فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید
فریاد علی(ع)

فریاد علی(ع)

صدای تو پس از ۱۴۰۰ سال هنوز می آید

مناظره با سنی ۶

امروز قصد دارم که پاسخگوی دوتن از دوستان باشم. اول خانم أمه الله و بعد دوست گرامی جناب سنی:

خانم أمه الله، شما در یک کامنت که در پست «مناظره با سنی3» موجود می باشد، به طور تلویحی کتب صحاح سته را زیر سؤال می برید!

 چرا؟ چون برخی از عقاید شما را ـ بعنوان سنی ـ این کتب رد کرده اند. استدلال شما هم برای مطالبتان بسیار ناقص و ضعیف است. در کلامتان می فرمایید: «تنها حدیث قرآن که کلام وحی است صحیح است. درباره ی کتابهای  بخاری و مسلم، دهها حدیث و خبر هست که توسط همین علمای اهل سنت مردود و مرفوض معرفی شده است. حدیث قرطاس حدیثی ست  که رسول الله را فردی نشان داده که در آخرین لحظه ی وفات به فکر نوشتن افتاده تا مردم گمراه نشوند!! و انگار قبل از آن تمام کارهایش ناقص بوده !!؟ در حالیکه قرآن صریحا ختم رسالت و شریعت را اعلام داشته است: الیوم اکملت لکم دینکم» شما این کتب را به قول خودتان مبنی بر آیه قرآن رد کرده اید. آیا می توان تمام کتب را بر پایه همین آیه رد کرد؟ آیا این آیه همین موضوع را بیان می دارد؟ بیاییم کمی منطقی بیاندیشیم؛ آیا محمدبن عبدالله(ص) بعنوان یک انسان ـ جدا از مقام نبوّت ـ حق دارد که برای خانواده و نزدیکانش وصیّت نامه ای بنویسد و در آن برخی مسایل را گوشزد کند؟ اگر بگویید که «نه»بی انصافی کرده اید و می خواهید کسی را از حقش دور کنید. اگر بگویید «آری» پس رسول خدا هم حق نوشتن این وصیت نامه را داشته است. وصیت نامه ی رسول خدا ربطی به کامل بودن دین ندارد. اگر وی به عنوان رهبر سیاسی ـ مذهبی در وصیتنامه اش مسایلی را بازگو می کرد، به عنوان ناقص بودن دین شمرده نمی شود. یعنی در اصل ایشان می خواست با وصیت نامه تأکید بر دستورات خداوند کند، نه اینکه کارهایش را نیمه تمام و ناقص رها کرده است!! به این بیاندیشیم که اگر چنین وصیت نامه ای به جا می ماند، نصایحی گوهربار از پیامبرمان در دست ما بود. اینگونه بنگریم که ما به عنوان انسان های عادی مفسران زیاد خوبی برای آیات نیستیم. خود شما در وبلاگتان برای تفسیر زن فرعون و زنان پیغمبر تفسیر کاملاً غلطی را به کار برده اید. در حالیکه از رسول خدا در کتب شیعه و سنی نقل شده است که آسیه زن فرعون یکی از زنان بهشتی است و این در حالیست که برای زنان پیامبر، فقط در مورد حضرت خدیجه کبری(س) از ایشان نقل بهشت شده و برای هیچکدام ضمانتی داده نشده است. آن وقت شما در تفسیر اشتباهتان آسیه را که حق مادری به گردن حضرت موسی(ع) دارد و وی را پرورش داد و پس از پیامبری وی، به او ایمان آورد را کاملاً پاک و مقدس نمی شمارید و زنان پیامبر را ـ که برخی بیوه زنانی بوده اند که همسرانشان در جنگ های صدر اسلام به شهادت رسیده اند و حضرت فقط خرج و مخارج آنان را به عهده داشت ـ برتر از آسیه ای می دانید که جان خود را در قصر فرعون به کف دست گرفت و بخاطر موسی(ع) در مقابل فرعون ایستادگی کرد. می بینید که تفسیر اشتباهی را تحویل دوستان می دهید و در حالیکه ادعای عقیده صحیح را هم یدک می کشید. بهتر است اوّل مطالعاتتان را در مورد مذهب و بالاخص تاریخ افزایش دهید تا بدانید که گفته ی مسلم و بخاری در کتب تاریخی همچون بیهقی و طبری نیز مشاهده می گردد. سعی نکنید که اشتباه عقیدتی خود را به مسلم و طبری منعکس نمایید.

و اما دوست گرامی جناب سنی!

بازی را بد شروع کردید. دوستمان جناب فریحی توضیحاتی را در مورد ناقص نبودن و تحریفات دادند و تذکر به بنده هم دادند که مطلبی را که بنده عنوان نمودم، از کتب غیرمعتبر می باشد. امّا شما از کلیه کتب اهل تشیع مطلب می آورید و سپس برای خودتان می نویسید: «در کتابهای معتمد اهل سنت یک روایت صحیح هم وجود ندارد که مخالف با این باشد» آیا شایسته است که شما کتب معتمد خود را فقط روایت کنید و برای شیعه از کتب غیرمعتبر آن روایت نمایید؟ کتبی که شیعه نیز آن را رد نمود است. بنابراین زمانیکه قرار است بندی را به سخنانمان بیافزاییم بهتر است که آن را طبق گفته امیرالمؤمنین که می فرماید: آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند» استفاده کنیم. اگر قرار است از کتب و منابع یکدیگر استفاده نماییم، بهتر است یا همه را قبول کنیم و یا اینکه آنچه را که مورد توافق دوطرف است، مورد استفاده قرار دهیم.

اما به گونه ای دیگر به آن بنگریم. آنچه در برخی کتب اهل تشیع آمده، به همان شیوه در کتب اهل تسنن نیز آمده است. وقتی که  نگاه می کنیم، می بینیم که هر دو طرف در برخی مواقع این تحریفات را قبول دارند و در کنار آن برخی دیگر آن را رد می کنند. اگر شما هم جزء کسانی هستید که آنان را رد می کنید و قبول ندارید که قرآن تحریف شده است، بنابراین با توجه به گفته های دوستمان جناب فریحی که فرمودند شیعیان هم طبق روایات و مستندات خود قبول ندارند که قرآن تحریف شده و آن چه شما بیان کردید، از سوی شیعه رد شده و آنچه از سوی جناب فریحی از سوی اهل تسنن بیان شده، از سوی شما رد می شود و یا اینکه اگر در کتب غیرمعتبر ما چنین آمده، در کتب غیرمعتبر شما هم چنین مطالبی وجود دارد، بنابراین لزومی ندارد که بحث را در این مورد ادامه دهیم و بهتر است که موارد بعدی را بررسی کنیم. مواردی که از آن بهتر می توان نتیجه گرفت. آنچه که بنده نیز در این چند روزه به آن رسیده ام و طبق کنکاش کوتاهی که انجام داده ام، این است که شیعه هم به صراحت تحریف قرآن و یا نقصان آن را رد کرده است. در این میان باید توجه کنیم که باید راههایی را بررسی نماییم که می تواند ما را به حقیقت راهنمایی نماید. شما اشتباهاً از یک موضوعی می خواستید که امتیاز بگیرید که در همان موضوع به مشکل برخورد کردید. توجه ای دوباره به سخن جناب فریحی داشته باشید: «سید نعمت الله جزایری  و فیض کاشانی  با آنکه بزرگوار هستند ولی از شیوخ اخباریها هستند (مراجعه کنید به التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف نوشته محقق بزرگوار آیت الله میلانی) لذا احتجاج کردن به رأی ایشان برما صحیح نیست.» و سپس دوستمان ادامه می دهند: « در مورد این مصحف علما اتفاق دارند که قرآن موجود نزد حضرت با قرآنی که در دست ماست فقط از لحاظ ترتیبی فرق می کند و بس و نه اضافه دارد و نه کاستی» و سپس برای اثبات شیعه می فرمایند: «در تعریف اصطلاحی شیعه، شهرستانی از کبار اهل سنت در کتاب الملل و النحل ج1 ص47 می گوید:«به کسانی که فقط از علی پیروی نموده و امامت و خلافت او را به سبب نصّ و وصیت پذیرفته اند ، شیعه اطلاق می شود»

* حافظ ابونعیم اصفهانی احمد بن عبدالله که از اجله علماء عظام و محدثین بزرگ و محققین اهل سنت می باشد. که ابن خلکان در وفیات الاعیان  تعریف او را کرده است که از اکابر حفاظ ثقات و اعلم محدثین است و مجلدات عشره کتاب حلیه الأولیاء او از احسن کتب است. و صلاح الدین ایبک الصّفدی در وافی بالوفیات درباره او می گوید تاج المحدثین حافظ ابونعیم که امام در علم و زهد و دیانت بوده و در نقل و فهم روایات و قوة حفظ و درایت مقام عالی اعلا را داشته و از مصنفات بسیار زیبایی او ده جلد حلیه الاولیاء می باشد که مستخرج از صحیحین است که علاوه براحادیث بخاری و مسلم احادیث بسیار نقل نموده کأنه بگوش خود شنیده است.

وایضاً محمد بن عبدالله الخطیب در رجال مشکوه المصابیح در تعریف او می گوید : هو من مشایخ الحدیث الثقاه المعمول بحدیثهم المرجوع الی قولهم کبیر القدر و له من العمر ست و تسعون سنه.

