فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

در پاسخ افسانه شهادت...!4

نخستین نشانه هاى مخالفت

از آنجا که نفى و انکار شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) مهمترین بخش مقاله مورد نقد است، بحث اصلى ما نیز پاسخ به این شبهه و تبیین همین موضوع خواهد بود.

درک و تحلیل صحیح از یک حادثه تاریخى مستلزم قرار گرفتن در شرایط و فضاى وقوع آن حادثه و حوادث پیش تر و پیرامونى آن است. فاجعه شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) پیوندى قطعى باحوادث مربوط به موضوع خلافت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) دارد.

به طور مسلم اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و در رأس آنها حضرت على(علیه السلام)خلافت و هدایت و رهبرى جامعه اسلامى را حق خویش مى دانستند. «ابن قتیبه» به نقل از امیر المؤمنین على(علیه السلام) خطاب به ابوبکر و دیگران آورده است که فرمود:

«انا احق بهذا الامر منکم، و تأخذونه منا اهل البیت غصباً»(1) من بر این مسند ـ خلافت ـ از شما سزاوار ترم و شما این حق ما اهل بیت را به غصب و ستم تصاحب مى کنید».

«صحیح بخارى» نیز آورده که آن حضرت مى فرمود:

«و لکنا کنا نرى ان لنا فى هذا الامر حقاً، فاستبددتم به علینا»(2) ولى ما این امر خلافت را حق خویش مى دانیم اما شما نسبت به ما استبداد و ستم نمودید.

نخستین نشانه هاى مخالفت

از آنجا که نفى و انکار شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) مهمترین بخش مقاله مورد نقد است، بحث اصلى ما نیز پاسخ به این شبهه و تبیین همین موضوع خواهد بود.

درک و تحلیل صحیح از یک حادثه تاریخى مستلزم قرار گرفتن در شرایط و فضاى وقوع آن حادثه و حوادث پیش تر و پیرامونى آن است. فاجعه شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) پیوندى قطعى باحوادث مربوط به موضوع خلافت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) دارد.

به طور مسلم اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و در رأس آنها حضرت على(علیه السلام)خلافت و هدایت و رهبرى جامعه اسلامى را حق خویش مى دانستند. «ابن قتیبه» به نقل از امیر المؤمنین على(علیه السلام) خطاب به ابوبکر و دیگران آورده است که فرمود:

«انا احق بهذا الامر منکم، و تأخذونه منا اهل البیت غصباً»(1) من بر این مسند ـ خلافت ـ از شما سزاوار ترم و شما این حق ما اهل بیت را به غصب و ستم تصاحب مى کنید».

«صحیح بخارى» نیز آورده که آن حضرت مى فرمود:

«و لکنا کنا نرى ان لنا فى هذا الامر حقاً، فاستبددتم به علینا»(2) ولى ما این امر خلافت را حق خویش مى دانیم اما شما نسبت به ما استبداد و ستم نمودید.

اهل بیت (علیهم السلام) معتقد بودند که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) خود طرح و الگوى این نظام را بر اساس محوریت «قرآن و عترت» اعلام و تبیین فرموده و کراراً به آن توصیه و سفارش نموده است. تمامى مسلمین برصحت و تواتر حدیث ثقلین اجماع دارند که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در بیان طرح هدایت و رهبرى مسلمین پس از خویش  فرمود:

«انى تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتى اهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً».(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الامامة و السیاسة، ابن قتیبه، ج1، 11.

2 ـ صحیح بخارى، ج5، ص178; تاریخ طبرى، ج2، ص587.

3 ـ صحیح مسلم، ج4، ص1874، حدیث37; مسند احمدبن حنبل، ج3، ص14 و 17 و 26.

صحیح ترمذى ج2، ص 1874، ح3786; سنن دارمى،ج2، ص431;

الخصایص، نسایى، ص15; المستدرک، حاکم نیشابورى، ج3، ص109.


 

من دو چیز گرانبها نزد شما به امانت مى گذارم یکى کتاب خدا (قرآن) و دیگرى عترت و اهل بیتم تا هنگامى که به این دو گرویده اید هرگز گمراه نخواهید شد.

اما تاریخ به وضوح نشان مى دهد که حتى در زمان حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اراده هایى در جامعه وجود داشت که باتکیه برذهنیات و رسوبات اشرافیت جاهلى نمى خواستند طرح پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را که براساس وحى الهى بود بپذیرند.

«تاریخ طبرى» در این باره سخنى را از «عمربن خطاب» به «ابن عباس» پسر عموى حضرت على(علیه السلام) نقل کرده که میگوید:

«یکرهون ان تجتمع فیکم النبوة و الخلافه، فیکون بجحاً بجحا»(1) آنها نمى خواستند که نبوت و خلافت هر دو در خاندان شما باشد تا همواره بر آنها فخر بفروشید.

این سخن در واقع اساس تنازعات مربوط به خلافت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)  است.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ طبرى، ج3، ص531.

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد