فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

خطبه شماره 17

إنَّ اءَبْغَضَ الْخَلاَئِقِ إِلى اللَّهِ رَجُلاَنِ: رَجُلٌ وَکَلَهُ اللَّهُ إ لى نَفْسِهِ، فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، مَشْغُوفٌ بِکَلاَمِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلاَلَةٍ، فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ، ضَالُّ عَنْ هَدْیِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ، مُضِلُّ لِمَنِ اقْتَدى بِهِ فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ، حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ، رَهْنٌ بِخَطِیئَتِهِ، وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً، مُوضِعٌ فِی جُهَّالِ الْاءُمَّةِ، غَارٌ فِی اءَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ، عَمٍ بِمَا فِی عَقْدِ الْهُدْنَةِ، قَدْ سَمَّاهُ اءَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِما وَ لَیْسَ بِهِ.
بَکَّرَ فَاسْتَکْثَرَ مِنْ جَمْعٍ، مَا قَلَّ مِنْهُ خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ، حَتَّى إِذَا ارْتَوَى مِنْ مَاءٍ آجِنٍ، وَ اَکْتَنَزَ مِنْ غَیْرِ طَائِلٍ جَلَسَ بَیْنَ النَّاسِ قَاضِیا ضَامِنا لِتَخْلِیصِ مَا الْتَبَسَ عَلى غَیْرِهِ، فَإ نْ نَزَلَتْ بِهِ إ حْدَى الْمُبْهَمَاتِ هَیَّاءَ لَها حَشْوا رَثّا مِنْ رَاءْیِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ، فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهاتِ فِی مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْکَبُوتِ، لاَ یَدْرِی اءَصابَ اءَمْ اءَخْطَاءَ.

ادامه مطلب ...

در پاسخ افسانه شهادت...!15

دفاعیات حضرت على(علیه السلام) در برابر ابوبکر

قبلا دیدیم که چگونه حضرت على(علیه السلام) را از خانه بیرون کشیده و او را با دست بسته و ریسمان برگردن کشان کشان براى بیعت اجبارى نزد ابوبکر آوردند.

حضرت على(علیه السلام) در مواجهه با ابوبکر و حزب او برحقانیت و سزاوارى خود بر مسند خلافت تأکید مى کرد، اما گروه سرکوب و فشار او را تهدید به قتل مى کردند. این موضوع را در میان منابع مختلف بررسى مى کنیم.

 

منابع اهل سنت:

«بلاذرى» در کتاب «انساب الاشراف» مى نویسد:

«فلمّا اتى به جرى بینهما کلام فقال: احلب حلباً لک شطرة و الله ماحرصک على امارته الیوم الا لیؤثرک غداً».(1)

ادامه مطلب ...

خطبه شماره 16

ذِمَّتِی بِمَا اءَقُولُ رَهِینَةٌ، وَ اءَنَا بِهِ زَعِیمٌ، إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ، اءَلاَ وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّکُمْ ص ، وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ، حَتَّى یَعُودَ اءَسْفَلُکُمْ اءَعْلاَکُمْ وَ اءَعْلاَکُمْ اءَسْفَلَکُمْ، وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا، وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا، وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَةً، وَ لاَ کَذَبْتُ کِذْبَةً، وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ، اءَلاَ وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا اءَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُها فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ، اءَلا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْها اءَهْلُها وَ اءُعْطُوا اءَزِمَّتَهَا فَاءَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ، حَقُّ وَ بَاطِلٌ، وَ لِکُلِّ اءَهْلٌ، فَلَئِن اءَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیما فَعَلَ، وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّما وَ لَعَلَّ، وَ لَقَلَّمَا اءَدْبَرَ شَی ءٌ فَاءَقْبَلَ.
اءَقُولُ: إِنَّ فِی هذَا الْکلام الا دنى من مواقع الا حسان ما لا تبلغه ، مواقع الاستحسان ، و إ ن حظ العجب منه اءکثر من حظ العجب به ، و فیه مع الحال التی و صفنا زوائد من الفصاحة ، لا یقوم بها لسان ، و لا یطلع فجها إ نسان ،، و لا یعرف ما اءقول إ لا من ضرب فی هذه الصناعة بحق ، و جرى فیها على عرق ، وَ م ا یَعْقِلُه ا إ لا الْع الِمُونَ.

ادامه مطلب ...

ابوسفیان بن حارث

او از خاندان بنى هاشم و پسر عمو و برادر شیرى پیامبر اسلام بود، زیرا او نیز مثل محمد(ص) نوه «عبدالمطلب» بود و مدتى از پستان «حلیمه سعدیه» دایه پیامبر(ص)شیر خورده بود/

ابوسفیان تنها پسر عموى «محمد(ص)» نبود بلکه علاوه بر این، از دوستان دوران کودکى، و هم سن و سال او به شمار مى‏رفت. از این رو، او با شخصیت بزرگ «محمد (ص)» و صدق و راستگوئى او کاملاً آشنائى داشت، او مى‏دانست که پسر عمویش «محمد (ص)» از سطح مردم عادى برتر و بالاتر است و از شخصیت فوق العاده‏اى بر خوردار مى‏باشد.

بدین جهت، بسیار طبیعى بود که پس از بعثت حضرت محمد ص، به آئین او گرویده، از او پیروى کند، ولى او نه تنها به آئین اسلام نگروید، بلکه در شمار دشمنان سرسخت اسلام قرار گرفت، و این دشمنى بیست سال ادامه پیدا کرد، او در ظرف بیست سال، از هیچ - گونه عداوت و دشمنى با پیامبر (ص) و مسلمانان فروگذار نکرد، و چون از ذوق و فریحه سر شارى در فن شعر بر خوردار بود، زبان به بد گوئى از مسلمانان و گاهى از خود پیامبرمى‏گشود و آنها را با شعر هجو مى‏نمود. (1)

ادامه مطلب ...

خطبه شماره 15

وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ، فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ اءَضْیَقُ.


ترجمه خطبه شماره 15:

به خدا سوگند، اگر چیزى را که عثمان بخشیده ، نزد کسى بیابم ، آن را به صاحبش باز مى گردانم ، هر چند، آن را کابین زنان کرده باشند یا بهاى کنیزکان . که در دادگرى گشایش است و آنکه از دادگرى به تنگ آید از ستمى که بر او مى رود، بیشتر به تنگ آید.

در پاسخ افسانه شهادت...!14

دستگیرى حضرت على(علیه السلام)

حادثه هجوم به درون خانه و مضروب ساختن حضرت فاطمه(علیها السلام)در چند لحظه و به سرعت اتفاق افتاد به استناد منابع معتبر اهل سنت خروج حضرت على(علیه السلام) از خانه به صورت عادى و مسالمت آمیز صورت نپذیرفته بلکه همراه با یورش جمعى در مرحله دستگیرى در میان خانه و قهر، اجبار و تهدید در هنگام کشاندن حضرت على(علیه السلام) به بیرون خانه بوده است. این حادثه را در میان منابع مختلف پى مى گیریم:

منابع اهل سنت:

«بلاذرى» در کتاب «انساب الاشراف» مى نویسد:

«بعث ابوبکر عمر بن الخطاب الى علّى حین قعد عن بیعته و قال ایتنى به باعنف العنف».(1) چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى نمود، ابوبکر به عمر دستور داده بود که برود و على(علیه السلام) را با خشونت هر چه تمام تر بیاورد.

«ابن قتیبه» در کتاب «الامامة و السیاسة» مى نویسد:

ادامه مطلب ...

خطبه شماره 14

اءَرْضُکُمْ قَرِیبَةٌ مِنَ الْمَاءِ، بَعِیدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ، خَفَّتْ عُقُولُکُمْ، وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ فَاءَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ، وَ اءُکْلَةٌ لِآکِلٍ، وَ فَرِیسَةٌ لِصَائِلٍ.

ترجمه خطبه شماره 14:

سرزمینتان به آب نزدیک است و از آسمان دور. مردمى سبک عقل هستید و بردباریتان سفیهانه . آماج هر تیر بلایید و طعمه هر خورنده و شکار هر کس که بر شما تاخت آورد

ابان بن سعید

آیا هر گز دیده‏اید که در خت حنظل، میوه شیرین دهد ؟ آیا هرگز شنیده‏اید که در زمین شو ره زار و بیابان سوزان، گلستانى مصفا و چمنى سر سبز و خرّم پدید آید؟

آیا هرگز ممکن است نور، در آغوش ظلمت به وجود آید؟

...این‏ها همه، ناشدنى است ؛ ولى اگر بازندگى «ابان بن سعید» آشنا شوید، خواهید دید که این قانون طبیعى همه جا حکمفرما نبوده، استثنأپذیر میباشد!!

آرى «ابان »در پر تو ایمان پر شور، و بازند گى شگفت‏انگیز خود «ممتنع» را «ممکن» ساخت!

اگر مى‏خواهید بدانید چگونه درخت حنظل ،میوه شیرین مى‏دهد. چگونه از زمین شوره زار گلستان سبز و خرّم بوجود مى‏آید و چگونه نور در آغوش ظلمت پدیدار مى‏شود؟

بیائید دفتر زندگى پر افتخار و در خشان او را ورق بزنیم:

پدر او سعید بن عاص از قبیله معروف بنى امیه است بنى امیه از روز گاران قدیم ،با بنى هاشم کینه دیرینه داشتند. کینه هائى که با گذشت زمان، آتش آن خاموش نشده بود، از این رو بنى امیه از نخستین روزى که پیامبر اسلام (ص) دعوت خود را آشکار ساخت - به مخالفت با او بر خاستند و در کار شکنى و دشمنى با پیامبر (ص) از هیچ چیز فروگذار نکردند براى بنى امیه فابل تحمل نبود که به آئین محمد (ص) که از تیره بنى هاشم بود در آیند، و از او پیروى کند.

ادامه مطلب ...

خطبه شماره 13

کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْاءَةِ وَ اءَتْباعَ الْبَهِیمَةِ، رَغا فَاءَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ، اءَخْلاَقُکُمْ دِقَاقٌ، وَ عَهْدُکُمْ شِقَاقٌ، وَ دِینُکُمْ نِفَاقٌ، وَ مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ، وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ اءَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ، وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ، کَاءَنِّی بِمَسْجِدِکُمْ کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ، قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَیْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا، وَ غَرِقَ مَنْ فِی ضِمْنِهَا.
وَ فِی رِوَایَةٍ وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُکُمْ حَتَّى کَاءَنِّی اءَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِها کَجُؤْجُؤِ سَفِینَةٍ اءَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ، وَ فِی رِوَایَةٍ کَجُؤْجُؤِ طَیْرٍ فِی لُجَّةِ بَحْرٍ


ترجمه خطبه شماره 13:

شما سپاهیان آن زن بودید و پیروان آن ستور. که چون بانگ کرد اجابتش کردید و چون کشته شد روى به گریز نهادید. خلق و خویتان همه فرومایگى است . پیمانهایتان گسستنى است و دینتان دورویى است و آبتان شور است . آن کس که در میان شما زیست کند گرفتار کیفر گناه خویش است . و آنکه از میان شما رخت بربندد، به رحمت پروردگارش ‍ رسیده است . گویى مسجد شما را مى بینم ، که چون سینه کشتى است بر روى دریا، زیرا شهرتان در گرداب عذابى که خداوند از فرازش و فرودش فرستاده ، گرفتار است و همه ساکنان آن غرق شده اند.
((در روایتى چنین آمده است )): سوگند به خدا شهرتان در آب غرق مى شود، چنانکه گویى مسجدتان را مى بینم که همانند سینه کشتى سر از آب بیرون دارد. یا همانند شتر مرغى بر زمین خفته . (و در روایتى ) چون سینه پرنده اى بر لجّه دریا.

در پاسخ افسانه شهادت...!13

حملات مهاجمان به حضرت فاطمه(علیها السلام)

از میان کسانى که به خانه هجوم آوردند نام دو نفر به عنوان ضاربین و حمله کنندگان به حضرت فاطمه(علیها السلام) در تاریخ ذکر شده است، «عمربن خطاب» و «قنفذ»، و در بعضى منابع از «مغیرة بن شعبه»نیز نام برده اند. روایتهاى تاریخى نشان مى دهد که از لحظه هجوم و ورود مهاجمان به خانه تا زمانى که حضرت على(علیه السلام) را دستگیر و از خانه بیرون کشاندند، حضرت فاطمه(علیها السلام) در تمام این مدت در مقام دفاع از حضرت على(علیه السلام) در برابر مهاجمان ایستادگى مى کرد تا به هر وسیله ممکن از این اقدام آنان جلوگیرى نماید. این تلاش و ممانعت او باعث مى شد که مورد ضربات متعدد مهاجمان قرار گیرد. این موضوع را در منابع تاریخى پیگیرى مى کنیم.

 

منابع اهل سنت:

«شهرستانى» در کتاب «الملل و النحل» به نقل از «ابراهیم بن سیار بصرى»(1) معروف به نظام مى نویسد:

ادامه مطلب ...

خطبه شماره 12

اءَ هَوى اءَخِیکَ مَعَنَا؟ فَقَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَقَدْ شَهِدَنَا، وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا اءَقْوَامٌ فِی اءَصْلاَبِ الرِّجَالِ وَ اءَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوى بِهِمُ الْإِیمَانُ.


ترجمه خطبه شماره 12:

پس همراه ما بوده است . ما در این سپاه خود مردمى را دیدیم که هنوز در صلب مردان و زهدان زنان هستند. روزگار آنها را چون خونى که بناگاه از بینى گشاده گردد، بیرون آورد و دین به آنها نیرو گیرد.

زندگینامه حضرت مهدی(عج)

به هنگام شهادت امام حسن عسکری
برهه دوم زندگى امام عصر(ع), از زمانى شروع شد که سایه پدر را از دست داد و خود عهده دار منصب امامت گردید.این دوران, که مى توان آن را دوران حیرت و محنت(1) شیعیان نامید, بر دوستداران اهل بیت(ع) بسیار سخت گذشت و آنان, آزمون سرنوشت سازى را پشت سر گذاشتند. از یک سو, فرقه ها و نحله هاى گوناگونى پیدا شدند که در رابطه با امامت, افکار و اندیشه هاى متضادى داشتند و مردم را به شبهه و تردید مى انداختند و شیعیان, به دنبال ملجائ و مرجعى مى گشتند(2), تا بتوانند در این عرصه خطرناک, در پناه او بمانند و از افکار اندیشه خود به دفاع برخیزند.این مسائله, به اندازه اى شدت یافته بود که مسعودى مى نویسد:(مردم, پس از امام حسن(ع) بیست طایفه شدند و هریک, بر باور وعقیده اى بودند.(3))از سوى دیگر, دشمن احساس کرده بود که امام یازدهم(ع) فرزندى دارد, از این روى در صدد دستگیرى و نابودى وى برآمده بود.مجموعه این حوادث, فضاى حیرت و سرگردانى را دو چندان مى ساخت و به فرموده امام رضا(ع):(... ولابد من فتنة صمّاء صیلم یسقط فیها کل ولیجة وبطانة وذلک بعد فقدان الشیعة الثالث من ولدى.(4))بعد از درگذشت سومین فرزندم[ امام حسن] فتنه فرا گیر و طاقت فرسایى فرا مى رسد که بسیارى از خوبان و نخبگان در آن فرو مى افتند.در این برهه از زندگانى مهدى موعود(ع), مسائل و حوادثى پیش آمد که جاى بحث و بررسى دارد:

1. امامت در خردسالى:از آنچه تاکنون آوردیم, روشن شد که امام یازدهم(ع) از آغاز ولادت مهدى(ع) دو وظیفه اساسى و حسّاس را عهده دار شد و از انجام آن نیز به درستى به در آمد. ادامه مطلب ...

خطبه شماره 11

تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لاَ تَزُلْ، عَضَّ عَلى نَاجِذِکَ، اءَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْاءَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِک اءَقْصَى الْقَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ اءَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ


ترجمه خطبه شماره 11:

اگر کوهها متزلزل شوند، تو پایدار بمان . دندانها را به هم بفشر و سرت را به عاریت به خداوند بسپار و پایها، چونان میخ در زمین استوار کن و تا دورترین کرانه هاى میدان نبرد را زیر نظر گیر و صحنه هاى وحشت خیز را نادیده بگیر و بدان که پیروزى وعده خداوند سبحان است .

خطبه شماره 10

اءَلا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَهُ وَ إ نَّ بَصِیرَتی لَمَعى مَا لَبَّسْتُ عَلى نَفْسِی وَ لا لُبِّسَ عَلَیَّ وَ ایْمُ اللَّهِ لَاءُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضا اءَنّا مَاتِحُهُ لاَ یَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لاَ یَعُودُونَ إِلَیْهِ.


ترجمه خطبه شماره 10:

آگاه باشید که شیطان حزب خود را گرد آورده و سواران و پیادگانش را بسیج کرده است . همان بصیرت دیرین هنوز هم با من است . چنان نیستم که چهره حقیقت را نبینم و حقیقت نیز بر من پوشیده نبوده است . به خدا سوگند، بر ایشان گودالى پر آب کنم ، که چون در آن افتند بیرون شدن نتوانند و چون بیرون آیند، هرگز، هوس نکنند که بار دیگر در آن افتند.

در پاسخ افسانه شهادت...!12

گشودن در خانه حضرت فاطمه(علیها السلام)

به هر حال پس از آن که مهاجمان و در رأس آنها خلیفه دوم آن درشتیها و تهدیدها را از پشت در به حضرت على(علیه السلام) و فاطمه (علیهماالسلام) کردند و بر درب خانه وحى آتش افروختند، آن گونه که حوادث پس از آن نشان مى دهد و مقاومتهایى که حضرت على(علیه السلام) و سایر متحصنان درون خانه کردند، حاکى است که این در از درون باز نشده بلکه به تعبیر «عبدالفتاح عبدالمقصود» با مشت و لگد و با هر چه توانستند کوفتند(1) و در خانه فاطمه(علیها السلام) را گشودند. در حالى که حضرت فاطمه(علیها السلام) در پشت در سعى داشت از باز شدن آن جلوگیرى کند.

 

منابع اهل سنت:

بسیارى از مورخان و محدثان بزرگ اهل سنت از جمله «طبرى»، «ذهبى»، «ابن عبدربه»، «مسعودى»، «متقى هندى»، «سلیمان طبرانى»، «قاضى عبدالجبار»، «هیثمى» و «ابن ابى الحدید» نوشته اند:

ادامه مطلب ...