فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

مناظره با سنی ۹

جناب سنی سلام

اول آنکه باید بگویم که شما متأسفانه برخی از سؤالات ما را بی پاسخ قرار می دهید. به عنوان مثال: شما در مورد آیه 55 سوره مائده که خداوند فرموده «همانا ولی شما خدا و رسول او و کسانی هستند که نماز به پا می دارند و در حین رکوع زکات می دهند» را با قرائن و قواعد عربی رد کردید و پاسخ کامل شما را جناب فریحی به طور مفصل جواب دادند. اما متأسفانه نفرمودید که آیا شما این مطالب را که از سوی جناب فریحی عنوان شده قبول دارید یا نه؟ اگر قبول دارید که اعلام بفرمایید و گرنه با دلایلتان سخنان ایشان را رد کنید. ما پاسخ ندادن شما را به موضوع قواعد عربی که از سوی جناب فریحی عنوان شده را به معنای پذیرفتن شما بگذاریم یا نه؟ دوم پاسخ هایتان در ادامه مطلب آماده و مهیاست. البته قسمتی از آن و الباقی را هم در 48 ساعت آینده پاسخ خواهم داد.

پاسخ هایتان را بدین گونه اعلام می کنم:

در کامنت سه شنبه 3 اردیبهشت ماه سال 1387 ساعت 12:57 PM چنین فرموده ایدآیه که شما فرمودید اگر به معنی آن دقت کنید خداوند تعالی می فرماید..همانا سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و پیامبرش و کسانی هستند که ایمان آوردن نه کسی که ایمان آورده. یا آیا اگر این آیه این گونه که شما میگن برای خلافت حضرت علی بوده الله تعالی نمی توانست نام حضرت علی را همان گونه که نام پیامبر را ذکر شده است نام آن حضرت را ذکر کنند. تا در این جا خلافت حضرت علی را ذکر کنند..» در مورد جمع به مفرد و قواعد آن جناب فریحی توضیحات کافی و لازم را داده اند. اما در مورد اینکه چرا نام حضرت علی را نیاورده، اولاً بخاطر تحریف آن می باشد. زیرا به راحتی این نام می توانست تغییر کند و نام های دیگر به جای آن قرار گیرد. شاید سؤالی بپرسید مبنی بر اینکه قرآن از طرف خدا غیر تحریف معرفی شده است. پس چگونه چنین ادعایی می نماییم؟ در جواب خواهیم گفت: اول همانطور که در مباحث قبلی مان اشاره کردیم، قرآن های تحریف شده نیز آمده است، پس امکان تغییر در این آیه نیز وجود داشت. دوم با همین گفتار بوده است که خداوند کاری کرده است که هیچ کس نتواند آن را تحریف کند. یعنی به گونه ای بیان شده است که تحریف در آن امکان نداشته باشد. ثانیاً برای حقیقت جویان راه را باز می گذارد تا با اندیشه و تفکر بیابند که چه کس و یا کسانی در حال رکوع زکات داده اند و به خاطر پاسداشت از ارزش هایشان آنها را ولی مسلمین قرار داده؟ همانطور که قرآن اعلام می فرماید: «اگر این قرآن را بر کوهی بزرگ می فرستادیم، همانا می دیدید که عظمت پروردگارت آن را به خشوع و خضوع وا می دارد و این مثال ها را برای مردم می زنیم باشد که بیاندیشند»

در ادامه می فرمایید: «ولی دوست من شاید شما آن ماجرا را که تیر در پای حضرت علی رفته بود و برای بیرون کشیدن آن گفتن بهترین موقع زمانی هست که حضرت علی در نماز است....» و داستان آن را به طور مختصر به نمایش می گذارید. اول آنکه این داستان هیچ ضدیتی با دادن انگشتری در حین رکوع ندارد، زیرا دادن انگشتری در حال رکوع در نماز مستحبی بوده نه واجب، بعد آنکه سائل از روبرو به سمت حضرت آمده، در حالیکه تیر را از پشت سر حضرت از پای وی در می آورند. دوّم به فرض آنکه ایراد وارده شما درست باشد. با صحیح بخاری و صحیح مسلم چه می کنید که از زبان الف- عایشه بنت ابی بکر بن ابی قحافه و همسر رسول خدا ب- خود ابوبکر بن ابی قحافه خلیفه اول ج- ابن عباس پسر عموی رسول خدا بیان شده است. آیا این دو کتاب صحیح دچار مشکل هستند؟

در مورد غدیر مطلب عنوان شده شما را در سیستم ذخیره کردم و مطالعه نمودم. بسیار ناشیانه سعی شده است که واقعه غدیر را تحریف نماید.

اول آنکه واقعه غدیر را به موضوعی ربط دهد که سند تاریخی آن را از کتب اهل تسنن بیان نموده که می تواند از نظر اهل تشیع رد و یا مورد قبول واقع گردد، که در اینجا صراحتاً این موضوع را رد می کنیم. دوم آنکه به حضرت علی(ع) در این مطلب به طور فجیع و وحشتناک توهین شده و حضرت مال دنیا دوست معرفی کرده که برای چند شتر که می خواهد به دارایی خود بیافزاید با چند تن درگیری لفظی پیدا می کند. خود شما در مورد علی(ع) چگونه می اندیشید؟ آیا حضرت مردی دنیا دوست بود که شما در موردش می فرمایید که تیر را در پایش در حین نماز بیرون می آورند؟ سوم به قول جناب آقای فریحی آیا عقلانی است که پس از خطبه سخنرانی پیامبر(ص) مردم و بالاخص ابوبکر و عمر به جلو بیایند و به علی(ع) تبریک و تهنیت بگویند؟ چهارم نص قرآن در مورد امامت به طور واضح و روشن است؛ همانطور که در مورد امامت ابراهیم(ع) همزمان با مقام نبوّتش مشخص و مبرهن بوده است. سپس از امامت ائمه نیز سخن می گوید که باید برای آن پازلی چید تا آن پازل تکمیل گردد. با روایت اهل سنت و اهل تشیع این پازل کامل می گردد. پنجم با حدیث تواتر چه می کنید؟ با روایت 110 صحابی رسول خدا(ص) از وقعه غدیر چه می کنید؟ آیا می توانید آن را از کتب صحاح سته خارج کنید و یا آن را رد نمایید؟

در مورد کامنت سه شنبه 3 اردیبهشت ماه سال 1387 ساعت 11:33 PM جناب آقای فریحی در کامنتی جداگانه کاملاً صرف و نحو عربی آن را که شما را دچار شک کرده بود، لطف کرده و پاسخ دادند.

در ادامه باز هم از مراسم غدیر خم سخن می گویید و آن را به داستانی تشبیه می کنید که واقعیت آن را هیچ منبع و تاریخ مستندی تایید نمی کند. و مطالب کامل آن را در قسمت بالای همین مطلب عنوان کرده ام.

در کامنت چهارشنبه 4 اردیبهشت ماه سال 1387 ساعت 09:13 AM می فرمایید: « اگر بیعت نکرده و سکوت کرده باز هم خیانت کرده چون می دانسته وانجام نداده.. » سکوت حضرت، یعنی نجنگیدن با سلاح، وگرنه همه جا سخن از حق خود می گفت. به شما پیشنهاد می کنم که نگاهی به تاریخ بیاندازید. خواهید دید که همه جا حق را از آن خود دانسته است. چرا راه دور؟! نگاهی به نهج البلاغه و خطبه شقشقیه بیاندازید که مدارک آن را یک بار برایتان از اهل تسنن جناب آقای فریحی عنوان نمودند و واقعیت آن را از زبان اهل تسنن بیان نمودند.

در کامنت سه شنبه 3 اردیبهشت ماه سال 1387 ساعت 11:45 AM که مسئله عاشورا را با جنگ نکردن حضرت علی با خلفا مقایسه نمودید؟ اول آنکه حضرت در زمانی نجنگید که به وی نیز حمله ور نشدند و ایشان پس از اتمام حجت با مسلمانان از خون و خونریزی اجتناب کرد؛ در حالیکه امام حسین نیز با دشمنانش نجنگید، بلکه فقط دفاع کرد. امام حسین نیز با دشمنان خود اتمام حجت کرد که حتی حاضر است از بلاد اسلامی خارج گردد، ولی یاران یزید بن معاویه نپذیرفتند و حضرت را در تنها راه حل یعنی بیعت با یزید قرار دادند و زمانی که امام حسین هم این بیعت را که مغایر با صلحنامه برادرش با معاویه بود، نپذیرفت، به او خانواده اش یورش بردند و حضرت نیز در مقام دفاع برآمد. پس وی حمله ای برای بازستاندن مقام خلافت همانطور که صلحنامه برادر بزرگوارشان با معاویه بن ابی سفیان وجود داشت، نداشتند و فقط مدافع در برابر حمله بودند. این درحالیست که از پدرشان پیروی نمودند. پدر ایشان هم برای خلافت دست به شمشیر نبرد و همانطور که قبلاً عنوان نمودم، زمانی که به خانه حضرت حمله بردند، عمر را به بیرون از خانه پرتاب کرد. پس تفاوتی میان این دو در مسئله خلافت نبود.

مطالب شما در مورد کامنت پاسخ به تیجانی بماند برای بعد.              

نظرات 36 + ارسال نظر
دامنه رایگان دات کام+افزایش آمار یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ق.ظ http://Www.33IR.Com



با سلام خدمت مدیر وبلاگ وبازدید کنندگان عزیز آن

این نوشته تبلیغ نیست:
بلکه یک نیاز هست برای کسانی که وبلاگ یا سایت دارند
حتما می پرسید چی؟
جواب این که: کسانی که وبلاگ یا سایت دارند حتما نیاز به بازدید کنندگانی دارند
که از وبلاگ یا سایت آنها دیدن کنند سایت Www.33IR.Com این مشکل را در حد توان

---- بدون فریب وسو استفاده از دیگران---

حل کرده

ثبت دامنه رایگان با پسوند دات کام برای اولین بار در ایران
و افزایش آمار وبسایت شما به صورت جالب بدون انجام کاری و امکانات دیگر

به سایت Www.33IR.Com رفته ودر صفحه اول یک نام برای خود انتخاب کنید

و مراحل را تا آخر بروید

سنی یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

سلام

دوست من ...

در مورد آیه 55 سوره مائده چشم. جواب کامل میدم.

شما می فرمایید که الله تعالی به این خاطر نام حضرت علی را در قرآن نیاورده چون استعفر الله می ترسیده که قرآن تحریف بشه پس چگونه در قرآن که کلام خداوند هست الله تعالی می فرماید:

﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[1].

یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».

فخر رازی در تفسیر آیه ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ می‌نویسد: و همانا ما قرآن را نگه می‌داریم از تحریف و زیاده و کمی. پس می‌نویسد: اگر شخصی کوشش کند که حرفی یا نقطه‌ای از آن تغییر دهد، تمام اهل دنیا به او خواهند گفت این دروغ، و تغییر و دگرگونی کلام خداوند می‌باشد، حتی اگر شیخ بزرگواری در خواندن حرفی از قرآن اشتباه کنند کودکان خردسال به او خواهند گفت ای شیخ شما اشتباه کردی و درست آن این چنین و این چنین می‌باشد. باید دانست که چنین حفظ و نگه‌داری برای هیچ کدام از کتابهای آسمانی نبوده، زیرا که هر کدام از آنها دستخوش تصحیف و تحریف و دگرگونی بسیار و یا کم گردیده است و محفوظ و مصون مانند قرآن از تمامی انواع تحریف و دگرگونی با وجود اینکه ملحدین و یهود و نصاری می‌خواهند چنین بکنند از بزرگترین معجزات شمرده می‌شود[11].

پس دوست من نباید بگویم که خداوند به این خاطر اسم حضرت علی در قرآن نیاورده چون ممکن بوده تحریف بشه چون خداوند دانا بر آینده است اگر بگویم این چنین هست که شما می گویی باید به علم خدا استغفر الله شک کرد...


من اگر داستان تبر باید بگویم من منظورم این بود که حضرت علی در نماز فقط متوجه الله تعالی بود نه هیچ چیزی دیگر...


در مورد جریان غدیر در وبلاگم کامل توضیع دادم...



در مورد که حضرت علی همجا از حق خود حرف می زده حضرت علی بی غیرت نبوده که فقط حرف بزندو....


در مورد جنگ حضرت حسین شما فرمودید که آن حضرت گفته :

که حتی حاضر است از بلاد اسلامی خارج گردد، پس چگونه آن حضرت حاضر بوده زیر بار زور برود در حالی که می گفته اگر سرم از تم جدا شود زیر بار زور نمی روم....



دل به دل راه عزیز....

نه رفیق اشتباه نشه. خدا نترسیده. بلکه می خواسته جلوگیری از تحریف کنه همین.
ضمناْ چاکریم.

محمود یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:33 ب.ظ http://sistan-e-man.blogfa.com

سلام دوست من : خدا قوت ، میبینم سخت مشغول مذاکره و مناظره ! هستی ؟ یا علی موفق باشید

ممنون دوست عزیز
در حال مناظره آنچنانی نه! مباحثه دوستانه چرا. از لطف شما هم ممنونم.

کیوان یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:28 ب.ظ http://aglodin.blogfa.com

سلام.جناب بلبل پور امیدوارم پی گیر جواب اولین سوالاتی که در اوائل تاسیس این وبلاگ مطرح شده و بی پاسخ مانده است باشید و اجازه ندهید که به سرنوشت مناظرات سال گذشته دچار گردند.

آقا کیوان تند نرو. قراره آروم آروم پیش بریم. دوستمان به اون مباحث هم خواهند رسید. اگر ما دچار فراموشی شدیم، لونوقت یادآوری کنید.

سنی یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ب.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

سلام


دوست من...


شما میگی خداوند میدانسته که قرآن تحریف می شود...


ما بیشتر....

می دانست که اگر به روشی خاص قرآن را نازل نکند، قرآن هم دچار تحریف خواهد شد، همانطور که تورات و انجیل تحریف شدند. این نشان از دانایی بالای باریتعالی دارد که با علم به این موضوع از آن جلوگیری می کند.

اهل سنت خراسان یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

شردمنده پس چگونه باید استغفر الله به قدرت خدا پیبرد که برای آن قرآن تحریف نشود آن را کامل نازل نمی کند... یابهتر بگویم ناقص نازل کرده است...

دوست گرامی ببخشید متوجه نشدم!!!!!!!
آدرس دوست سنی ما و نام وبلاگ اهل سنت خراسان! از دوستان ایشان هستید که با ایشان کار گروهی انجام می دهید یا نه! خود دوست من جنناب سنی هستید.
در مورد سوالتان: خداوند همه چیز را با زور به بندگان نمی دهد. اگر اینگونه که شما می فرمایید باشد، چرا در کویت وهابی ها قرآن را به قول ما اینترنتی ها به قول خودشان به روز کردند و با نام فرقان به بازار عرضه کردند؟ آیا باید به قدرت خدا شک کرد؟ قرآن از نظر شیعه ناقص نیست، کامل هم هست و فقط سوره های قرآن جمع آوری شده توسط مولای متقیان با این قرآن جابجاست. یعنی ترتیب سوره ها فرق می کند. ممکن است برخی از سوره ها در اول و برخی دیگر در آخر آمده است.

سنی دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

سلام

آره من بود دوست من...

در علم الله تعالی به آینده هیچ شکی نیست...

حالا واگر خداوند می دانسته که روزی بر حکمی که در آن ولایت حضرت علی ثابت شده خیانت می شود چرا خیانت کاران را رسوا نکرده که مردم عام که زیاد از علم قرآن سر در نمی آورند دوچار اشتباع نشوند...


شاید شما دوست عزیز بگویدکه در قرآن حکمهای زیادی هست که به آنها عمل نمی شود. و از آن جایی که من و شما می دانیم در قبل از رسول خدا محمد (ص) پیامبرانی بوده اند که از جانب الله تعالی بر گزیده شده اند و اگر قوم آنها بر آنها ایمان نمی اوردند نشان این بود که الله را انکار می کنند.

در این جاهم حکم اگر از جانب الله تعالی بوده و خداوند می دانسته که این حکم اجرا نمی شود پس چگونه خیانت کاران را در قرآن محرفی نکرده. تا من به عنوان یک مسلمان که در آن زمان نبوده ام و از علم قرآن زیاد آگاه نیستم و در این زمانه هرکس ساز خود را می زند به حقیقت پی ببرم...

آیا در آن زمان که اسلام تازه پا گرفته بوده و پیامبر حضرت علی را به جانشینی خود بگزید آیا زمانی که حکمی را که در قرآن آمد بود اجرا نشد مسلمانان به اسلام و رسول خدا شک نمی کردند


مگر الله تعالی در قرآن نمفرماید: قرآن را کامل نازل کردید.


در مورد سئوالهای که آخر کرده بودم می خواستم با احتقاد شما آشنا بشم دوست عزیز....



ز دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:32 ب.ظ http://mashhadlaw.parsiblog.com/

سلام دوست عزیز
به ما هم سر بزن
وبلاگ خوبی داری
مخصوصا جایی که منطقی و مستدل جواب این سنی های کثیف رو می دی
یا علی

دوست گرامی! علیکم سلام
ممنون که سر زدی. اما خواهشا به کسی توهین نفرمایید. بخصوص دوست سنی من که ایشان هم اهل منطق و استدلال هستند. یکبار هم بخاطر توهین شما در همین وبلاگ ناچار شدم کامنت شما رو حذف کنم. پس خواهشا توهین نفرمایید.

کیوان دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:34 ب.ظ http://aglodin.blogfa.com

ببینیم و تعریف بکنیم!!!!!!!!!!ما که حسود نیستیم!!!

