر مورد پرستش واقع می شود؟؟؟ آیا شهید با مرده یکی است؟؟؟ مگر قرآن نمی فرماید: «فکر نکنید که آنانی که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند، بلکه زنده هستند و در نزد خدای خود روزی می خورند». و آیا خداوند در قرآن نمی فرماید: فی جنات یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین و لم نک نطعم المسکین و کنا نخوض مع الخائضین و کنا نکذب بیوم الدین حتی اتینا الیقین فما تنفعهم شفاعه الشافعین
)اصحاب یمین در حالیکه در بهشت جای دارند از دوزخیان سوال می کنند):
چه چیز شما را به جهنم کشانید؟گویند ما از نمازگزاران نبودیم و مسکین را اطعام نمی کردیم و با فرو روندگان(در دنیا) فرو می رفتیم و روز جزا را تکذیب می کردیم تا ما را یقین (مرگ) آمد.پس شفاعت شفاعتگران به حال ایشان سود ندهد...
1)در آیهء کریمه، سود نداشتن شفاعت دربارهء مجرمان بر تکذیب روز قیامت و فرو رفتن در دنیا و نماز نخواندن و دستگیری نکردن از فقرا متفرع شده است و از این تفریع(فرع شدن) استفاده می شود که برخوردار نشدن آنان از شفاعت،از جهت عقاید و اعمالی است که شایستگی و زمینهء شفاعت را در آنان از بین برده است؛ نه از جهت اینکه اصلا شفاعتی وجود نداشته باشد.
بنابراین فرق است بین اینکه گفته شود:فما تنفعهم شفاعه الشافعین یا اینکه گفته شود: و ما تنفعهم شفاعه الشافعین: زیرا جملهء اول دلالت می کند که کارها و اعمال آنان دخالتی در سود ندادن شفاعت دارد برخلاف جملهء دوم که این نکته از آن استفاده نمی شود.
بنابراین تاثیر اعمال و افکار در سود ندادن شفاعت وقتی صحیح است که اصل شفاعت وجود داشته باشد وگرنه به اصطلاح: ( سالبهء به انتفاع موضوع) خواهد بود و (سالبه به انتفاع موضوع)بر خلاف ظاهر قضیهء(سالبه)است.
2)در آیهء کریمه شفاعت دربارهء گروه خاصی نفی شده است و نفی،متوجه سود دادن شفاعت شده است و نه اصل آن و با توجه به اینکه قرآن کریم همیشه واقعیت را با کوتاه ترین الفاظ بیان می کند،استفاده می شود که اصل شفاعت در قیامت وجود دارد ولی گروه خاصی از آن بهره مند نمی شوند وگرنه با توجه به اصل مزبور،اگر شفاعت در قیامت اصلا وجود نداشته باشد بایستی کلمهء (تنفعهم) برداشته شود و سلب،مستقیما به اصل شفاعت متوجه باشد.
3)با توجه به همین اصل مزبور می توان استفاده کرد که اساسا نه این است که شفاعت مفید وجود ندارد بلکه شفاعت مفید به حال گروه خاصی که آیه بیان کرده است وجود ندارد وگرنه به کار بردن ضمیر (هم)در اینجا بی نکته به نظر میرسید،بنابراین از وجود ضمیر نیز در آیه می توان فهمید که شفاعت مفید در قیامت هست ولی آنانکه از عقیده و عمل،هیچگونه بهره ای ندارند از شفاعت مفید برخوردار نمی شوند.
4)همانطور که شیخ عبدالقاهر در دلائل الاعجاز و دیگران تصریح کرده اند هرگاه مصدر اضافه به فاعل شود حکایت از واقع شدن کار می کند.در آیهء مبارکه،شفاعت که مصدر است به شافعین اضافه شده و حکایت از وقوع شفاعت می کند.
5)تعبیر (الشافعین)در آیه به لفظ جمع مانند( کانت من الغابرین) و (کان من الکافرین) و (کان من الغاوین) و (لا ینال عهدی الظالمین) و نظائر آن دلالت بر وقوع شفاعت می کند وگرنه آوردن به لفظ جمع بی نکته خواهد بود.
خداوند کریم در سورهء اعراف آیهء 53 می فرماید:‹ هل ینظرون الا تاویله یوم یاتی تاویله یقول الذین نسوه من قبل قد جائت رسل ربنا بالحق فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا او نرد فنعمل غیر الذی کنا نعمل قد خسروا انفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون ›
( آیا انتظاری جز تاویل آن را دارند؟ روزی که تاویل آن فرا رسد آنانکه از پیش فراموشش کرده بودند می گویند آیا شفیعانی برای ما هست تا برای ما شفاعت کنند یا باز گردانده شویم و عملی غیر از آنچه انجام می دادیم انجام دهیم؟همانا خود را باختند و زیان بردند و گم شد از ایشان آنچه دروغ می بستند (به دروغ آنان را معبود خویش می دانستند)
در این آیهء کریمه دربارهء کسانی که زندگی دنیا ایشان را فریب داده و دین خود را بازیچه گرفته اند می گوید ایشان انتظاری جز فرا رسیدن روز قیامت را ندارند ولی وقتی که آن روز فرا رسد درخواست شفیعانی برای خود یا بازگشت به دنیا می کنند ولی هیچیک از خواسته های ایشان عملی نمی شود.
شاهد در آیهء کریمه این است که کلمهء (لنا) دوبار در آیه آورده شده است.یک جا می فرماید ‹هل لنا من شفعاء › و بعد هم می فرماید ‹فیشفعوا لنا › معلوم می شود شفیعانی وجود دارد ولی آنان از آن شفیعان بهره مند نشده اند و شفیعانی که برای آنان باشند و به سود آنها وساطت نمایند وجود ندارد و اگر شفیعانی در قیامت نباشد جای این درخواست نیست که آیا شفیعانی به پا می خیزند که برای ما شفاعت کنند.بنابراین وجود کلمهء ‹ لنا › در جملهء اول کافی بود و نیازی به تکرار آن نبود،در این صورت از تکرار کلمهء (لنا ) می توانیم استفاده کنیم شفعاء در قیامت وجود دارد ولی شفعائی که برای آنان شفاعت کنند وجود ندارد؛اضافه بر این که لفظ جمع(شفعاء) نیز مانند آیهء اول (منظور آیه40سوره مدثر که در تاپیک قبلی ذکر گردید) حکایت از بودن شفعاء می کند. فکر کنم با این آیات قرآنی و دلایل موجود در آن شما قانع شوید که شفاعت یعنی چه و چرا شیعیان به دنبال شفاعت و توسل می روند!
اما در مورد صفتی که فرمودید: بنده بی ادبی نکردم!
اما در مورد تحریف کتب اهل سنت در ایران!!!!! دوست گرامی تمامی این کتب در دنیای اسلام به همین شکل است. مگر چاپ جدید که برخی احادیث صحیح السند در آن حذف شده است و این تفاوت آن با چاپ قدیمی کتب اهل سنت به زبان عربی است که جدیداً دوستان ما به آن پی برده و برای دوستان سنی هم ارائه کرده اند.
در مورد نهج البلاغه: اگر توانستید نهج البلاغه را تغییر دهید. ببین دوست عزیز! این درست که نهج البلاغه قرآن نیست! اما باید بدانید که زبان گفتاری و فصاحت بلاغ هر کس، مختص اوست و هر کسی بخواهد هر کتابی را تغییر دهد باید به همان فصاحت بلاغ تغییر دهد که این امکانش تقریباً زیر صفر است. اهل تسنن به این دلیل نهج البلاغه را رد می کنند که در این کتاب سخنانی از حضرت نقل شده که خوشایند دوستان سنی نیست. همین.
به شما پیشنهاد می کنم که سری به کتاب شبهای پیشاور بزنید و حتماً این کتاب را مطالعه فرمایید. این کتاب نزد اهل سنت ممنوعه است و از آن به عنوان کتاب گمراه کننده یاد می کنند. اگر دوستان شما مدعی آزادی هستند، خوب بود که اجازه ی مطالعه این کتاب را به اهل تسنن می دادند.
سلام.در مورد انتخاب رهبر بعد از ارتحال امام خمینی،توجه کنید که اعضای خبرگان از مدتها قبل انتخاب شده بودند و آمادهء انتخاب رهبر جدید بودند.لطفا اینگونه قضاوت نفرمائید
چه حال داری
وقتی پای عشق در میون باشه، دیگه حال معنی نمی ده!