چنین شخصیتی در کتاب حلیه الأولیاء خود آورده است: چون آیه «إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیرالبریه » نازل شد ، رسول اکرم صلی الله علیه و اله خطاب کرد به علی بن ابی طالب علیه السلام و فرمود : «هو انت و شیعتک ، تأتی انت و شیعتک یوم القیامه راضیین مرضیین»

* در کتاب غایه المرام از طرق عامه یازده حدیث و از طرق خاصه هفت حدیث به مضامین مختلف راجع به شأن نزول این آیه درباره علی بن ابی طالب علیه السلام و شیعیان آن حضرت با سلسله سندهای متصل خود روایت کرده است (غایه المرام ص 326 الی 328).

جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است که قال: کنا عند النبی فأقبل علی بن ابی طالب علیه السلام، فقال النبیّ: قد أتاکم اخی، ثم التفت إلی الکعبه فضربها بیده فقال: والذی نفسی بیده إنَّ هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه، ثم قال: إنّه اولکم ایمانا معی، و اوفاکم بعهد الله، و اقومکم بامرالله، واعدلکم فی الرعیه، و اقسمکم بالسّویّه، واعظمکم عندالله مزیّه. قال: ونزلت«إن الذین آمنوا و...«قال: وکان اصحاب محمد صلی الله علیه و اله إذا اقبل علیّ قالوا جآء خیرالبریه .* این حدیث را به عین همین عبارات گنجی شافعی در «کفایه الطالب» باب 62 ص 244 از طبع ثانی نحف آورده است و سپس گوید : محدّث شام ابن عساکر به طرق مختلف این حدیث را در تاریخ خود آورده است. و دیگر عین این حدیث را طبری در تفسیر خود در جزء 30 ص 164 آورده است.

* امام خوارزمی در مناقب فصل نهم ص 62

* حموینی در فرائد السّمطین

* سیوطی در درالمنثور ج 6 ص 379

* ابن صباغ المالکی در فصول المهمه ص 121

* ابن حجر در الصواعق المحرقه ص 161 باب 11

* حافظ جمال الدین الزرندی در نظم درر السمطین ص 92

* شبلنجی در نورالأبصار ص 159 ، 226  

* شواهد التنزیل ج 2 ص 360 ط بیروت

* القندوزی در ینابیع الموده ص 270 ط اسلامبول

این احادیث نشان دهنده حقانیت تشیع است. این احادیث را که شاه عباس نگفته خودتان نقل می کنید  پس پیامبر (ص) به ما یاد داد از علی پیروی کنیم.

و بسیاری سخن دیگر که بخاطر دوباره گوئی از گفتن آنها پرهیز می کنم و شما را به پست قبلی راهنمایی می کنم.      

در کنار این خواستید که ویژگی بارز اهل تسنن را بیان کنید که باز هم به مشکل برخوردید. اعتقاد دارید که « ویژگی‌ اهل‌ سنت‌ از سایر فرق و مذاهب‌ این‌ است‌ که‌ اهل‌ سنت‌ دارای‌ عقیده‌ای‌ میانه‌ و بدور از غلو و زیاده‌ روی‌ وانحراف‌ می‌باشند. زیرا عقیده‌ اهل‌ سنت‌ از کتاب‌ خدا (قرآن‌ مجید) و سنت‌ پیامبر (ص‌) سرچشمه‌ می‌گیرد.» در حالیکه اگر نگاهی به فتاوای جدید مفتی های اهل سنت در یکی دو سال اخیر بیاندازید، خواهید دید که اشتباهات فراوان دارد؛ از آن جمله می توان به فتوای شیر دادن به مرد نامحرم برای محرم شدن را نام برد که توسط مفتی مصر صادر شد و بعد تحت فشار دیگران آن را پس گرفت. و یا این فتاوای عجیب دیگر: «ممکن است بر اثر کرامت یکى از اولیاء با آنکه مسافت بین زن و شوهر زیاد است آن دو به دیدار یکدیگر رسیده باشند و از این راه فرزندى به وجود آمده باشد.

به گزارش جهان، برخی علمای سنی به ارائه فتواهای عجیب شهره هستند اما اخیرا فتوایی منتشر شده که در نوع خود قابل تامل است؛ اگر مردى دخترش را که در شرق جهان با وى زندگى مى کند به همسرى پسرى در آورد که او در غرب جهان با پدرش زندگى مى کند و هیچگاه آن دو یکدیگر را نبینند و از محل زندگى بیرون نروند، سپس شش ماه از ازدواج آنان بگذرد و آن دختر صاحب فرزند شود پدر او همان کسى خواهد بود که در غرب دنیا زندگى مى کند، اگر چه هیچگاه همسرش را ملاقات نکرده و حتى ندیده باشد.

همچنین اگر کسى را از لحظه عقد ازدواج به مدّت پنج سال زیر نظر نگهبانان زندانى کنند، سپس آزاد شود و به منزلش برود و تعدادى فرزند در کنار همسرش ببیند همه آنان فرزندان وى خواهند بود اگر چه فرصت یک لحظه دیدار و ملاقات با همسرش را پس از عقد نداشته است.

این امر امکانش دور از واقعیّت نیست، زیرا ممکن است بر اثر کرامت یکى از اولیاء با آنکه مسافت بین زن و شوهر زیاد است آن دو به دیدار یکدیگر رسیده باشند و از این راه فرزندى به وجود آمده باشد» خودتان می بینید که پر از نقص است و هیچ نشانی از طریق قرآن و سنت پیامبر به همراه ندارد. از سویی دیگر ادعای نداشتن غلو را دارید؛ نگاهی به این مطالب بیاندازید: «ما آن را از کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر نقل می‌کنیم:

ذکر سیف عن مشایخه أن ساریة بن زنیم قصد فسا و دار أبجرد فاجتمع له جموع ـ من الفرس و الأکرادـ عظیمة و دخم المسلمین منهم أمر عظیم و جمع کثیر، فرأی عمر فی تلک اللیلة فیما یری النائم معرکتهم و عددهم فخاوفت من النهار و أنهم فی صحراء و هناک جبل إن اسندوا الیه لم یؤتوا ألاّ من وجه واحد. فنادی من الغد الصلاة جامعة، حتی اذا کانت الساعة التی رأی أنهم اجتمعوا فیها، خرج الی الناس و صعد المنبر، فخطب الناس و أخبرهم بصفة ما رأی، ثم قال: یا ساریة! الجبل الجبل!!! ثم اقبل علیهم و قال ان الله جنودا و لعل بعضها أن لم یبلغّهم. قال: ففعلوا ما قال عمر، فنصرهم الله علی عدوهم و فتحوا البلد.

جناب عمر بن خطاب در مدینه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آیات قرآن را می خواند؛ یک دفعه سه مرتبه گفت: «یا ساریه الجبل»، همه ماندند که چه اتفاقی افتاده؛ بعد از نماز از او پرسیدند که چه شد وسط خطبه این چنین گفتی؟ گفت: در حین خطبه خواندن، یک نگاهی کردم به ملکوت زمین و زمان، دیدم لشکری که برای فتح نهاوند فرستادیم، دشمنان از 4 طرف می خواهند محاصره کنند و آنها را از بین ببرند، فرمانده شان آقای ساریه بود، او را صدا زدم که بیائید به طرف کوه و از یک طرف با دشمن بجنگید، تا آنها از 4 طرف حمله نکنند؛ آنها هم آمدند به سمت کوه و جنگیدند. بعد از 3 ماه که لشکر آمد به مدینه، سؤال کردیم که آیا این قضیه را شما هم دیدید؟ گفتند: بله، در فلان روز در بیابان نهاوند بودیم که صدای آقای عمر در فضا طنین انداز شد و همه لشکر هم صدای او را شنیدند و او از مدینه صدا زد: «یا ساری الجبل»، و اگر صدای عمر نبود، همه از بین رفته بودیم و این پیروزی هم نصیب اسلام نمی شد

البدایة و النهایة ج7 ص94، قصه جنگ فسا و المغنی عبد الله بن قدامه ج 10 ص552، الشرح الکبیر عبد الرحمن بن قدامه ج10 ص387، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر المناوی ج4 ص664، تفسیر الرازی الرازی ج21 ص87، دقائق التفسیر ابن تیمیة ج2 ص140، أسد الغابة ابن الأثیر ج2 ص244، الإصابة ابن حجر ج3 ص5 تاریخ الیعقوبی الیعقوبی ج2 ص156، الکامل فی التاریخ ابن الأثیر ج3 ص42 43، تاریخ الإسلام الذهبی ج1 ص384، تاریخ ابن خلدون ابن خلدون ج 1 ص 110، تاج العروس الزبیدی ج16 ص 327.»

و یا این یکی را ملاحظه فرمایید: «فخر رازی در تفسیرش از جمله می‌نویسد:

الثانی: روی أن نیل مصر کان فی الجاهلیة یقف فی کل سنة مرة واحدة وکان لا یجری حتى یلقى فیه جاریة واحدة حسناء، فلما جاء الإسلام کتب عمرو بن العاص بهذه الواقعة إلى عمر، فکتب عمر على خزفة: أیها النیل إن کنت تجری بأمر الله فاجر، وإن کنت تجری بأمرک فلا حاجة بنا إلیک ! فألقیت تلک الخزفة فی النیل فجرى ولم یقف بعد ذلک .

تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .

رود نیل طغیان کرده بود و خانه های مردم داشت نابود می شد. آمدند خدمت عمر بن خطاب که ای خلیفه رسول الله! به داد ما برس که خانه هایمان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: یک سفالی برای من بیاورید؛ سریع برای او آوردند و با دست مبارکش بر روی آن سفال نوشت:

اگر به امر خداوند جاری می شوی، پس جاری شو و اگر به امر خودت جاری می شوی، ما کاری نداریم هر کاری می کنی بکن.

بعد از آن، این رودخانه دیگر طغیان نکرد و مردم از طغیان رود نیل راحت شدند.»

کافیست یا باز هم بگویم؟ آیا به نظر شما دوست خوبم، اینها غلو نیست؟ می بینید که کتب و مسلک اهل سنت هم پر از غلو است.

و باز در میان سخنانتان می فرمایید: «ابوبکر،عمر، عثمان‌(رضی‌ الله عنهم) پیوسته‌ در کلیه‌ امور با حضرت‌ علی‌(رض‌) مشورت‌ می‌کردند و ایشان‌ هرگز از راهنمایی و ارشاد دریغ‌ نداشته‌ و تا لحظه‌ وفات‌ مشاور و راهنمای‌ آنان‌ بوده‌اند. کما اینکه‌ به‌ گواهی‌ تاریخ‌ حضرت‌ عمر(رض‌) باکمال‌ افتخار این‌ حقیقت‌ را عنوان‌ نموده‌اند که‌: لولا علی‌ لهلک‌ عمر» آیا این نشان از برتری علی(ع) و پایمال شدن حق او ندارد؟ برتری عمر چه بود که وی خلیفه شد و علی(ع) از خلافت بازماند. در ادامه می فرمایید: « سومین‌ موردی‌ که‌ باعث‌ انکار تحریف‌ قرآن‌ توسط‌ این‌ گروه‌ از شیعیان‌ شده‌ این‌ است‌ که‌ اصولاً عقیده‌ تحریف‌ کتاب‌خدا برای‌ پیروان‌ تشیع‌ زشت‌ و غیر قابل‌ قبول‌ است‌» و اگر شما هم به این نتیجه رسیده اید که شیعیان بر طبق موارد ذکر شده شما ـ چه درست و چه غلط ـ به این نتیجه رسیده اند که قرآن فاقد تحریف و نقص است، پس چرا در موردآن باز هم بحث می کنید؟ و سپس چنین می فرمایید: «کتابهای‌ مرجع‌ شیعی‌ سعی‌ در القاء عقیده‌ تحریف‌ قرآن‌ دارند و پیوسته‌ چاپ‌ شده‌ و در دسترس‌عموم‌ قرار می‌گیرند و در حوزه‌های‌ علمیه‌ به‌ آخوندها آموزش‌ داده‌ می‌شوند» شما در حوزه علمیه ی شیعیان چه می کردید؟!!!!!!!!

ضمناً شما از قرآن دلیل می آورید که قرآن تحریف نخواهد شد. آیا به نظر شما خداوند همیشه و در همه جا این ضمانت را داده و یا اعتقاد دارد که ممکن است در برخی از کشورها و دولت ها این تحریف صورت بگیرد؟ نگاهی به فرقان چاپ کویت بیاندازید که علمای سنی آن را به قول ما اینترنتی ها قرآن آپدیت شده می دانند و هیچ کس هیچ نگفت!!!! مگر علمای شیعه. نگاهی به عربستان بیاندازیم که صهیونیسم کتاب الله را تحریف کردند و در عربستان به فروش هم رسید و علمای سنی هیچ نگفتند. در مقابل این اخبار امروزی که وقوعشان به چند سال هم نمی رسد چه جوابی دارید که بدهید؟

اما آنچه مبرهن و مسلم است به قول دوستمان آقا کیوان: «شما با همین قرآنی که در دسترستان است مذهبتان را اثبات کنید و از طفره رفتن و عدم پاسخگوئی بپرهیزید.مسئلهء تحریف یا عدم تحریف بهانه ای برای فرار از بحث نباشد.البته با عرض پوزش...» و بنده با کمی آرامش بیشتر این موضوع را می گویم که بهتر است از مسائل پرت نشویم.

پیشنهاد می کنم که بهتر است برای ادامه مناظره به مباحث قبلیمان بازگردیم و حالا شما پاسخ چند سؤال ما را ارائه نمایید:

1-         آیا شورای سقیفه با آیه شوری برابر است؟

2-       ویژگی انتخاب یک رهبر چیست؟

3-      آیا ابوبکر و عمر و عثمان نسبت به علی(ع) برتری داشتند؟ اگر جواب شما در این رابطه مثبت است، آن ویژگی ها را بیان فرمایید.

4-       چرا دخت نبی اسلام در سن 18 سالگی و فقط 95 روز پس از رحلت پدربزرگوارشان از دنیا رفتند و چرا قبر حضرت زهرا(س) ناپیداست؟

5-       چرا حضرت علی(ع) در خطبه سوّم نهج البلاغه که معروف به خطبه شقشقیه است، خود را برتر از ابوبکر و عمر و عثمان می داند و خلافت را از همان ابتدا حق خود می دانست؟

6-       نظر شما در مورد ماجرای عشیره اقربین در سالهای آغازین رسالت پیامبر اسلام چیست؟

امیدوارم این سؤالات، سرفصلی باشد بر شروعی دیگر بر مباحث دوستانه مان.

یا حق                                 

نظرات 17 + ارسال نظر
مهیار جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:18 ب.ظ http://mahyar00karimi.persianblog.ir

در دنیایی که هویت اسلام و مسلمین زیر سوال میره

مسلمان با مسلمان بر سر چه نزاع میکنه ؟؟؟

سته ؟ ازدواج موقت ؟ حق علی ع ؟ فحاشی به ابوبکر و عمر و عثمان ؟؟

یه کمی فکر کنیم که اگر پیامبر خدا در بین مسلمین بود چه میکرد ؟؟

پیامبر ص و علی ع و امامان و پیامبران آمدند تا به خدا فکر کنیم یا ....

بسم الله الرحمن الرحیم

اقم الصلوة لذکری

محمد جواد علیخانی یک شیعه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:29 ب.ظ http://rakeoon.blogfa.com

با سلام
مخلص آقای بلبل پور هم هستم اونم دربست!
آقا دستت درد نکنه .
می خواستم بهت سر بزنم اما هی امروز و فردا می شد ولی وقتی رفتم تو قسمت نظرات و دیدم که امر کردین بیام به شما سر بزنم منم اومدم .
۱- خسته نباشی
۲- خدا قوت
۳- باریک الله و از این جور حرفا .
در ضمن
۱- وبلاگت قشنگه
۲- مستند ادامه بده
۳- ایشالا لینکت می کنم .

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
اللهم عجل لولیک الفرج .

خوشحالم کردی، منم با افتخار شما رو لینک کردم.

نادری جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:48 ب.ظ http://qoranvazanan.blogsky.com

سلام
این مطلب برای همه کسانی است که خودشونو از همه برتر می دونن (اهل سنت )ما نیستن چون اگر خلیفه آنها خیلی به قول خودش مقتدر بود چرا در در مسا ئل سیاسی به مشاوره نیاز داشت........
برای مثال:
تاریخ گواهی می دهد که ابوبکر وعمر در مدت خلافت خود در مسائل سیاسی ِ معارف - تفسیر قرآن - وفروع واحکام اسلام به امام مراجعه می کردند و از مشاوره و راهنمائی وآگاهی امام از اصول وفروع اسلام - کاملا بهره می بردند که چند نمونه ذیلا ذکر می کنیم :
۱) جنگ با رومیان
۲) امام علی (ع) ومشاوره های سیاسی خلیفه دوم با وی
در سال چهارده هجری در سرزمین قادسیه نبرد سختی میان سپاه اسلام ونظامیان ایران رخ داد که سرانجام پیروزی وفتح از آن مسلمانان گردید بعد از این شکست مشاوران وسران نظامی ایران بیم آن داشتند که سپاه اسلام کم کم پیشروی کند سپ

نادری جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:15 ب.ظ http://qoranvazanan.blogsky.com

ادامه مطلب:
فرمانده ایران سپاهی یکصدوپنجاه هزارنفری به فرماندهی فیروزان ترتیب دیدو سعد وقاص (فرمانده کل قوای اسلام ) نا مه ای به عمر نوشت و خلیفه را از تحرک های دشمن آگاه ساخت . خلیفه به مسجد رفت سران صحابه را جمع کرد و آنان را از تصمیم خود مبنی بر اینکه می خواهد مدینه را ترک گوید آگاه ساخت در این موقع طلحه بر خاست وخلیفه رابر این کار تشویق کرد و عثمان نیز خلیفه را تشویق کرددر این موقع امیر المو منان (ع) بر خاست و فرمود:
امروز اگر چه عرب از نظر تعداد کم است اما با نیروی اسلام فراوان ودر پرتو اجتماع و اتحادو هماهنگی عزیز و نیرومند است. بنا برین تو (خلیفه) همچون محور آسیاب - جامعه را به وسیله ی مسلمانان به گردش در آور- وبا همکاری آنان در نبرد آتش جنگ را برای دشمنان شعله ور ساز زیرا اگر شخصا از این سرزمین خارج شوی عرب از اطراف و اکناف سر از زیر بار فرمانت بیرون خواهد برد و آنگاه آنچه پشت سر گذاشته ای - مهمتر از آن خواهد بود که در پیش روی داری............
عمر پس از شنیدن سخنان امام نظر او را پسندید و از رفتن منصرف شد.
با توجه به این گره گشا ییها بود که عمر می گفت: به خدا پناه می برم که مشکلی پیش بیاید و ابو الحسن(علی ع) برای حل آن حضور نداشته باشد.
نتیجه: نه تنها خلفا به ظاهر مقتدر اهل سنت هیچ کار ه بودن بلکه فقط باعث سر شکستگی هم بودن چون تاریخ بیان می کند که یعنی حتی نمی توانستند برای سر نوشت همین مدعیان هم کاری بکنند اگر هستن صدقه سری امامان ماست.
منبع: ابن واضح یعقوبی ـ تاریخ یعقوبی ج ۳ ص۳۹
نهج البلا غه
موفق باشید
منتظر شما هستم سربزنید و بپرسید تا پاسخ دهم

دوست گرامی تمامی مطالب شما در یک کامنت جا می شد! چرا در دو کامنت؟؟؟ بلاگ اسکای برخلاف بلاگفا جا برای نظرات آزادانه داده. ممنون از حضورتون

امین جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:34 ب.ظ http://aminkh.blogfa.com

وبلاگ فقط اختلافات را بیشتر میکنه و وحدت رو کمتر و به خواسته ی دشمنان نزدیکتر
آخه مومن این چه اسمیه برای وبلاگت انتخاب کردی؟
مگر داری در مورد کفار و بت پرستان حرف میزنی؟
تو آدم متعصب و جاهلی هستی! تو به فکر اسلام نیستی! تو فقط به فکر این هستی که عقاید خود رو رواج و گسترش بدی و بقیه رو با خودت هم عقیده کنی!
اگر چشم هایت را باز کنی میبینی که مشکل جهان اسلام شیعه و سنی نیست !
اسلام در خطره نه تشیع !
امروز دشمنان اسلام آنچنان که بر ضد اسلام تبلیغ می کنند و مردم را کافر میکنند به این اندازه شیعه بر ضد سنی و سنی بر ضد شیعه تبلیغ نمی کند!
خدا خیرت دهد و بیدارت کند!
علی(ع) میفرمایند : مردم خوابند زمانی که مردند بیدار میشوند.
خواهشا هر کاری که نمی کنی اسم وبلاگتو عوض کن

دوست من ممنون از توهین هات! مثله عسل شیرین بود. چرا اسم رو بد برداشت کردی! من ضد سنت های اشتباهم و با اون مبارزه کلامی در محیط آرام و ادب می کنم. همین. ضمناْ این اسم جلب توجه می کنه فقط همین.
اجرکم عندالله

فاروق جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:45 ب.ظ

درمورد اسم وبلاگ اگر تا ۳ روز دگر عوض نشود شما هک می شوی

تو که هیچی! بزرگترت هم هیچ غلطی نمی تونه بکنه فسقلی! تو اگه وجود داشتی، آدرست رو می ذاشتی. تو حرف ها کم آوردی، زورت به تهدید رسیده. هنوز هم هک کردن یادم نرفته، اگه می خواستم وبلاگهای اهل تسنن رو هک می کردم، اما وجود دارم و حرف می زنم و بحث می کنم.

فاضل جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ب.ظ


أجرکم عندالله دوست عزیز

واقعیت تلخ این است که عده ای وهابی(همچون امة الله) خود

را از اهل سنت معرفی می کنند و با این حربه به ترویج افکار

وهابیت می پردازند!

به همین دلیل آنچه که وی گفته است جای تعجب آنچنانی هم ندارد
این یک تهمت از سر تعصب نیست بلکه حقیقتی است که تازه برای من مکشوف شده است.

ناگفته نماند که از شما چه پنهان حتی تعدادی مولولی وهابی

هم در سیستان و بلوچستان داریم که حکم مبلغان وهابی را در

لباس برادران اهل سنت دارند که الحمدالله دو تن از آنان همین

اخیرا اعدام شدند(لعنة الله علیهما)

فاضل ( اصلاحیه!) جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:25 ب.ظ

« ...تعدادی مولوی وهابی... »

نیلوفر جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 ب.ظ http://neeloofar.com

به نظر من هر کسی که مظلومیت اهل بیت رو قبول نداشته باشه دل رسول خدا رو رنجونده.حالا اسمش سنی یا هر چی میخواد باشه. وقتی میگن فاطمه زهرا (س) بین در و دیوار نموند و وقتی میگن رسول خدا علی (ع) رو جانشین خودش نکرد...واقعا جای تاسف داره.

ممنون از نظر شما

سنی شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.sunnijam.blogfa.com

سلام

اولا من اگه خواسته باشم تا حالا هک شده بودی..

دوما داره کمکم به مذهب من توهین میشه..

در مورد آن دو بزرگ وار که آن را اعدام کردن وشهید شدن باید بگم که برای دوست عزیزم....

اولا نگفتم جمله مال توست. بهت هم گفتم که با تو نیستم. گفتم اگه میشناسی. چون از یکی از قسمت های کامنت مدیریت وبلاگ اومده. ثانیا هر کس نظری داره. این نظرات، دلیل بر تایید یا رد اونها از طرف بنده نیست. ثالثا به بحثمون برسیم بهتره. حال اون طرف رو هم بعدا می گیرم. منتظر جوابت هستم. از دستم دلخور هم نشو.

کیوان شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ق.ظ http://aglodin.blogfa.com

سلام بر دوستان عزیز.آقای بلبل پور ! می خواهم سری هم به گذشته بزنم و خاطرات مشترک مان را در مناظرات وبلاگ اهل سنت جنوب و مناظرهء میهن بلاگ تداعی کنم:آنقدر دوستان از این شاخه به اون شاخه پریدند و بحث را پیچاندند که سرگیجه گرفتیم...
در مورد مطلبی که خانم امه الله در وبلاگ خودشان در مورد زنان پیغمبر نوشته اند عرض کنم که در آیات قرآن(که متاسفانه شماره شان را نمی دانم) به زنان پیغمبر دستور داده شده است که بعد از ارتحال رسول الله(ص) از انجام برخی کارها مثل دخالت در امور اجتماعی به نحوی که باعث سوء استفادهء دیگران از مقام و منزلت آنها شود خود داری کنند.اما ام المومنین عایشه با زیر پا نهادن این دستور صریح و با مشارکت در جنگ جمل باعث رو در رو شدن اصحاب سابق پیامبر و قتل بسیاری از آنها گردید...
تقریبا تا یک قرن پیش هیچ کس شیعیان را به عنوان مسلمان قبول نداشت و آنها را رافضی قلمداد می کرد.اما با تلاشهای افرادی مثل مرحوم آیت الله بروجردی در معرفی علوم اهل بیت (ع) علمای دانشگاه الازهر مصر (جامع الازهر) قانع شدند که لفظ رافضی را از این فرقهء اسلامی بردارند...
بر خلاف آیات ۲۷ تا ۳۰ سورهء توبه که حضور مشرکین در بیت الله الحرام را برنمی تابد علمای عربستان هیچ عکس العملی در قبال تاخت و تاز غربی ها و صهیونیست های بد تر از مشرکین در حرمین شریفین از خود نشان نمی دهند
...
اخیرا هم که سران کشور های عربی با مقامات صهیونیستی ملاقات و مصافحه کردند.واقعا حضرات علما پیروان شان را به کجا می برند؟؟؟

فاضل شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:49 ق.ظ http://www.ahdshabab.mihanblog.com

به نام الله

با عرض سلام مجدد خدمت نویسنده عزیز وبلاگ

نکته ای که یادم رفت عرض کنم این است که اگر نام وبلاگ را

عوض نمایید بهتر خواهد بود.

چون این نام به انسجام اسلامی آسیب می زند و سبب

نارضایتی برادران اهل سنت می شود.

شما در نظر بگیرید که یکی از برادران اهل سنت هم بیایید و

مقابله به مثل نماید...

آن وقت یک درگیری فکری را در این محیط مجازی نظاره گر

خواهیم بود که قطعا از اخلاق اسلامی به دور است.

از طرف برادر حقیر شما

نادری یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:15 ب.ظ http://qoranvazanan.blogsky.com

سلام
متشکرم از تذکرتون
ولی اشتباهی یهو پیش اومد

عادل فریحی یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ب.ظ http://www.shiairan.blogfa.com

سلام از قرار معلوم دوست سنی ما از مناظره انصراف داده

احتمال داره ایشون امروز پاسخ بدن

masood جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:01 ب.ظ http://yaregharib.persianblog.ir

سلام
خسته نباشید و موفق باشید! کارتون عالیه!!
دوست عزیزی که گفتی اگه پیامبر بود حالا بود چیکار می کرد...
اولا من و تو در جایگاهی نیستیم که بگیم پیامبر چی می گفت اگه قرار بود بدونیم من و تو هم پیامبر می شدیم!!
دوما پیامبر(ص) و علی(ع) حرفی نزده بودند تا اسلام حفظ بشه ولی امروز اگه حرفی نزنیم اسلام از بین می ره چون یا شیعه رو می کشننش یا دینش رو ازش می گیرن!!!

masood جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:03 ب.ظ http://yaregharib.persianblog.ir

rasti ba ejaze linketoon kardam

مرتضی جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:15 ب.ظ

شیعه چیه ؟ سنی کیه ؟
قبل از اینکه شیعه یا سنی باشی مسلمانی برادر . . .
وظیفه مسلمانیت را انجام بده اسلام را نگهدار
این وبلاگ را برای جواب به غیر مسلمان آماده کن اینگونه وبلاگ ها باعث تفرقه بین مسلمانان می شه

دلاور
این هم گوشه ای از اسلام است. ما فقط علمی و تاریخی و بدون توهین. به نظر من شیعه و سنی حرف می زنند و دعوا نمی گیرند و توهین هم نمی کنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد