آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی در پاسخ به سوالی دربارهی اظهارنظر اخیر مطرح شده درباره قرآن و مسایل مربوط به وحی و حضرت محمد (ص)، به تفصیل، از این اظهارات، انتقاد کرد و از خداوند خواست همه را به راه راست هدایت فرماید.به گزارش ایسنا، مرکز پژوهشگاه قرآنی امیرالمومنین (ع) قم در سوالی از آیتالله العظمی مکارم شیرازی آورده است: "چه می فرمایید درباره کسی که خود را مسلمان و معتقد به قرآن میداند ولی جسورانه معتقدات عمومی مسلمین را درباره قرآن مورد حمله قرار داده و میگوید: قرآن مجید مستقیما از سوی خدا نیست بلکه خداوند حضرت محمد(ص) را با آن روح متعالی آفریده و قرآن تراوش روح اوست «خداوند همچون باغبانی است که درخت میوهای میکارد و آن درخت میوه میدهد، قرآن میوه شجره وجود پیامبر است» و در جای دیگر میگوید: «محمدی بودن قرآن سخنی است کاملا معقول و مبرهن» و اضافه میکند: «چه فرقی میکند که بگوییم وحی خدا از تلاطم و جوششی در شخصیت پیامبر رخ میدهد و "خود برتر" پیامبر با "خود فروتر" او سخن میگوید البته همه اینها باذنالله صورت میگیرد».
و در جای دیگر میگوید: «آن وحی از خدایی است که در میان آدمیان نشسته! و از آدمی است پر از خدا شده! و لایههایی برای وجود پیامبر قائل میشود! و میگوید که "لایهای" در گوش "لایه دیگر" راز میگوید!».
سپس جسارت را به اینجا رسانده که میگوید: «خدا بحر وجود خود را در کوزه کوچک شخصیتی به نام محمد بن عبدالله (ص) میریزد و لذا همه چیز یکسره محمدی میشود محمد عرب است لذا قرآن هم عربی میشود و در حجاز و در میان قبایل چادر نشین زندگی میکند لذا بهشت هم گاه چهره عربی و چادرنشینی پیدا میکند.«حور مقصورات فی الخیام» (الرحمن آیه 72)» و نیز می گوید: «قرآن هم به تبع احوال پیامبر پستی و بلندی می گیرد». آنگاه که پیامبر حال بهتری دارد فصاحت اوج میگیرد و آنگاه که در حال دیگری است فرو مینشیند و در همه جا از اشعار "عارفی صوفی مشرب" یعنی مولوی برای توجیه سخنان خود کمک میگیرد.
سرانجام جسارت را به حد اعلی رسانده و می گوید: «اما قصه ورود خطا در قرآن و علم پیامبر، غرض از خطا مطالبی است که از دیدگاه بشری خطا محسوب میشوند یعنی ناسازگار است با یافتههای علمی بشر!» سپس به زعم خویش به سه مورد از این خطاها اشاره میکند: «مساله هفت آسمان در قرآن، شهاب ثاقب(رجوم الشیاطین) و جنون بر اثر تماس شیاطین و نتیجه میگیرد که علم و دانش پیامبر در غیر دانش دینی، هم طراز دانش مردمان روزگار وی بوده است (والعیاذ بالله خطاهای او از اینجا ناشی شده است)».
درباره چنین اعتقاد و گویندهاش چه می فرمایید؟"
به گزارش ایسنا، پاسخ آیتالله العظمی مکارم شیرازی به سوال مطروحه به این شرح است:
"بسم الله الرحمن الرحیم
به یقین اینگونه سخنان هیچگونه سازگاری با متون اسلامی به خصوص قرآن مجید ندارد و دانسته یا ندانسته جسارت عظیمی به قرآن مجید و پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) است و قداست قرآن را زیر سوال میبرد. در اینجا توجه شما عزیزان را به چند نکته ضروری میدانم:
1- سرچشمه این تفکر انحرافی – که تازگی هم ندارد – دو چیز است:
الف) فرو رفتن در افکار صوفیانه افراطی و تاثرپذیری از مساله "حلول و اتحاد" صوفیان آن گونه که در عبارات بالا و تعبیرات فوق نیز نمایان است که وجود پیامبر (ص) را پر از خدا می پندارند و مانند آن.
ب) ناتوانی در برابر تفسیر بعضی از آیات قرآن مجید مانند آیات مربوط به هفت آسمان و رجوم الشیاطین و امثال آن و پنداشتن ناسازگاری آن با علوم روز، و این به آن میماند که انسانی که بر اثر نقص اطلاعاتش گوشه دیوار قصر باشکوهی را ناموزون میبیند، برخیزد و بخواهد آن قصر را از بیخ و بن ویران کند!
2- مفهوم این سخن که قرآن مجید مستقیما از سوی خدا نیست- العیاذبالله – تکذیب پیامبر (ص) است زیرا:
الف) در 10 آیه از قرآن مجید می خوانیم: "تنزیل من رب العالمین"(واقعه ، آیه 88) "تنزیل الکتاب من الله العزیر الحکیم" (زمر ، آیه 1) و... .
اگر قرآن جوشیده از درون روح پیامبر(ص) است چگونه آن را با این صراحت به خداوند متعال نسبت میدهد. آیا این تکذیب پیامبر (ص) نیست؟!
آیا همین که خداوند آفریننده اوست مجوز تعبیر"تنزیل من رب العالمین" میشود؟ اگر این گونه است پس چه مانعی دارد که بگوییم تمام اشعار حافظ و سعدی از سوی خداست زیرا خداوند آفریننده آنهاست! اضافه بر این آیا خدا قادر نیست که مستقیما وحی خود را به پیامبرش نازل کند و حتما باید از این راه وارد شود؟
ب)در ده ها آیه از قرآن مجید آمده است ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم یا قرآن را برای این نازل کردیم که مردم را از "ظلمات" به سوی " نور" هدایت کنی (ابراهیم، آیه 1) یا با صراحت دستور میدهد آنچه را بر تو نازل کردیم ابلاغ کن که اگر نکنی رسالت خدا را انجام ندادهای (مائده ، آیه 67)
آیا این آیات هرگز با جوشیدن قرآن از درون پیامبر سازگار است، آیا پیامبر خودش به خودش ماموریت میدهد و خودش را تهدید میکند؟
ج) در بیش از 300 آیه قرآن مجید خطاب به پیامبر (ص) آمده است:" قل" (بگو) آیا پیامبر(ص) خودش به خودش میگوید بگو؟! و ماموریت میدهد؟! یا همه این ها کلام خدا و ماموریت الهی است. مختصر تاملی در آیات قرآن جای تردید نمیگذارد که قرآن میفرماید که همه این آیات مستقیما از سوی خداوند بر پیامبر (ص) نازل شده نه از فکر او جوشیده و نه پیامبر (ص) به منزله یک بلندگوست بلکه روح عظیم او قادر به تحمل دریافت وحی از سوی خداوند بزرگ بوده است.
د) بارها میشد که نزول وحی تاخیر میافتاد و پیامبر (ص) در فشار دشمنان قرار میگرفت و در انتظار نزول وحی مینشست، از جمله در داستان تغییر قبله از بیتالمقدس به سوی کعبه که قرآن میفرماید: "قد نری تقلب وجهک فیالسماء..." ما دیدیم پیوسته به سوی آسمان مینگری (و در انتظار وحی الهی هستی، اکنون به تو اعلام میکنیم) ما تو را به سوی قبلهای باز میگردانیم که از آن خشنود شوی (بقره، آیه 144). آیا پیامبر (ص) خودش در انتظار خویش مینشست، یا "لایهای" از وجود او منتظر "لایه" دیگری بود این به طنز شبیهتر است تا به یک واقعیت!
هـ) در آیه مباهله خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد که اگر مخالفان در برابر دلایل علمی تو سر تسلیم فرود نیاوردند آنها را دعوت به مباهله کن (آلعمران، آیه 61) آیا پیامبر(ص) به خودش دستور مباهله میدهد و از این صریحتر این که گروهی به پیامبر(ص) پیشنهاد کردند که قرآن را تغییر دهد و نکوهش از بتهای آنها نکند آیه نازل شد و فرمود: "قل ما یکون لی أن ابدله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی إنی اخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم" من هرگز نمیتوانم از پیش خود قرآن را تغییر دهم من تنها از وحی که بر من میشود پیروی می کنم". ( یونس ، آیه 15)
خلاصه این که یا باید پیام روشن این آیات را پذیرفت و یا العیاذبالله باید با مشرکان مکه همصدا شد و گفت: "افتری علی الله کذبا، او فقط افترا به خداوند می بندد".(مومنون ، آیه 38)
3-این تعبیر زشت که "فصاحت قرآن بر حسب حالات پیامبر(ص) تغییر میکند هرگاه روح پیامبر(ص) در اوج باشد قرآن فصیحتر میشود و اگر نباشد فصاحت کمتر خواهد شد مانند اشعار شعرا" آیا این سخن قداست و الهی بودن قرآن را به کلی زیر سوال نمیبرد و در سر حد اشعار شاعران تنزل نمیدهد که گاه ذوق آنها گل میکرد و بهترین اشعار را میسرودند و گاه که چنین نبود اشعار عادی!
4-از آن زشت تر این که گفته شود آیات قرآن حتی در مسایلی مربوط به معاد و نعمتهای بهشتی رنگ و صبغه عربی داشته است که مفهومش این است "حور مقصورات فیالخیام" (الرحمن، آیه 72) واقعیتی ندارد بلکه معلول برداشت پیغمبر(ص) از طرز زندگی قبیله و عشیره او است!
با این گونه سخنان چه اعتباری برای قرآن باقی میماند و چرا بدون آگاهی از قرآن هر چه بر قلم آنها جاری شد مینویسند و به نتایج آن نمیاندیشند؟!
5-از همه زشتتر و تنفرآمیزتر نسبت خطا دادن به قرآن مجید و پیامبر(ص) در مسایل مربوط به "دانشهای غیردینی" است که گفته شود چون علم پیامبر(ص) در مسایل طبیعی و... فراتر از علم زمان خودش نبود بنابراین آیاتی که در آن سخن از این علوم به میان آمده ممکن است آلوده به انواع خطا باشد که با پیشرفت علوم خلاف آن اثبات شده است.
اگر –العیاذ بالله – احتمال خطا حتی در یک آیه از آیات قرآن راه یابد دیگر چه کسی میتواند به عنوان وحی آسمانی بر سایر آیات آن تکیه کند چرا کسی که دم از اسلام میزند و خود را مسلمان و پایبند به احکام اسلام میشمرد، این گونه بیمحابا به قرآن نسبت ناروا میدهد و به آثار شوم گفتههای خود فکر نمیکند؟
بزرگان علمای شیعه تاکید میکنند که معصوم بودن پیامبر(ص) و امامان (ع) از خطا از آغاز عمرشان حتی قبل از نبوت و امامت شروع میشود تا هرگز پایه اعتماد مردم بر اثر دیدن خطا از آنها متزلزل نشود (ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا).
بلکه به عکس، ما در آیات فراوان مطالبی میبینیم که کاملا فراتر از علوم زمان آن حضرت بوده است اولا قرآن می گوید: "لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید" هیچ امر باطلی نه امروز و نه بعد از آن دامان قرآن را نمیگیرد (زیرا) از سوی خداوند حکیم و حمید نازل شده است" (فصلت، آیه 42)
ثانیا: این نکته شایان دقت است که به هنگام نزول قرآن هیات بطلمیوس بر تمام محافل علمی دنیای آن روز حاکم بود و مطالب آن "ماه" و "خورشید" را در دل افلاک که مانند طبقات پیاز روی هم قرار داشتند میخکوب میدانستند و میگفتند افلاک پوست پیازی حرکت میکند نه ماه و خورشید در حالی که قرآن مجید در آن روز طبق آیه 40 سوره یس، خورشید و ماه را در فضا "شناور" شمرده و میفرماید: "وکل فی فلک یسبحون" این حقیقتی است که بعد از هزار سال برای دانشمندان هیات کشف شد و آن روز کسی از آن خبر نداشت.
و نیز بر طبق هیات بطلمیوس زمین مرکز عالم و ثابت و بیحرکت بود و در حالی که قرآن برای آن حرکت سریع و بی سر و صدا همچون حرکت ابرهای آسمان قائل است و میگوید "و تری الجبال تحسبها جامده و هی ثمر مر السحاب صنع الله الذی اتقن کل شیء إنه خبیر بما تفعلون" (نمل، آیه 88) کسانی که گمان میبرند آیه مربوط به دگرگونیهای آستانه قیامت است سخت در اشتباهند زیرا سخن در آیه از اتقان و نظم این جهان است نه به هم خوردن جهان.
حرکت زمین مطلبی است که بعد از هزار سال از نزول قرآن ثابت شد، با این حال چگونه به خود اجازه میدهند که اگر به فرض بعضی از آیات قرآن را ناسازگار با دانش روز دیدند (که حتما چنین نیست و در تفسیر آن را ثابت کردهایم) جسورانه سخن از خطای قرآن و خطای پیامبر(ص) به میان آورند همان قرآنی که به گفته رسولالله (ص) دریای بیکرانی است که شگفتیهایش احصا نمیشود و مطالب بدیعش کهنه نمیگردد (لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه ) و به گفته امیرمومنان در نهجالبلاغه بهار دلها و چشمههای جوشان علم در آن است (فیه ربیعالقلب وینابیع العلم) زهی بیانصافی!
چرا در زمانی که دشمنان اسلام در غرب، قرآن و پیامبر اکرم(ص) را هدف تیرهای هتک و افترا و توهین قرار دادهاند در داخل نیز سخنانی گفته میشود و قداست آن بزرگوار و قرآن را زیر سوال میبرد.
به هر حال لازم است از گفتههای خود توبه نموده و عذر تقصیر به پیشگاه خداوند و قرآن بیاورد و برای جبران بکوشد. خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید."
سلام
در مورد سئوال اول که جواب دادی داستان جالب بود...
ا یک سئوال پیش می اید که اگر حضرت علی این چنین کرد چرا در روزیکه می خواست برای بیعت بیاید به گفته علما شما طناب بر گردنش انداختن وبه زور اوردنش..؟
من بر قدرت حضرت علی هیچ شکی ندارم..
در مورد خواب حضرت علی خداوند می خواست به مشرکین قدرت خود ار نشان بدهد همان طور که می دانی که در زمان خارج شدن پیامبر (ص) و ابوبکر(رضی الله عنه) همه قدرت بینای شان از کار افتاده بود. و اگر حضرت علی خلیفه بعد از رسول الله بود چرا ان پیامبر (ص) علی (رضه الله عنه ) را در مقابل شمشیر قرار داد..۲
۳. منظورم این است که خداوندی که رسول الله را به پیامبری ناعل کرد و ان را حفاظت کرد چگونه ا خلافت علی (رضی الله عنه۹ حفاظت نکرد..
۴.منظور من در باره قرآن این است که شما میگوین ان تحرف شده است...
۶. پس اگر رسول الله دین را کامل بیان کرده نیازی به نانشین نیست و خود خداوند می فرمایید من از دین و کتابم مواظبت میکنم ..
۷. کتابی را نام ببرید که نوسنده از اهل سنت باشد...
۹. اگر بگویم نه استغفر الله ...
اما اگر جواب شما بله هست آیا خداوند به پیامبر خود نمی فرمود که بعد از تو علی (رضی الله عنه) جانشین تو نمی شود...
۱۰. اولا باید بگم که بعد وفات رسول خدا وحی تمام شد..
دوما. آیا اگر کسی از بداند که کاری را که انجام می دهد باعث مرگش خواهد شد شهید می شود یا خود کشی کرده...
۱۱. پس شما می گوید که اممان هیچ گونه خطا واشتباهی نکردن با این که رسول الله در کارها خود باری این که اشتباه وخطا نکند مشورت می کرد..
۱۲. جالب است بدانی که در زمان عمر(رضه الله عنه) بود که اسلام به شکوفای رسید..
در ان زمان ایرانها آتش پرست بودن و آنها با مسلمانان به جنگ پر داختند..
۱۳.کسی که تشنه قدرت است تمام مال و زندگی خود را فدائی قدرت خالی نمی کنند خود شما اگر قدرت داشتی به دنبال ثروت نمی رفتی...
۱۴. جالبه پس شما می گوید که کسانی که باپیامبر (ص) پیمان بستن یعنی شرف و اعتبار خود را زیر پا نمودن پس حضرت علی چرا این کار را کرده بود آیا پیمان نبسته بود...
۱۵. شرمنده دوست عزیز اگر شخصی همسر کسی رابکشد و دختر او را بگفته شما به زور بگیرد و آن مرد اسم فرزند خود را نام آن شخص بگذارد چه باید گفت...
لینک شدید !
در مورد جواب افاضات جناب سنی هم اگه مشکلی داشتید در خدمتم
یا علی
ممنون از همراهی شما
سلام بر دوستان عزیز.در مورد حرفهائی که بین مدیر وبلاگ آنتی سنی و مدیر وبلاگ اهل سنت خراسان رد و بدل شده است،می خواهم چند کلمه ای را عرض کنم.قبلا از اطالهء کلام عذر خواهی می نمایم:
*این همه دم از قدرت و غیرت علی(ع) زده می شود،اما کسی پاسخ به این سوال نمی دهد که چرا ایشان در سیزده سال اول بعثت(که اتفاقا جوان تر و پر انرژی تر بودند)بر علیه دشمنان اسلام شمشیر نکشیدند؟شاید داستان مبارزهء آن حضرت با عمر ابن عبدود،پهلوان نامی عرب را که در جنگ خندق اتفاق افتاد شنیده اید.همان داستانی که توسط مولوی به نظم کشیده شده است:از علی آموز اخلاص عمل...لابد اطلاع دارید وقتی که عمر ابن عبدود،آب دهان بر روی علی انداخت،ایشان لحظاتی صبر و تامل کرده و پس از فرو نشستن خشمشان،سر پهلوان را از تن جدا نمودند و علت این تاخیر را،اخلاص در کشتن دشمنان خدا و عدم پیروی از هوی و هوس بیان نمودند...
*ظاهرا دوستان فراموش کرده اند که انسانها دائما در معرض ابتلاء و آزمایش الهی قرار دارند و اگر قرار باشد که هر چیزی حاضر و آماده و بدون زحمت بدست آید،دیگر فلسفهء آفرینش انسان و مقام خلیفه اللهی وی معنائی نخواهد داشت.معروف است وقتی که خبر انتخاب خلیفهء اول به گوش علی و یارانش(که در حال غسل و کفن پیکر بر جای ماندهء رسول الله بودند)رسید،اولین جمله ای که بر زبان حضرت جاری شد،آیهء اول سورهء عنکبوت بود:..آیا مردم می پندارند که به حال خود رها می شوند همین که بگویند ایمان آوردیم و آنها مورد امتحان و آزمایش قرار نمی گیرند؟...دین اسلام و کتاب قرآن،مملو از مسائل عقلی و توصیه به تعقل است و انسانها باید با تعقل،تصمیم به پذیرش یا عدم پذیرش هر موضوعی بپردازند،نه بر اساس تعصب و طرفداری از این و آن...
*در مورد تهمت تحریف قرآن،باید عرض کنم که تشیع،دلائلش را بر اساس همین قرآنی که در دست من و شماست ارائه می کند.پس لطفا به جای طفره رفتن و تهمت زدن،دلائل خود را بیاورید...
*الله جل جلاله خیلی حرف ها و دستور ها در قرآن داده که من و شما بدان عمل نمی کنیم.آیا این بدان معناست که الله (نعوذ بالله)قدرت ندارد؟یاد حرف های آن یهودیان افتادم که می گفتند ( ید الله مغلوله :یعنی دستان خدا بسته است)
* شما که ادعا می کنید خداوند از دینش محافظت می کند و به غلط،تصور می کنید که نیازی به جانشین نیست،در مورد اهانت های اخیر آن کاریکاتوریست های دانمارکی و...چه می گوئید؟ آیا خدا در حفاظت از دینش(نعوذ بالله)کوتاهی کرده است؟
*این همه از کتابهای اهل سنت،دلیل آورده شد: مگر شما قبول می کنید؟؟؟
* نمی دانم مسئلهء علم امامان که مطرح می شود،چرا اهل سنت،مسئلهء وحی را پیش می کشند؟آیا این امکان ندارد که امامان،علم خود را در زمان حیات رسول الله(ص)از ایشان دریافت کرده باشند؟ و دیگر مسئلهء وحی ، بعد از زمان رسول خدا موضوعیت پیدا نکند؟
* ظاهرا فراموش کرده اید که پیامبر(ص) به منبع وحی متصل بوده و از هرگونه خطائی مبرا(ما ینطق عن الهوی.ان هو الا وحی یوحی.سورهء نجم).مشورت ایشان با اصحاب،قبل از آنکه برای خود ایشان مفید باشد،برای اصحاب شان مفید بوده است:احترام به رای آنها و شخصیت و بها دادن به آنها.
* تشنگی برای قدرت و ثروت از نظر اسلام مذموم است و اشارهء تلویحی دوستان اهل سنت به اشتباه خلفای سه گانه در تلاش برای نیل به قدرت یا ثروت،گویای خیلی مطالب است:( الذین یکنزون الذهب والفضه...)کدام ثروت اندوزی یا مقام پرستی را از ائمه سراغ دارید؟
*علی(ع)قبل از آنکه برای رسیدن به پست و مقام پیمان بسته باشد،برای حفظ اسلام پیمان بسته بود.وقتی اسلام نباشد،مقام به چه دردی می خورد؟..فاعتبروا یا اولی الابصار...
*این همه دلائلی را که بر ضد اهل سنت است رها کرده اید و گیر داده اید به چند تا اسم عربی که گویا ارث شخصی خلفای سه گانه بوده اند؟؟؟
سلام
کیوان جان..
دوست من در قدرت و اخلاق حضرت علی هیچ شکی ندارم ..
۲. در مورد امتحان الله تعالی باید گفت من شما نمی توانم احکام و فرموده ها الله را به درستی انجام دهیم آیا حضرت علی با این که می دانست از طرف الله تعالی به جانشینی برگزیده شده و برای آن که فرمان خداوند است که با کافران و منافقان به جنگ خیزید و برای اجرا کردن فرمان خداوند کاری نکر جای سئوال نیست چون خداوند وقتی علی (رضه الله عنه) را به خلافت برگزید پس از او همایت می کرد پس باید گفت حضرت علی از فرمان خداوند سر پیچی کرده..
۳..من تهمت نزدم دوست من اگر خواستی برات مدرک میارم..
چون علاما شما می گویند قرآن هم اکنون نزد ما هست قرآن اصلی نیست. اگه مدرک خواستی من می گم ..
۴. در مورد بعضی چیزها که من شما به آن عمل نمی کنیم درست می گوید و آیا در این دنیا کسی روزه نگیرد بخاطر او همه مسلانان به جهنم می روند ولی اگر در اصل دین مشکلی بود وکسی به آن نپرداخت چه مشکلی پیش می آید..
۵. آیا اگر خداوند از دین و قرآن محافظت نمیکرد اسلامی که از زمان رسوال خدا بود به ما می رسد مثل انجیل و تورات و دین مسحی ویهود که این همه تحرف شده است. در مورد کاریکاتور این نشان غیرت ما مسلامان است که ....
۶. اسم کتاب رو اگر نام ببری ممنون می شم..
۷. در علم امامان هیچ شکی نیست دوست من امامان دانا بودند ولی همی امامان در زمان رسول الله نبودن. و باید بدانی که از آینده فقط الله خبر دارد همنگونه که رسول خدا می فرمود من از آینده خبر ندارم . در مورد وحی بله بهد رسول الله وحی تمام شد.
۸. آیا رسول خدا در زندگی هیچ اشتباحی نکرده بود..؟.اگر رسول خدا از اینده خبر داشت چرا در بعضی جنگ شکست خود..
۹. من نمی گوم ائمه ثروت جمع کردن. آیا کسی از خلافا ثروت اندوری کرد..
۱۰. وگر وقتی که حضرت علی به گفته شما پیمان برای حفظ اسلام بست چرا زمانی که داشتن خلافت او را از می گرفتن حرفی نزد در حالی که اسلام در خطر بود.اینجا پست ومقام مهم نبود اسلام در خطر بود..؟
یا بگه گفته شما اگر اسلام نباشد پس ومقام به چه در می خورد پس اگر حضرت علی به گفته شما برای پست و مقام پیمان بسته بود..
۱۱. دوست من اسم ارث کسی نیست..
ولی این رو بدون اگر تو بودی اسم کسی رو رو بچه هات می گذاشتی که همسر تو را کشته و دختر تو را به زور گرفته است..
من می خوام به شما بگم که اونها با هم هیچ مشکلی نداشته اند..
دوست من کمی فکر کن...
متشکر از پاسخ روز شما