عادل فریحی دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ب.ظ http://www.shiairan.blogfa.com

سلام دوست سنی
در مورد اینکه فرمودید شما می فرمایید که الله تعالی به این خاطر نام حضرت علی را در قرآن نیاورده چون استعفر الله می ترسیده که قرآن تحریف بشه پس چگونه در قرآن که کلام خداوند هست الله تعالی می فرماید:

﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[1].

یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».

در جواب به یک حدیث اشاره می کنیم که می گوید ؛ ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها . سنت جاریه خداوند در عالم این است که افعال خود را از طریق اسباب و علل به وقوع می رساند .

در قرآن می فرماید : و ما من دابه فی الارض إلا علی الله رزقها ... (هود /6) این آیه بدین معنا نیست که روزی هر جنبنده ای از مجرای غیبی و غیر عادی به او می رسد و احتیاج به حرکت و فعالیتی ندارد بلکه خدا مقدر کرده که روزی جنبندگان را از طریق اسباب و علل به آنها برساند . حال اگر خدای متعال وعده ی حفظ قرآن داده و صیانت آن را به عهده گرفته است ، لازمه اش این نیست که منحصراً نحوه ی حفظش نحوه ی خارق العاده و از مجرای غیب باشد بلکه یکی از علل و اسباب عادی آن ، مبهم گذاردن آیات ولایت و تصریح ننمودن به اسامی امامان علیهم السلام و گنجاندن آن آیات در خلال آیات احکام و قصص می باشد .

موفق باشید

موسی دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.mashkeel.blogsky.com

شیعه مذهبی کاملا خرافی است که تمام اسناد آن ساخته ی دست دلالان دین ودین فروشان مذهبی وتاجران مذهب ساخته شده اند تنها مذهبی که اساس آن بر خواب های شب وصیغه وتقیه وخمس بنا نهاده شده است در کتب احادیث شیعه هزاران حدیث متناقض وجود دارد که با فضاحت خاصی همدیگر را رد می کنند وصددرصد مخالف هم دیگر هستند که نمونه ای را در مطلب قبلی تحت عنوان ( مذهب غیر فطری ) برای خوانندگان عزیز نوشتم و در آینده ای نزدیک مطالب بیشتری برای شما در وبلاگ قرار خواهیم داد
www.mashkeel.blogsky.com

من نمی دونم این آشغال بی ادب رو کی راه می ده تو وبلاگ. یه دفعه بخاطر فحشت به تشیع که گفتی همه (استغفرالله) زنا زاده اند، کامنتت رو حذف کردم. باز هم ادب نشدی. خرافی اون عقل جنابعالی که حرف نداری و فحش می دی بی تربیت. مطمونا هیچ مکتبی تو مرامش فحش و فحشکاری نیست. این موضوع بر می گرده به تربیت خانوادگی حضرتعالی.

شاه کرم سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:54 ق.ظ

آقای بلبل پور شما رو چی به مبارزه بزرگترین مبارزه شما اینه که بری خواهرت رو از زیر پاهای حاج آقا بکشی بیرون بیچاره سه تا حاج آقا با هم سوار شدند صیغه یک ونیم ساعته شده داره خوب درجاتش رو بالا می بره فکر کنم از درجات جبرییل هم بزنه جلوتر

نظر شما رو پاک نکردم تا دیگران پی به وجود ماهیت شخص شما ببرند که متاسفانه حرفی برای گفتن ندارید و سعی دارید با توهین طرف مقابل را فراری دهید. بیچاره تویی که عقده فاحشه گی خانواده ات را با تغییر و بنام صیغه می خواهی به دیگران نسبت دهی.
ضمنا من مبارز نیستم. فقط وجود دارم و حرف می زنم و تو وجود حرف زدن نداری و توهین می کنی و وقتی که امثال شما به هیچ جایی نرسیدند، ول می کنند و می روند.
من این موارد را به پای اهل تسنن نمی دانم. به پای تربیت خانوادگی می دانم که متاسفانه از آن بی بهره اید.

راشد سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ق.ظ

خیلی کثیفی
کثیف تر از کس خواهرت بعد از عملیات صیغه با حاجی غفوریان امام جمعه محلتون تو هم مثل خواهرت خودت رو با دستمال کاغذی پاک کن

با این سخنانت معلومه کی کثیفه؟ یه کم به خودت بیا بی ادب.

سنی سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ب.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

سلام

اول از همه من یه چیزی رو بگم برای من فرق نمی کنه سنی به شیعه بگه کثیف یا شیعه به سنی بگه کثیف..

من به یک چیز خیلی احتقاد دارم اونم اینه که آدم وقتی خودش کثیف باشه فکر می کنه همه انسانها کثیف هستند ...

ممنون از نظر لطفت. مسلمان فارغ از همه ی اعتقادات درونیش یعنی این.
این فحش ها و رو در رو قرار گرفتن ها حیله انگلیسیها و امپریالیسم بود و هست که بتونن مسلمانان رو چپاول کنن. اجازه ورود به هیچ اجنبی به داخل مذهب اسلامیمون رو نمی دیم. این سخن همه ما مسلمانان معنقد به الله، محمد و قرآن است.
ضمناْ در حال تایپ مطلب برای پرسش شما هستم. امشب یا فردا صبح روی وبلاگ است.

ابومصعب سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ http://mojahedineslam.blogfa.com/

بدبخت رافوضی و فرزندان ابن سبا و ابن ابی من اماده مناظره هستم .

ابن سبای یهودی موسس علی اللهی بود که از طرف شیعه شدیدا مورد نفرت و کافر خوانده می شود. بدون اطلاعات تازه می خوای مناظره هم بکنی. اول یاد بگیر بعد ادعا کن. ولی اگر خواستی چشم، خبرت می کنم.

سنی سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ب.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

سلام

این مطلب را شما نوشتی...؟؟؟

-----------------------------------------------
شما سنی ها خیلی احمقید اگر حقیقت را می خواهید بدانید بیایید به وبلاگ من تا شمارا هدایت نمایم واز این گمراهی بدرتان کنم
www.antisonni.blogsky.com

نه والله قسم. اصلا این مطلب مال کجاست؟ تو که می دونی حرفی رو بخوام بزنم، می زنم، اما اینجوری دیگه نه! این آخر توهینه. احمق اون کسیه که این رو نوشته و بنام من به خورد این و اون می ده. آدرس منبع رو برام بذار.

ابومصعب چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ق.ظ http://mojahedineslam.blogfa.com/

شما ادب و نزاکت دارید.رافوضی هم لقب شما ست.ادم با معلومات اول برو تحقیق کن که اولین بار کدوم ملعون بدبختی اصحاب جلیل القدر رسول الله رو مورد نکوهش قرار داد و شما هم از اون پیروی کردید و در ضمن من اماده مناظره هستم هرجا که بخوای.پس تو برو تحقیق کن عالم دین یهود

علیک سلام
گفتم تو محیط آرام و بی توهین. مثله اینکه خیلی عجله داری! اینجوری می خوای به قول خودت رافضی ها رو به راه راست هدایت کنی!

ابومصعب چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ق.ظ http://mojahedineslam.blogfa.com/

وعلیکم.شما که خودتون رو با ادب میگیرید به چه حقی به اصحاب پاک رسول خدا توهین میکنید.من یک نفر از فامیل های نزدیکم شیعه است ولی به زودی به اسلام میپیوندد.شیعه به چه حقی توهین میکند.ایا خدا اسم حضرت ابوبکر صدیق رضی الله تعالی عنه رو در قران نیاورد؟.ایا رسول الله نگفت اگر بعد از من پیغمبری بود عمر رضی الله تعالی وعنه بود.ایا رسول الله در بیعت الرضوان دست خود را به جای حضرت عثمان رضی الله تعالی و عنه قرار نداد و نگفت دست من دست عثمان است؟.ولی اون فامیل من هیچوقت به اصحاب رسول الله توهین نکرد و هیچ مسجدی رو خراب نکرد.و از ناموسش حفاظت کرد.باز گردید به راه راست باشد که رستگار شوید.
ابابکر ای برادر یار غار است
عمر شرع نبی را چون حصار است
ز عثمان جمع قران چند بار است
علی شیر خدای کردگار است
تورا ای خارجی با او چه کار است
عدوی جملگی جاوید نار است
سرم خاک ره هر چهار سرور
ابوبکر و عمر .عثمان و حیدر

به جرم نکرده، داری محکومم می کنی. اول اثبات کن که من به کسی توهین کردم، بعد داد و فریاد راه بیانداز. گفتی مناظره نگفتی دعوا و مرافه.
تو سؤالات رو شروع می کنی یا من شروع کنم.

توضیح دهید چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:04 ق.ظ

اگر آنها را در دعای خود بخوانید صدای شما را نمی شنوند و اگر به فرض مثال هم بشنوند نمی توانند پاسخ دهند و در روز قیامت از شما و این شرک شما بیزاری میجویند و شما را کافر میدانند و هیچ کس جزء الله تو را آگاه نتواند کر
سوره فاطر آیه ۱۴

در مورد این آیه توضیح دهید

جناب آقای و یا سرکار خانم توضیح دهید
شما اسم و لقب و چیزی ندارید که خطتون رو نشون بده؟ خواهشاً بفرمایید این سؤال رو از کی پرسیدید؟

سنی چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ق.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

اینم توضیح


]أَیُشْرِکُونَ مَا لاَ یَخْلُقُ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ * وَلاَ یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلاَ أَنفُسَهُمْ یَنصُرُونَ﴾ [اعراف: 191و 192]

ترجمه: آیا با خداوند کسانی را شریک می سازی که چیزی نیافریده اند بلکه خود مخلوق اند و نمی توانند به آنان کمکی بکنند حتی نمی توانند به خویشتن کمکی بنمایند.

همچنین خداوند فرموده است: ﴿وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ * إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلاَ یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ﴾ [فاطر: 13و14]

ترجمه: و آنهائی را که جز الله می پرستید و می خوانید، مالک پوستة هستة خرما نیز نیستند. اگر آنها را به فریاد طلبید، فریاد شما را نمی شنوند و اگر هم بشنوند، پاسخ نمی دهند و روز قیامت از شرک شما ابراز بیزاری می کنند. و اینرا بدانید که مثل خدای دانا کسی دیگر اینگونه شما را مطلع نمی سازد.

و از انس -رضی الله عنه- روایت است که رسول الله -صلی الله علیه وسلم- در احد زخمی شد و دندانهای پیشینش شهید گردید، فرمود:‹‹کیف یفلح قوم شجوا نبیهم؟›› ( چگونه، ملتی که پیامبر خود را زخمی بکند، رستگار خواهد شد؟)‌آنگاه خداوند، این آیه را نازل فرمود: ﴿لَیْسَ لَکَ مِنْ الأَمْرِ شَییْءٌ﴾ (‌تو مالک هیچ یک از امور نیستی) . ( بخاری)

و در روایتی از ابن عمر که بخاری نقل کرده آمده است که رسول الله -صلی الله علیه وسلم- بعد از اینکه سر از رکوع دوم در نماز فجر بر می داشت و «سمع الله لمن حمده» می گفت، اسم افرادی را می گرفت و می گفت:‹‹اللهم العن فلانا وفلانا›› آنگاه این آیه نازل شد: ﴿لَیْسَ لَکَ مِنْ الأَمْرِ شَیْءٌ﴾. [آل عمران:128]

و در روایتی دیگر آمده که نام صفوان بن امیه و سهیل بن عمر و حارث بن هشام را می گرفت و نفرین می کرد.

از ابوهریره -رضی الله عنه- روایت است که وقتی آیة ﴿وأنذر عَشیرَتِک الأقرَبِین﴾نازل گردید رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- به پا خاست. و فرمود:‹‹یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ! أَوْ کَلِمَةً نَحْوَهَا اشْتَرُوا أَنْفُسَکُمْ لاأُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا یَا عَبَّاسُ بْنَ عَبْدِالْمُطَّلِبِ! لاأُغْنِی عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَیَا صَفِیَّةُ عَمَّةَ رَسُولِ اللَّهِ! لاأُغْنِی عَنْکِ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَیَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ! سَلِینِی مِنْ مَالِی مَاشِئْتِ لاأُغْنِی عَنْکِ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا››. (بخاری)

ترجمه: ای جمع قریشیان، خویشتن را از عذاب خدا برهانید، زیرا من نمی توانم شما را از مؤاخذة خدا، نجات بدهم. ای عباس بن عبد المطلب، من نمی توانم تو را از عذاب خدا نجات دهم. ای صفیه؛ عمة رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- من نمی توانم تو را از عذاب خدا، نجات دهم. ای فاطمه دختر محمد، هر چه از مال من بطلبی به تو خواهم داد ولی نمی توانم تو را از عذاب خدا، نجات دهم.




--------------------------------------------------------------------------------



مطرح کردن این بحث در اینجا پس از بحثهای سابق، بیانگر دانش و علم وسیع مؤلف است. زیرا بزرگترین برهان و دلیل توحید و یگانگی خداوند در استحقاق عبادت، فطری و عقلی است. فقط او خالق است نه کسی دیگر پس فقط او شایستة عبادت است نه کسی دیگر. فقط الله خالق است و هم او رازق است و فقط او مالک است و بس. و غیر از او احدی در خلقت و روزی دادن و امر و نهی و ملکیت (حقیقی) بهره ای ندارد. حتی سرور مخلوقات خدا که محمد -صلی الله علیه وسلم- باشد اینگونه مورد خطاب قرار می گیرد: ﴿لیس لک من الأمر شیءٌ﴾ یعنی تو در هیچ یک از امور، مالکیت نداری. پس چه کسی مالکیت تام دارد؟! یقیناً پاسخ این سؤال جز خود الله کسی نمی تواند باشد.

وقتی این مسأله از رسول الله -صلی الله علیه وسلم- منتفی می شود پس از کسانی که مقامشان بمراتب از ایشان کمتر است بطریق اولی منتفی خواهد شد. با این حال عده ای را می بینی که به سوی مردگان و انسانهای صالح و انبیاء و اولیاء متوجه می شوند. و گمان می کنند آنان اختیاراتی دارند و می توانند روزی بدهند یا شفا بخشند و یا بدون اجازة خدا، سفارشی بکنند. در حالی که آنها خود مخلوق و پروردة الله می باشند، چیزی را نیافریده اند بلکه خود آفریده شده اند. و هرگز قادر نیستند به فریاد، فریادکنندگان رسیدگی بکنند و هیچ تصرّفی در ملک خدا ندارد.

قرآن مملو از دلایل و بیاناتی است که فقط الله را شایستة عبادت می داند و نه کسی دیگر را.

از جملة، آیاتی است که در آنها اعتراف مشرکین به ربوبیت الله بیان شده است. و این آیات اشاره به این دارد که معبود واقعی همان کسی است که شما به ربوبیت وی اعتراف دارید. از جمله دلایل دیگر اینکه در قرآن آمده که خداوند پیامبران و دوستانش را بر دشمنانش پیروز گردانیده است.


و دیگر اینکه مخلوق هر که باشد بی نهایت ضعیف و ناتوان است. او خود به دنیا نیامده بلکه خدا او را آورده است و هر گاه بخواهد باز هم بدون اختیارش او را از دنیا می برد. پس فقط خداوند است که مرگ و زندگی بدست اوست و این همان اعتراف فطری و درونی است که همه به آن اعتراف می کنند.

و دیگر اینکه خداوند دارای نامها نیک و صفات بر جسته است. و در صفات خود نه تنها کامل است بلکه دارای کمال مطلق است به این معنی که هیچ گاه در هیچ یک از نامها و صفتها دچار نقص نمی گردد.

﴿وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ...﴾کسانی را که جز خدا، می پرستیدید، مالک قطمیر نیستند. «قطمیر» پردة نازکی که روی هستة خرما قرار دارد یا نخ باریکی که بر آن کشیده شده است. وقتی مالک چنین چیز حقیری نیستند پس چگونه مالک چیزهای بزرگتر خواهند بود؟!

﴿الَّذِین﴾ اسم موصول و عام است شامل همة کسانی می شود که جز الله خوانده و پرستیده می شوند. خواه فرشته باشند یا پیامبر و انسانهای صالح و جن و غیره.

این احادیث وامثال آن(حدیث أنس و ابن عمر)، بیانگر این مطلب اند که رسول الله -صلی الله علیه وسلم- ، هر گونه تصرف و اختیار خود را در امور، منتفی می داند.

وقتی پیامبر بزرگ اسلام چنین چیزی را نسبت به خود منتفی اعلام می کند، پس این امر از باب اولی از ملائکه نیز نفی می شود و أنبیاء و صالحین هر قوم نیز چنین هستند.

از اینرو سایر توجهاتی که بشر در انواع عبادات و دعا و استغاثه و قربانی و نذر به سوی غیر الله دارد، باطل می باشد و باید در همة این موارد فقط بسوی خدا متوجه گردید نه کسی دیگر.

در حدیث ابوهریره -رضی الله عنه- آشکارا بیان گردید که رسول الله -صلی الله علیه وسلم- به خویشاوندان خود بیش از این که آنها را به پذیرش توحید و رسالتش فرا خوانده است سودی نمی رساند و اما اینکه عذاب خدا را از آنان بر طرف سازد این چیزی است که نه ایشان، توانائی آنرا دارند و نه کسی دیگر از بندگان خدا.

بلکه در قدرت ملکوتی و جبروتی خود و همچنین در کمال و جمال و جلالش نیز یگانه است.



رفیق صبر می کردی تا ببینیم که این یارو شیعه است یا سنی بعد توضیح می دادی. البته باز هم ایراد نداره.
راستی آدرس اون وبلاگ و یا وب سایت رو به من ندادی!!!!

یک نفر چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:26 ق.ظ

آقای ابو مصعب.
لطفا بفرمائید که نام ابوبکر در کدام آیهء قرآن آمده است.یا در کدام آیه به نبوت عمر در صورتی که نبوت ختم نمی گردید شده است؟
ممنون می شوم...

محمدرضا بلبل پور چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ق.ظ http://antisonni.blogsky.com/

محض رضای خدا یکی به من بگه تو این وبلاگ چه خبره؟
کی با کی داره دعوا می گیره؟
موضوع سر چیه؟
اینجا جای دعوا نیست. هر کی از راه می رسه داد و هوار راه می اندازه!!! هر کی می خواد مناظره کنه، قدمش روی چشم. اما حرمت همدیگه رو نگهدارید. در غیر اینصورت ناچار می شم برخی از کامنتها رو حذف کنم.

حسین چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ق.ظ

آقای بلبل پور در باره فضایلی که شما در کتاب هایتان در مورد صیغه نوشتید کمی بنویسی واقعا درجات بالا می ره
توضیح بدید تا مردم استفاده کنند آخوند جون

اولا من آخوند نیستم.
ثانیاً به چشم اون رو هم می نویسم. ولی به موقع.

معاذ چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.mashkeel.blogsky.com

شما هر کجا به بن بست می رسید تقیه می کنید در مورد عبد الله بن سبای یهودی موسس مذهب شما اول که شما ملا انکار کردید که شخصی به نام عبدالله بن سبا وجو خارجی ندارد وساخته سنی هاست برای بدنام کردن شیعه وکتاب ها نوشتید مراجعه کن به کتاب افسانه عبدالله بن سبا . بعد وقتی دیدید که این سنی ها از لابلای کتب خودتون روایاتی در مورد او به یاد شما آوردند حالا می گویید موسس ما نیست وموسس ولی اللهی ها است عزیزم تمام اصول مذهب شما بر اساسی است که برای اولین بار توسط عبدالله بن سبا به زبان آورده شدند برو به کتب خودت مراجعه کن در بحارالانوار جلد ۲۵ صفحه ۲۸۷ می آورد که ( وَکَانَ أَوَّلُ مَن أَشهَرَ بِاالقَولِ بِفَرضِ إِمامَةِ عَلِی وَ أَظهَرَ البَرَائةَ مِن أَعدَائِه وَکَاشَفَ مُخالِفِیهِ وَأَکفَرَهُم
یعنی در صدر اسلام همه با محبت واتحاد زندگی می کردند واولین کسی که عقاید شما را مطرح کرد عبدالله بن سبا بود شما هر چه قدر بگویید ما یروان او نیستیم ولی عقاید اصولی شما که همه بر گرفته از گفته های اوست وعقاید سب اصحاب واختلاف اصحاب وافضلیت حضرت علی خلافت بلا فصل حضرت علی همه عقاید شما از همین هیودی شیعه هستند س مبارکتان باد اختلاط مع الیهودیت

http://www.mashkeel.blogsky.com

اولاً ولی اللهی نه! علی اللهی! ثانیاً می شه با این همه اطلاعات که از شما فوج فوج می زنه بیرون لطف بفرمایید و بگید سرچشمه علی اللهی های مستقر در مرز ایران و عراق که علی رو نعوذ بالله خدا می دونن از کجا سرچشمه گرفت. ثالثاً کدوم شیعه رو دیدی که غلط اضافی بکنه و بگه علی خداست!!!!!! رابعاْ اونچه که از بحارالانوار نقل کردی چه ربطی این سبای یهودی داشت؟

اااا چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 ب.ظ

من فقط یک سوال دارم جوابمو بدید حضرت محمد (ص)فرموده که خانه کعبه در دست کفار و منافقین نخواهد افتاد حتی دجال هم نمیتواند وارد مکه ومدینه شود از شما شیعیان یک سوال که چرا آنجا نمیگذارند سنگ زیر سرتان کنید چرا نماز جماعت را سنی ها امامت میکنند هگر هم شما حرف حضرت محمد(ص) نعوذبا... دروغ میپندارید پس غیرت شما کجا رفته که خانه کعبه را از دست منافقان نجات دهید ای بی غیرتان به اصحاب ناسزا نگویید به نظر من شما عبادت نمیکنید فقط ناسزا میگویید بروید بمیرید ای بی غیرتان از خدا بی خبران مغز شما را شستشو دادند

اتفاقاً من هم همین سؤال رو از شما می خواستم بپرسم. تویی که این همه غیرت ازت زده بیرون کدوم سوراخی تشریف داری که آمریکایی و اسرائیلی لجن تو مکه و مدینه داره قدم می زنه؟ نکنه که نعوذبالله حضرت محمد(ص) دروغ گفته؟

فداییان حسینی (ع) چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ب.ظ http://faghathezbolah.blogfa.com

سلام علیکم ؛ دوست عزیز وبسایت حزب الله می رزمد ! خدمتگزاران شما در این وب در نظر دارند در نوآوری جدید خود ، مطالب برگزیده ی وبهایی که با آنها ارتباط پیوندی دارد را با نام خودشان درج نماید . لذا بدینوسیله از شما دعوت می نماییم هرکدام از مطالب وبتان را که صلاح می دانید برای انتشار در حزب الله می رزمد به ما معرفی نمایید . موفق و پیروز باشید . یا حیدر

رفیق یاد سه سال پیش بخیر که لینکمون کردی و حالا لینک حقیقت رو پاک کردی!!!

داریوش مردان کلیدبری چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:49 ب.ظ http://somehsara0131.persianblog.ir/

سلام همشهری و دوست عزیز افتتاح وبلاگ جدیدتان را تبریک می گویم امیدوارم موفق باشید
من شما را لینک کردم
با تشکر

داریوش جان سلام
خوش اومدی رفیق! یه سری هم به پرسه در طاهرگوراب تو پیوندهای همین وبلاگ می زدی.

سید پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ق.ظ http://shiaeyaniali.blogfa.com

سلام وبلاگ بسیار جالبی داری الهم العن غاصبین الفدک
مادر روز قیامت دستگیریت کنه
یه سرم به ما بزن

ابومصعب پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:00 ب.ظ http://mojahedineslam.blogfa.com/

جناب اقای یک نفر برو سورهی توبه ایه ۴۰ رو بخون و یا سورهی نور ایه های ابتداییش.
من نگفتم پیامبر بودن حضرت عمر در قران اومده و گفتم پیغمبر گفته اگر.
اول قشنگ بخون بعد سوال بپرس

hamidrezavojdany جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:48 ب.ظ http://eblis-72.blogfa.com

<!-- www.salam-shia.com -->
<center><script type="text/javascript" src="http://www.salam-shia.com/salam-shia-link.js"></script>
<!-- www.salam-shia.com -->

یک نفر یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:35 ب.ظ

جناب ابو مصعب!
در مورد آیهء 40 سورهء توبه باید عرض کنم که این آیه هیچ فضیلتی را برای پسر ابی قحافه بیان نمی کند.زیرا اولا در این آیه خداوند از طریق پیامبرش به ابوبکر گفته است که نترسد.این بدان معناست که ابوبکر دچار ترس شده است...
ثانیا در اوائل آیه ضمیر مثنی یعنی ‹هما› آمده که اشاره به آن دو نفر است اما در ادامهء آیه ضمیر مفرد‹ ه › آمده است:‹و ایده بجنود ›اگر بگوئید که منظور از آن یک نفر شخص ابوبکر باشد پس پیامبر در این وسط چکاره است و اگر منظور شخص پیامبر است پس دیگر چه تاییدی در این آیه در مورد پسر ابوقحافه آمده است؟
تازه مگر قرار است که هرکس نامش در قرآن آمده باشد حتما مورد تایید الهی باشد؟
فرعون و هامان و ابولهب و ابلیس و شیطان و ...مگر مورد تایید الهی اند؟
در مورد آیات اول سورهء نور هم منظور شما را متوجه نشدم.آیات اول در مورد زناکاران است و ربطی به موضوع مورد بحث ما ندارد.
هر چند که یاد آن عمل زشت خالد ابن ولید افتادم و یاد عمل زشت تر برخی حضرات در مجازات نکردن او و در حقیقت زیر پا گذاشتن آیات اول سورهء نور...
لطفا بیشتر توضیح بفرمائید.متشکرم

ز چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ http://mashhadlaw.parsiblog.com

سلام
چرا جواب او بچه که آنتی شیعه رو راه انداخته رو نمی دی. خیلی گستاخ شده.
کم پیدایی...
یا علی مدد

حسن دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:58 ب.ظ http://donyavayahood.blogfa.com

مرسی که سر زدین من اینک شمارو گذاشتم

هیئت ائمه بقیع علیهم السلام دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ب.ظ http://www.baqie.blogfa.com

ما را هم لینک کنید تا باهم به جنگ نابرادری ها برویم
وبلاگ ما فقط بر ضد وهابیت میباشد و جواب شبهات و اخبار شیعه
یا علی

لعن الله عدوک یا علی شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:15 ق.ظ

جناب ابوبکر و عمر جنازه مطهر پیامبر (ص) را روی زمین رها نموده و بدنبال حکومتی که منتهای آرزویشان بود به سقیفه شتافتند ؟!...
کجاست آن مصاحبت و همنشینی با پیامبر (ص) ؟!...
کجاست آن قرب و نزدیکی
کجاست آن مروت و مردانگی
کجاست آن خوی مسلمانی و انسانی
براستی که شگفت انگیز است رفتار این اصحاب با پیامبرشان که عمر خود را در راه تربیت آنها سپری نمود ؟!..
طبق حدایثی از پیامبر (ص) احترام میت به دفنش میباشد
جناب ابوبکر و عمر باعث کودتای ننگین سقیفه بنی ساعده شدند که موجب ظلالت و گمراهی خیل عظیمی از مسلمانان شدند که آتش فتنه آن بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز خاموش نشده و دود آن به چشم خیلی ها می رود الی ماشاءا...

عقاید شیعه شنبه 5 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:32 ق.ظ http://aghaedshia.blogfa.com


امام على علیه‏السلام در منابع روایى اهل سنت
...و لما نزلت هذه الایة (61 آل عمران):

(فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...) دعا رسول الله صلى الله علیه و آله علیا و فاطمة و حسنا و حسینا

فقال:

«اللهم هولاء اهلى»

... وقتى این آیه شریفه نازل شد:

(پس بگو بیائید بخوانیم فرزندان خود را و فرزندان شما را...) آنگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله على و فاطمه و حسن و حسین را خواند و گفتند:

خدایا اینها اهل من هستند

صحیح مسلم کتاب الفضائل جزء 15 و 16 باب 3 حدیث 2404 دارالکتب العلمیة بیروت

هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین و لم یخرجاه
تعلیق الذهبی قی التلخیص : على شرط البخاری ومسلم

الدر المنثور :
أخرج الحاکم وصححه وابن مردویه وأبو نعیم فی الدلائل عن جابر قال » قدم على النبی صلى الله علیه وسلم العاقب ، والسید ، فدعاهما إلى الإِسلام فقالا : أسلمنا یا محمد قال : کذبتما إن شئتما أخبرتکما بما یمنعکما من الإِسلام . قالا : فهات . قال : حب الصلیب ، وشرب الخمر ، وأکل لحم الخنزیر ، قال جابر : فدعاهما إلى الملاعنة ، فوعداه إلى الغد ، فغدا رسول الله صلى الله علیه وسلم ، وأخذ بید علی ، وفاطمة ، والحسن ، والحسین ، ثم أرسل إلیهما فأبیا أن یجیباه ، وأقرا له ، فقال : والذی بعثنی بالحق لو فعلا لأمطر الوادی علیهما ناراً . قال جابر : فیهم نزلت { تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم . . . } الآیة . قال جابر : أنفسنا وأنفسکم رسول الله صلى الله علیه وسلم وعلی ، وأبناءنا الحسن والحسین ، ونساءنا فاطمة « .
تفسیر آلوسی:
وقد کان رسول الله صلى الله علیه وسلم خرج ومعه علی والحسن والحسین وفاطمة ...
--------------------------------------------------------------------------------

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد